صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

دیدگاه >>  فرهنگی >> مقاله هادیان
تاریخ انتشار : ۲۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۷:۵۴  ، 
شناسه خبر : ۳۱۰۴۸۲
آماج‌شناسی جنگ نرم دلالت بر هدف قرار گرفتن همه ساحت‌های انسان دارد. ساحت اندیشه و باورها، ساحت عواطف و ذائقه‌ها و ساحت نمادها و رفتارها آماج اصلی جنگ نرم و میدان‌های مبارزه و نبرد نرم هستند
پایگاه بصیرت / گروه دیدگاه / سیامک باقری چوکامی
آماج‌شناسی جنگ نرم دلالت بر هدف قرار گرفتن همه ساحت‌های انسان دارد. ساحت اندیشه و باورها، ساحت عواطف و ذائقه‌ها و ساحت نمادها و رفتارها آماج اصلی جنگ نرم و میدان‌های مبارزه و نبرد نرم هستند. مدت‌ها است بازیگران نرم با هدف قرار گرفتن اندیشه و باورها یا عواطف و ذائقه‌ها انتظار داشتند نمادها و رفتارهای کنشگر مورد آماج را آن گونه که خود می‌خواهند و در راستای ایده‌ها و منافع خود جهت دهند و از این رهگذر تغییر ساختارهای(سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و...) بازیگر رقیب را محقق سازند. امروزه به موازات الگوی موصوف، عاملان جنگ نرم و تهاجم فرهنگی در تلاشند تا با آماج قرار دادن نمادها و رفتارها، به درون اندیشه، ایمان و عواطف کنشگران نفوذ کرده و از این طریق به هدف‌های مورد نظر دست یابند.

تغییر الگوی مصرف فرهنگی
 یکی از شیوه‌ها برای هدف فوق، تغییر الگوی مصرف فرهنگی است؛ الگوي مصرف اساساً نوعی رفتار اجتماعي محسوب می‌شود و تغییر اصولی الگوی مصرف فرهنگی ضمن اینکه از طریق تغییر ذائقه فرهنگی حاصل می‌شود، خود نیز به مثابه نماد و الگوی رفتاری قادر به تغییر در حوزه اندیشه و نگرش‌ها می‌باشد. با تغییرات الگوی مصرف می‌توان تغییرات فکری و باوری و همچنین تغییرات سبک زندگی را به وجود آورد. تغییر سبک زندگی از طریق تغییر الگوهای مصرف فرهنگی و اقتصادی، یکی از جدی‌ترین سیاست‌های تهاجم نرم به شمار می‌آید. براساس تحقیق دکتر کاظمی، «مصرف فرهنگی سبک زندگی ما را تشکیل می‌دهد، نیازها و تمایلات ما را سامان می‌دهد، مواد لازم را برای تولید تخیلات و رؤیاهای‌مان فراهم می‌کند، نشان‌دهندۀ تفاوت‌ها و تمایزات اجتماعی است و نمایانگر تولیدات ثانویۀ ما در به کارگیری ابزارهای موجود است.» (کاظمی، 1387: 143)

