همزمان با نشست کشورهای ساحلی دریاچه خزر و امضای سند تفاهم میان این کشورها، جریانهایی در خارج مرزها، از بیبیسی فارسی و صدای آمریکا تا کانالهای دروغپرداز در فضای مجازی با پیروی از اصل گوبلز شروع به افسانهسرایی درباره حق ایران از دریاچه خزر کردند[...]
یادداشت: همزمان
با نشست کشورهای ساحلی دریاچه خزر و امضای سند تفاهم میان این کشورها،
جریانهایی در خارج مرزها، از بیبیسی فارسی و صدای آمریکا تا کانالهای
دروغپرداز در فضای مجازی با پیروی از اصل گوبلز شروع به افسانهسرایی
درباره حق ایران از دریاچه خزر کردند و مدعی شدند 50 درصد از این دریاچه در
گذشته در دست ایران بوده است و در سند تفاهم جدید با اختصاص یازده درصد به
ایران شاهد ترکمنچای دیگری هستیم. حتی پا را فراتر گذاشته و نظام اسلامی
را به معامله بر سر تمامیت ارضی متهم کردند؛ در حالی که نه ایران هیچگاه
چنین سهمی از دریاچه خزر داشته است و نه اصلاً در توافقنامه اخیر در این
باره تفاهم و توافقی میان کشورهای حوزه دریاچه خزر صورت گرفته است.
موضوع
این گزارش نه اثبات افسانه بودن سهم 50 درصدی ایران از دریاچه خزر است و
نه بررسی توافقنامه امضا شده میان سران پنج کشور ساحلی در نشست اخیر.
مسئله و دغدغه این یادداشت، انتقاد از ضعف دادستان عمومی و برخورد نکردن با
دروغپردازیها و تبلیغات علیه نظام اسلامی است. وقتی تعدادی از
سلبریتیها [در خوشبیانهترین حالت] در دام فضاسازیهای رسانههای خارجی
و... قرار گرفته و با انتشار مطالبی در فضای مجازی به دولت و نظام حمله
کرده و جمهوری اسلامی ایران را به حراج منافع کشور با معامله بر سر تمامیت
ارضی ایران متهم میکنند، دادستان عمومی باید به مسئله ورود کرده و با
متخلفان با هر درجه از شهرت و هر درجه از محبوبیت هم که باشند، برخورد جدی
داشته باشد. تکرار دروغهای رسانههای خارجی از سوی سلبریتیها، خدشه وارد
کردن به اعتماد عمومی و ایجاد ناامیدی در بین مردم موضوع سادهای نیست که
بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد و نسبت به آن بیتفاوت بود.