گزارش تایم با داستان زندگی خانم «هوپ برون» آغاز می شود. معلم تاریخی 52 ساله در کنتاکی که کارش را از ساعت 5 صبح شروع می کند و علاوه بر تدریس در یک شرکت فلز یاب هم به همراه همسرش مشغول کار است و برگزاری تورهای تاریخی، شغل سوم اوست. او در کنار این سه شغل، پلاسمای خون خود را هم می فروشد تا بتواند زندگی شان را بچرخاند. به گزارش تایم این وضعیت کم و بیش برای تمام معلمان مدارس دولتی آمریکا صادق است و بحث درباره جایگاه و نقش معلمان بالا گرفته است.
گزارش تایم که با آمار و ارقام به زندگی سخت معلمان آمریکایی می پردازد به طور مشخص به وضعیت دو معلم زن دیگر نیز اشاره می کند. یکی از آنها ناشاندا کوک معلم سیاه پوستی است که با دو دختر خود در کارولینای شمالی زندگی می کند. او 20 سال سابقه تدریس دارد اما نمی تواند ماشین خود را تعمیر کند یا برای درمان سردردش به دکتر برود و چیزی برای آینده فرزندانش پس انداز کند. روزا جیمنز معلم مطالعات اجتماعی در لس آنجلس است. او با کودکش یک جای خواب اشتراکی در آپارتمانی کوچک دارد و 1000 دلار برای مایحتاجشان هزینه می کند و 3 بار به دلیل کاهش بودجه از کار بیکار شده است.
من کارشناسی ارشد دارم و 16 سال است که تدریس می کنم، دو شغل اضافه هم دارم و پلاسمای خونم را هم اهدا می کنم تا بتوانم قبوضم را پرداخت کنم من یک معلم آمریکایی هستم
تنها معلمان آمریکایی نیستند که در شرایطی سخت زندگی می کنند. آمارهای رسمی نشان می دهد تعداد بی خانمان ها به سرعت در حال افزایش است و پدیده «ماشین خوابی» را بطور گسترده ای شکل داده است. پدیده ای که باعث شده 187 شهر از شهرهای آمریکا قوانینی را علیه آن تصویب کرده و خوابیدن در ماشین را غیرقانونی و عملی مجرمانه قلمداد کرده و بجای حل مسئله، صورت مسئله را پاک کنند. هرچه شهرها ثرتمندتر و گران تر باشند، این پدیده بیشتر دیده می شود. آنانکه نتوانند خانه ارزان قیمت پیدا کنند، حق خوابیدن در ماشین های خود را هم ندارند و باید بروند. بسیاری از ماشین خوابها بیکار نیستند اما علی رغم داشتن شغل، از اجاره مسکن عاجرند. در 6 سال گذشته تعداد بی خانمان های آمریکا 75 درصد رشد کرده است. لس آنجلس با بیش از 90 هزار بی خانمان، لقب پایتخت کارتن خوابهای آمریکا را داراست. سیستم خدمات شهری تنها برای حدود 10 درصد از آنان سرپناه دارد.
من با کودکم یک جای خواب اشتراکی در آپارتمانی کوچک دارم و 1000 دلار برای مایحتاجمان هزینه می کنم و 3 بار به دلیل کاهش بودجه از کار بیکار شده ام من یک معلم آمریکایی هستم
جنبش 99 درصدی ها واکنشی به وضعیت امروز آمریکاست. کشوری که تنها برای یک درصد از افرادش سرزمین رویاهاست. گزارش چند ماه پیش اسوشیتدپرس از نحوه زندگی بی خانمان ها در سیلیکون ولی که پایتخت فناوری آمریکاست و بزرگ ترین و ثروتمندترین شرکتهای جهان همچون گوگل و اپل و ... در آن مستقر هستند، خواندنی است. واقعیت های جامعه آمریکا با آنچه در ویترین گذاشته شده و برای جهان –بخصوص جهان سوم- به نمایش گذاشته می شود، بسیار متفاوت است و یادآور شهربازی شاد و شلوغی است که در داستان پینوکیو دیده ایم. جایی که قرار بود در آن فقط تفریح و شادی باشد اما در نهایت پینوکیو را به الاغی تبدیل کرد که باید برای صاحب شهربازی بشکل رقت باری بار می برد و کار می کرد.
