صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۵۹  ، 
شناسه خبر : ۳۱۰۹۳۴
ماجرای سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در ساخت مال‌ها و جنون ساخت مال‌هایی بزرگ‌تر سال‌هاست که در کلان‌شهرهای کشور شکل گرفته است[...]
پایگاه بصیرت / سید فخرالدین موسوی
یادداشت: ماجرای سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در ساخت مال‌ها و جنون ساخت مال‌هایی بزرگ‌تر سال‌هاست که در کلان‌شهرهای کشور شکل گرفته است. مجتمع‌های تجاری که دیگر به مناطق مرفه‌نشین شهر محدود نمانده و در جای جای شهر سر به فلک کشیده‌اند! اما در این میان یکی از پروژه‌های پر سر و صدا که بخشی از آن افتتاح شده، پروژه «ایران مال» در غرب تهران است که متعلق به یکی از بانک‌هایی است که شایعات درباره ورشکستگی‌اش بارها سپرده‌گذارانش را نگران کرده و حتی به تجمع و اعتراض‌شان منجر شده است. سازندگان آن مدعی هستند این مجتمع جزء بزرگ‌ترین مجتمع‌های تجاری در جهان است و برای تبلیغ آن بیشتر سلبریتی‌ها و تقریباً همه روزنامه‌های اصلاح‌طلب را به صف کردند! اما با وجود این تبلیغات بی‌امان و ادعای سازندگانش درباره تلاش برای حمایت از کالای ایرانی، واقعاً چنین بازاری به حمایت از کالای ایرانی منجر خواهد شد؟ آیا بردن این سرمایه هنگفت به بخش صنعت و تولید به جای ساخت بازاری که مشخص نیست تا چه حد رونق یابد و احتمالاً همچون نمونه‌‌های مشابهش پاتوق برندهای خارجی خواهد شد، مفیدتر نبود! و بالاتر از آن اینکه چرا باید چنین پروژه‌ای در تهران در حالی که انبوه مجتمع‌های تجاری در آن وجود دارد، ساخته و بر تمرکز بیشتر سرمایه در تهران منجر شود؟ چرا این سرمایه‌گذاری به شهرهای بندری، مانند چابهار و بندرعباس یا جزایر قشم و کیش برده نشد تا در تحقق اهداف اعلامی موفق‌تر باشد؟ پرسش‌هایی که شاید اظهارنظر یکی از سازندگان این پروژه درباره چگونگی شکل‌گیری ایده ساخت این مجتمع که می‌گوید: «من در شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس مثل دبی همیشه احساس کوچکی می‌کردم که ایرانی‌ها با زحمت و هزینه به این کشورها می‌آمدند و گاهی حتی جنس‌های بنجل را که اغلب ساخت چین بود، خریداری می‌کردند. همین شیخ‌نشین‌ها اغلب به خاطر داشتن چنین امکاناتی به ما فخر می‌فروختند. من همیشه احساس می‌کردم که چرا ما در ایران چنین محلی را نداریم که بتوانیم در مقابل خارجی‌ها سربلند شویم و کالاها را در آنجا عرضه کنیم.» تا حدود زیادی برای ما روشنگر باشد! بی‌تردید سرانجامِ توسعه‌ای که قرار است با کپی‌برداری آن هم از کشورهای عربی و بر اساس احساس کوچکی و حقارت شخصی در برابر ساختمان‌های تجاری دبی، ابوظبی و... حاصل شود که خود کپی‌برداری از مراکز تجاری در غرب هستند، از هم‌اکنون مشخص است!
نام:
ایمیل:
نظر: