شخصیتی چون گاندی که دغدغه استقلال و رهایی هندوستان را از استعمار انگلیس داشت، در مسیر مبارزه برای استقلال نه تنها ترجیح داد از پوشیدن کفش لوکس انگلیسی خودداری کنند، بلکه استفاده از دکمه ساخت انگلیس را نیز کنار گذاشت
شخصیتی چون گاندی که دغدغه استقلال و رهایی هندوستان را از استعمار انگلیس داشت، در مسیر مبارزه برای استقلال نه تنها ترجیح داد از پوشیدن کفش لوکس انگلیسی خودداری کنند، بلکه استفاده از دکمه ساخت انگلیس را نیز کنار گذاشت و مردم خسته از ذلت و ننگ استعمار نیز همراه با رهبری خویش در این مبارزه سنگ تمام گذاشته و لباس بدون دکمه در جامعه زنان هندی به عنوان یک سبک دوخت و الگوی لباس ملی پذیرفته شد. لباسی که نه تنها در طبقات پایین بلکه در طبقه اشراف نیز به عنوان الگوی مقبول و حتی فاخر در آمد و به دنیا نیز معرفی شد.
در دنیای امروز، در بین شخصیت های اروپایی هم استفاده از کالای وطنی به عنوان بخشی از منش ملی پذیرفته شده و نه تنها آلمانها و فرانسویها نسبت به استفاده از خودروهای کشورشان در مراسم تشریفاتی نوعی تعصب به خرج میدهند، بلکه در سفرهای خارجی سعی دارند در ضیافت ها از محصولات ملی خود استفاده کنند. به گونهای که چند سال گذشته یک مقام اروپایی وقتی در ایران دعوت به خوردن ماهی شد، رسماً اعلام داشت که ماهی شکار شده در کشور خودش را بر هر نوع ماهی دیگری ترجیح میدهد.
همین تعصب است که موجب شکلگیری نوعی گرایش به مصرف کالاهای وطنی در آن کشورها شده و در برخی کشورها با وجود اینکه قیمت برخی کالاهای وطنی شان از مشابه خارجی بالاتر هم باشد، باز خرید آن را بر کالای ساخت کشورهای خارجی ترجیح می دهند. به عبارتی این پرداخت را نوعی مشارکت در جهت پیشرفت و رشد کشورشان تلقی، و هزینه آن را بر خود هموار میکنند.
اما در کشور عزیزمان، ترجیح کالای خارجی بر کالای ایرانی، تقریباً یک آسیب و آفت عمومی است که نه تنها توده مردم بلکه بسیاری از نخبگان و مسئولین نیز به آن دچار هستند. به گونهای که این ترجیح فراتر از عوامل اقتصادی مثل کیفیت و قیمت، متاسفانه از عوامل فرهنگی و اجتماعی یعنی نوعی خودباختگی به بیگانه و همچنین کلاس و پرستیژ اجتماعی ناشی میشود.
لذا ترجیح کالای خارجی به عنوان وسیلهای برای تفاخر و لوکس گرایی در بین طبقات متوسط به بالا عمومیت پیدا کرده است یعنی این نوع خرید ها قبل از آنکه پاسخگوی یک نیاز منطقی باشد، معرف منزلت و طبقه اجتماعی خریدار به حساب میآید. هرچند در مواردی هم واقعاً عوامل اقتصادی مثل کیفیت پایین، قیمت بالا، نداشتن خدمات پس از فروش و...چنین ترجیحی را منطقی جلوه میدهد،اما تعیین کننده تر از آن همان عوامل اجتماعی و فرهنگی و نبود تعصب نسبت به کالای ایرانی است که در بسیاری از موارد در عین یکسان بودن قیمت و کیفیت کالای ایرانی با مشابه خارجی و حتی مزیت آن بر کالای خارجی، باز مارک و برند خارجی ترجیح داده میشود.
این در حالی است که کشور عزیزمان با برخورداری از سابقه تمدنی طولانی و ظرفیتهای بالای تولید کالای کیفی وطنی در شرایط فعلی از وجود مشکلاتی چون سختی معیشت و بیکاری رنج می برد و بسیاری از واحدهای تولیدی، در همان حال که انبارهای مملو از کالای تولید شده دارند، از کمبود نقدینگی به فغان افتاده و ناچار به تعدیل در نیرو و کاهش ظرفیت های تولید شده اند.
به عبارتی خرید کالای خارجی و عدم استقبال از کالای ایرانی، مساوی است با بیکاری کارگر ایرانی و عدم ایجاد ظرفیت برای اشتغال جوانان آماده به کار، و فراهم شدن زمینه و بستر دیگر آسیب های اجتماعی ناشی از بیکاری. از سوی دیگر کشورمان در یک جنگ اقتصادی واقعی با رقبای منطقهای و دشمنان فرامنطقهای به سر می برد که استقلال و عزت ایران عزیز را نشانه رفته اند و ممانعت از پیشرفت و رشد اقتصادی کشورمان را برای زمینه سازی تحمیل اراده های نحس خود به ملت سربلند مان تلقی می کنند. لذا همچنان تحریم و فشار را یک ابزار بر علیه ما به کار گرفته و به اثربخشی آن امید دوخته اند.
در چنین شرایطی پیام نوروزی رهبر حکیم و فرزانه انقلاب خرید کالای ایرانی که باید به ارادهی ملی تبدیل شود، پشتوانهای برای حفظ عزت ایران و ایرانی در برابر همه دشمنانی است که چشم دیدن استقلال و اقتدار ایران و ایرانی را ندارند و هم غول بیکاری و رکود که امروز عزت خانواده های شریف و اقتصاد ملی را تهدید میکند.