من 20 سال سابقه تدریس دارم اما نمی توانم هزینه تعمیر ماشینم را تامین کنم و برای سردردم به دکتر بروم یا پس اندازی برای فرزندانم داشته باشم من یک معلم آمریکایی هستم
کمتر از سه ماه پیش سازمان ملل در گزارشی اعلام کرد: دست کم 40 میلیون شهروند آمریکایی در فقر مطلق زندگی میکنند. 5 میلیون شهروند دیگر در شرایط بحرانی به سر میبرند و تمام این رخدادها به علت سیاستهای غیر انسانی دولت آمریکا است.
فیلیپ آلستون، گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه «فقر شدید و حقوق بشر» گفت: برای ثروتمندترین کشور جهان، داشتن 40 میلیون شهروند که در فقر زندگی میکنند، ظالمانه و غیر انسانی است.
بنابر استدلال وی، نظام حقوقی ایالات متحده به جای مأموریتش برای ترویج عدالت، برای افزایش درآمد برای ایالتها استفاده میشود. طبق گزارش آلستون، حدود 11 میلیون نفر از مردم آمریکا هر ساله روانه زندان میشوند که ارتباط مستقیمی با مسئله فقر دارد. در این گزارش تاکید سده بود: «در کشوری به ثروتمندی ایالات متحده، وجود فقر شدید نتیجه تصمیمی سیاسی است که توسط حاضران در قدرت گرفته شده است. اگر اراده سیاسی در کار قرار گیرد، این مسئله میتواند به آسانی ریشهکن شود.»
انتشار این گزارش با واکنش شدید نیکی هیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل روبرو شد. هیلی گفت: «این حقیقتا مضحک است که سازمان ملل فقر در آمریکا را ارزیابی کند. این گزارش ویژه با منحرف کردن توجه از بدترین متجاوزان حقوق بشر و به جای آن تمرکز بر آزادترین و سالمترین کشور جهان، وقت و منابع سازمان ملل را تلف کرده است.»
سناتور برنی سندرز درباره واکنش هیلی نوشت: «یک دلیل وجود دارد که نیکی هیلی سعی کرده است گزارش سازمان ملل متحد درباره فقر در آمریکا را بی اعتبار کند. علتش این است که در ثروتمندترین کشور تاریخ، میلیونها نفر در فقر وحشتناکی به سر میبرند، بیمه سلامت ندارند، نمیتوانند داروهایی را که برایشان تجویز میشود بخرند و قادر نیستند مسکنی ارزان قیمت بیابند.»
وزارت امورخارجه آمریکا در یکی از رسانه های فارسی زبان خود یک آگهی برای شرکت در سخنرانی منتشر کرده است. سخنرانی «شایسته واعظ» دختری افغانستانی که در آمریکا خلبان شده است؛ «شایسته واعظ، خلبان برجسته آمریکایی-افغان، در روز چهارشنبه ٢۶ سپتامبر در موزه ملی هوا و فضا در شهر واشنگتن دی سی از تجربیات سفر هوایی خود به دور دنیا و اهمیت تشویق دختران به روی آوردن به رشته های علمی، مهندسی، فناوری و ریاضیات سخن خواهد گفت. شرکت در این جلسه رایگان خواهد بود اما به جهت محدودیت جا، علاقمندان باید از قبل نسبت به تهیه بلیط اقدام نمایند.
شایسته واعظ که در یک کمپ پناهندگان افغان به دنیا آمد، در کودکی به همراه خانواده اش به ایالات متحده مهاجرت کرد. او در سن ۱٨سالگی علاقه خود به هوانوردی را کشف کرد و به دانشگاه هوانوردی Embry-Riddle راه یافت. او ضمن تحصیل در این دانشگاه برنامه ای را پایه گذاری کرد تا در ترغیب زنان جوان به تحصیل در رشته های هوانوردی و مهندسی کمک کند. او همچنین یک سازمان غیر انتفاعی را با هدف الهام بخشیدن به نسل آینده ی افراد شاغل در رشته های علوم، فناوری، مهندسی، ریاضیات و هوانوردی در سراسر دنیا تاسیس کرده است. شایسته واعظ اولین خلبان زن هواپیماهای غیرنظامی با گواهینامه در افغانستان است. او همچنین با یک هواپیمای تک موتوره در سفری ۱۴۵ روزه به ٢٢ کشور دنیا سفر کرده است.»
تدلیس رسانه ای یعنی این. معلم زن آمریکایی هزینه رفتن به دکتر برای سردرد خود را ندارد اما وزارت خارجه آمریکا از دختر آواره افغانستانی می گوید که در «سرزمین فرصت ها» خلبان شده است. تجاوز 17 ساله آمریکا به افغانستان چند هزار دختر و پسر این سرزمین را آواره و رویاهایشان را نابود کرد؟