داستان پرکشش و درگیرکننده «پدر» تاحدودی تکراری بودن نقشمایههای آن را جبران کرده است. تماشاگر سریال از همان لحظه اول، به دنیایی پا میگذارد که پر از جاذبههای دراماتیک است. از رابطه عاشقانه دو جوان متضاد با هم گرفته تا رقابت و حسادت و ستیزه و جوانمردی و جوانمرگی و... . علاوه بر اینها، نقشآفرینی بازیگران سریال هم به چشمنواز شدن آن کمک کرده است.
سال گذشته بود که رسانهها اعلام کردند «پدر» از شبکه دوم سیما در ماه مبارک رمضان پخش خواهد شد. آنچه کنجکاویها را درباره این مجموعه تلویزیونی برانگیخت، هم اسامی نویسنده و کارگردان سریال پدر بود و هم موضوع آن. حامد عنقا فیلمنامهنویس و بهرنگ توفیقی در مقام کارگردان، قبلاً سریال «انقلاب زیبا» را با همکاری هم تولید کرده بودند که روایتی متفاوت از انقلاب اسلامی را در قالب تقابل یک خانواده شهید با بازماندههای طاغوت به نمایش درآورد؛ اما موضوع سریال جدید این دو فیلمساز چیز دیگری بود؛ خلاصه داستانش به این شرح اعلام شد: «حامد پسر جوانی است که درگیر داستانی عشقی میشود. او به خاطر اعتقاداتش و پدری که برایش الگویی تمامعیار است، ناچار سر یک دو راهی قرار میگیرد که باید دست به انتخابی سرنوشتساز بزند ...» کنار هم قرار گرفتن کلیدواژههایی همچون عشق، اعتقاد، پدر، دو راهی، انتخاب سرنوشتساز در یک سریال تازگی داشتند و از روایتی عاشقانه با پسزمینهای عارفانه خبر میداد و انتظار میرفت بار دیگر جان سریالهای ماه رمضان رمق بگیرد. «پدر» به ماه رمضان نرسید، وقتی هم که با یک ماه تأخیر روی آنتن رفت، مشخص شد همه انتظارات درباره نوآوری در داستان و محتوا اشتباه بود.
دنبالکنندگان جدی فیلمهای سینمایی و سریالها با دیدن همان دو سه قسمت ابتدایی، شباهت آشکار موضوع و قصه این اثر با برخی دیگر از فیلمها را متوجه شدند. داستان تقابل پسر متدین و دختر ولنگار در محیط دانشگاه که به رابطهای عاشقانه و تحول دختر ختم میشود، عیناً در فیلم «دلشکسته» نیز ترسیم شده بود. کار قبلی حامد عنقا به عنوان فیلمنامهنویس در سریال «تنهایی لیلا» که به کارگردانی محمدحسین لطیفی ساخته شده بود هم درونمایهای مشابه «پدر» داشت. در آنجا هم دختر جوانی که قید و بند مذهبی ندارد، تحت تأثیر ازخودگذشتگی و مروت یک مرد جوان متدین قرار میگیرد و با او قرار ازدواج میگذارد و...، داستان تنهایی لیلا هم مثل لیلای سریال پدر به فاجعه و مرگ شوهر میانجامید.
داستان پرکشش و درگیرکننده «پدر» تاحدودی تکراری بودن نقشمایههای آن را جبران کرده است. تماشاگر سریال از همان لحظه اول، به دنیایی پا میگذارد که پر از جاذبههای دراماتیک است. از رابطه عاشقانه دو جوان متضاد با هم گرفته تا رقابت و حسادت و ستیزه و جوانمردی و جوانمرگی و... . علاوه بر اینها، نقشآفرینی بازیگران سریال هم به چشمنواز شدن آن کمک کرده است. با اینکه ترکیبی از بازیگران قدر و با تجربه و چهرههای تازهکار و متوسط کنار هم حضور یافتهاند؛ اما شاهد نقشآفرینی یکدست آنها هستیم. نمایش چهرهای مثبت از خانواده سنتی و الگوسازی در روابط زن و شوهر در این خانواده نیز از دیگر جنبههای مثبت سریال «پدر» است.
قطعاً رابطه پدر و فرزندی میان حامد و حاجعلی جلوه مثبتی از قرابت نسلهاست. این سریال نشان میدهد، بدون هیچ تصنع و شعارزدگی نیز میتوان به رابطه خوب نسلها پرداخت. این گونه است که «پدر» به یکی از پربینندهترین سریالهای سیما در سالهای اخیر تبدیل شده است.
اما از چند منظر هم میتوان انتقاداتی جدی را به این سریال وارد دانست. اول اینکه، هیچ لزومی به نمایش تصویر تجملاتی و اشرافی از یک خانواده مذهبی نبود و این مسئله، تیغ محتوای «پدر» را کند کرده است. در روزگاری که بخش زیادی از مردم از نظر اقتصادی در تنگنا هستند، به تصویر کشیدن یک حاجی در جایی دور از بیشتر مردم، مانع برقراری ارتباط عمیق این شخصیت پهلوان و درستکار با مردم شده است. ضمن اینکه از نظر منطقی نیز نمیتوان باور کرد مرد لوطیمسلک و بزرگی چون حاج علی، با خودرویی میلیاردی به میان مردم برود و در خانهای با قیمت نجومی زندگی کند.
مسئله دیگر، نمایش چهرهای خنثی و غیر انقلابی از «جوان مؤمن مسلمان» است؛ آنچه از «حامد» نمایش داده شده، هیچ نسبتی با جوان انقلابی ندارد؛ حامد، سرش در لاک خودش است، عضو هیچ گروه و دستهای نیست و کاری به ظالم و مظلوم ندارد. در حالی که در روایات دینی تصریح شده، فرد مؤمن نباید خودش را در مظان اتهام قرار دهد؛ اما جوان مذهبی سریال پدر، حتی اتهام گناه کبیره را به گردن میگیرد تا دشمنش رهایی یابد! در جای دیگری هم با اینکه در یک درگیری بیتقصیر بوده، حرف زور و غیر قانونی رقیبش را میپذیرد و یک چک 100 میلیون تومانی تقدیمش میکند!
سریال پدر در حوزه سبک زندگی نیز دچار تناقضهایی است. یکی از شاخصههای مهم در شیوه زیست اخلاقی و دینی، احترام به پدر و مادر است. در این سریال لیلا برای ازدواج با حامد، به والدین خودش توهین میکند. پس از ازدواج نیز با اینکه بناست همچون همسرش زندگی کند و تابع نعل به نعل او باشد، در این مورد مغایر با حامد رفتار میکند و هیچ گاه حاضر به مماشات با پدر و مادرش نیست. نمایش صحنههای عاشقانه سریال در برخی قسمتها دچار افراط شده است، به گونهای که حال و هوایی شبیه به فیلمهای هندی و گاه سریالهای ترکیهای بر این قسمتها سیطره مییابد. هر چه رابطه عاشقانه پوشیدهتر و عفیفانهتر به نمایش دربیاید، روح اخلاقی و معنوی کار نیز بیشتر میشود. در قسمتهای میانی، افراط درباره جنبه تراژیک سریال پیش آمد و چند قسمت پیدرپی، روح و روان مخاطب داغ دید، بس که ناله و فریاد شنید. منطق درام در برخی سکانسهای سریال «پدر» رعایت نشده است. در سکانسی که دانشجوهای دختر قصد دارند حامد را رسوا کنند و همراه با وی عکس بگیرند، وی میتوانست با روشهای سادهتری از خودش دفاع کند.
برای نمونه میتوانست داد و فریاد راه بیندازد یا به جای پنجره از در بیرون برود! پس از پایین پریدن از پنجره کلاس دانشگاه و آسیب دیدن هم مشخص نمیشود چرا به جای اینکه با تاکسی خود را به درمانگاه برساند، ساعتها با دست شکسته سطح شهر را پیاده طی میکند؟!
سریال «پدر» در کنار قدرت بالای جذب مخاطب و برخی پیامهای محتوایی، در مجموع دستاورد تازهای در عرصه سریالسازی سیما محسوب نمیشود.