شاخصه‌های اشاعه مصرف‌گرایی فرهنگی
به طور كلـي، امروزه اشاعه مصرف‌گرایی فرهنگی در جوامع گوناگون یکی از شگردهای کارگزاران جنگ نرمِ است. از آنجا که الگوی مصرف فرهنگی ارتباط معنادار و وثیقی با سبک زندگی دارد، در جریان اشاعه الگوی مصرف فرهنگی، شاخصه‌های اصلی سبک زندگی آماج قرار می‌گیرد، اهداف اولیه از این فرایند الیناسیون و شبیه‌سازی فرهنگی است. مهم‌ترین شاخصه‌ها در اشاعه مصرف فرهنگی، سبک معماری و ساختمان‌سازی‌ها، مصرف رسانه‌ای، مصرف پوشش، مصرف موسيقي، مصرف ابزار آرایش و تزئینات و مصرف محصولات و صنایع فرهنگی است.
1‌ـ ابداع، رواج و صدور مدهاي لباس و پوشاک؛ افراد جامعه هر روز به دنبال مد هستند. مُد به عنوان یک پدیده و فرایند اجتماعی در زمره الگوهای نفوذ اجتماعی است که از طریق ایجاد الگوهای رفتاری به تأثیرگذاری بر ذهنیت‌های اجتماعی می‌پردازد. مد به دو قسم مادی، مانند لباس و لوازم منزل و غیر مادی، مانند رفتارها، نحوه‌ زندگی یا نگرش‌ها که در یک زمان به صورت مد نمودار می‌شوند، تقسیم می‌شود. با این حال، «مد به تغییر سلیقه‌ ناگهانی و مکرر همه یا برخی از افراد یک جامعه اطلاق می‏شود و منجر به گرایش به رفتاری خاص، یا مصرف کالای به خصوصی، یا در پیش گرفتن سبکی خاص در زندگی می‏شود.»(ایولین رید، ۱۳۸۶، ص ۳۱)
2ـ معماری و نمای ساختمان‌ها؛ نمای ساختمان‌ها به مثابه یک شاخصه مهم فرهنگی و هویتی در زندگی شهروندی شناخته می‌شوند، به همین دلیل معماری استفاده شده در ساختمان‌ها تأثیر مستقیمی بر دیگر اجزا و عناصر اطراف دارد. با این توصیف، مصرف معماری و ساختمان‌سازی غربی در ایران از دوره قاجار آغاز شد و در دوره پهلوی به اوج خود رسید و پس از انقلاب به ویژه در دو دهه اخیر به شکل نوینی احیا شده است. استفاده از نماهای نامناسب و وارداتی، هویت معماری ایران را زیر سؤال برده است و برعکس معماری و شهرسازی ایرانی‌ـ اسلامی امروزه بسیار کم‌رنگ شده است.
3ـ تغییر الگوهای موسیقیایی؛ از آنجا که موسیقی یک وجه اساسی از نظام فرهنگی به شمار می‌رود، تا حد زیادی می‌تواند تعیین‌کننده برخی از جهت‌گیری‌های کلی فرهنگ و تغییرات فرهنگی باشد. مصرف موسیقی، بازگوکننده یکی از ابعاد مصرف و به تبع آن بیان‌کننده منش‌ها و سبک‌های متفاوت زندگی در جهان جدید است. اشاعه و رواج موسیقی‌های خارجی، مانند راک، پاپ، لس‌آنجلسی و رپ در بین گروه‌های سنی نوجوانان و جوانان و مهجور شدن موسیقی سنتی و بومی از مصادیق تغییر الگوی مصرف موسیقیایی در جامعه ایران است و به صورت برنامه‌ریزی شده این نوع مصرف تبلیغ و ترویج می‌شود، به گونه‌ای که موسیقی که از رسانه‌های داخلی پخش می‌شود کمتر مورد استقبال قرار می‌گیرد. البته از نظر رهبر معظم انقلاب؛ «موسیقی‌‌ای که وقتی برای دختر و پسر جوان، یا حتّی غیر جوان نواخته بشود، یا عرضه بشود، یا خوانده بشود و او را به ملاهی و مناهی و فساد و شهوات بکشاند و از آن نزاهت مطلوب اسلام خارج کند، حرام است؛ این می‌تواند موسیقی سنتی باشد، می‌تواند موسیقی غربی باشد، می‌تواند موسیقی محلی‌ـ یا به قول شماها موسیقی مقامی‌ـ باشد؛ فرقی نمی‌کند؛ هر موسیقی‌‌ای که این‌طوری باشد، مصداق بارز حرام است.»(5/12/1370)
4ـ الگوی ارتباطات؛ الگوی ارتباطات با الگوی مصرف، رابطة مستقیم دارد. از یک سو الگوی مصرف، حاصل مجموعة پیام‌ها و علائمی است که نگرش مردم را شکل می‌دهد و در رفتارهای مصرفی آنها تبلور می‌یابد. در این راستا، غرب با توجه به سلطه‌ای که بر رسانه‌ها دارد و به ویژه با ظهور رسانه‌های ارتباطی نوین، الگوی مصرف رسانه‌ای جوامع را دگرگون کرده است. هر جامعه‌ای از این حیث ضعیف‌تر است، آسیب‌پذیرتر هم می‌باشد. در غرب و آمریکا به طور ویژه برای تغییر الگوهای مصرف رسانه‌ای در ایران هزینه کرده و می‌کنند. تغییر الگوی مصرف رسانه‌ای نه تنها تغییر فکری و نگرشی را به دنبال دارد؛ بلکه بر گرایش جامعه به سمت مصرف‌گرایی، مد و مدگرایی و تغییر رفتار ظاهری نیز تأثیر می‌گذارد. به باور شولت، (1382) مصرف‌گرایی فرهنگیِ جهانی و محصولات تولیدی غرب جوانان سراسر جهان را از طریق فیلم‌ها، موسیقی‌ها و رسانه‌های دیداری و  شنیداری جهانی پیوند می‌دهد.
5ـ تغییر الگوی مصرف پوشش؛ یکی دیگر از سیاست‌های اشاعه مصرف فرهنگی از بازیگران دولتی و غیر دولتی جنگ نرم است. اگرچه نمی‌توان تغییرات در پوشش را به یک عامل محدود کرد، اما مهم‌ترین عامل در تغییر الگوی پوشش جامعه ایران، اشاعه الگوی‌های مصرف پوشش به صورت هدفمند از سوی بنگاه‌های غربی است و دشمن به جهت کوتاهی نهادهای متولی و بی‌توجهی مسئولان و مسئولان واداده موفق شده الگوی پوشش را در کشور ایران تغییر بدهد. اکنون بازیگران نرم گام فراتری برای تغییر الگوی پوشش برداشته‌اند و از ترویج غیر مستقیم در صدد جنبش‌سازی در این راستا هستند. چهارشنبه‌های سفید یکی از هجمه‌هایی است که برای ترویج بی‌حجابی از سوی دشمنان در کشور مطرح شد.
در نتیجه، اگر فرهنگی به وادی مصرف کشیده شود و از تولید فرهنگی در هر عرصه‌ای از تولید ایده تا تولید مد و پوشش براساس فرهنگ اسلامی و ملی باز ایستد، می‌توان نوعی از جنگ فرهنگی نرم را شناسایی کرد که هدف از آن، نهادینه کردن ازخود‌بیگانگی و تسلیم فرهنگی در جامعه هدف است.
نام:
ایمیل:
نظر: