«پیوستن ایران به FATF» یکی از پرتکرارترین موضوعات این روزهای فضای سیاسی و رسانهای کشور است، موضوعی که موافقان و مخالفان سر سختی دارد و هر یک از ظن خود و زاویه نگاه خود درباره آن اظهار نظر میکنند[...]
یادداشت: «پیوستن
ایران به FATF» یکی از پرتکرارترین موضوعات این روزهای فضای سیاسی و
رسانهای کشور است، موضوعی که موافقان و مخالفان سر سختی دارد و هر یک از
ظن خود و زاویه نگاه خود درباره آن اظهار نظر میکنند؛ برخی پیوستن آن را
با تحریم خودمان با دستان خودمان برابر دانسته و آن را با به بنبست رفتن
کشور و ایجاد اختلال جدی در حمایت نظام اسلامی از محور مقاومت مصادف
میدانند. برخی دیگر در نقطه مقابل، الحاق به FATF را موهبتی برای کشور
میدانند که نه تنها هیچ خللی در نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی ایران ایجاد
نمیکند؛ بلکه در برابر تحریمهای خارجی مانع ایجاد میکند و موجب افزایش
شفافیت اقتصادی و کاهش فساد در کشور میشود! اما دغدغه این گزارش بررسی این
موضوع نیست که کدام یک از نگاهها به واقعیت نزدیکتر است و کدام گروه
قضاوت درستتری درباره FATFدارد، آنچه در این میان مورد توجه و نظر ماست،
تلاش موافقان پیوستن به FATF برای پنهان شدن پشت نام رهبری و ادعای آنها
درباره حمایت رهبری از پیوستن ایران به FATFاست. چنانکه محمود صادقی از
نمایندگان فراکسیون امید در صفحه شخصی خود در فضای مجازی مینویسد: «مراجع
امنیتی و نظامی ایران و دفتر رهبر انقلاب که بعضاً نسبت به لوایح مبارزه با
پولشویی FATF نظر مساعدی نداشتند، پس از توضیحات کارشناسان اقتصادی و
بانکی تغییر نظر دادند؛ این موضوع را دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس
مجلس چندین بار در جلسات علنی و غیرعلنی اعلام کردهاند.» فارغ از صحت
داشتن یا نداشتن این نوشته نکته قابل توجه آن است که چرا یک جریان سیاسی
برای اثبات نظر خود و احتمالاً پاسخگو نبودن درباره هزینههای احتمالی
اقداماتش تلاش میکند از جایگاه رهبری معظم انقلاب هزینه کند؟ موضوعی که
منحصر به FATF نیست و این روزها درباره برجام هم مصداق دارد و جریان حامی
آن برای پیوند زدن میان برجام و رهبری تلاش ویژهای را انجام میدهند.