باید پذیرفت که امید و برجسته کردن موفقیتها نیاز حتمی جامعه امروز ماست. اگر بنا داریم از مشکلات و مسائل پیشرو عبور کنیم، چارهای نیست جز اینکه با برشماری ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود و جایگاهی که در سطح منطقه کسب کردهایم[...]
یادداشت: باید
پذیرفت که امید و برجسته کردن موفقیتها نیاز حتمی جامعه امروز ماست. اگر
بنا داریم از مشکلات و مسائل پیشرو عبور کنیم، چارهای نیست جز اینکه با
برشماری ظرفیتهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود و جایگاهی که در سطح منطقه
کسب کردهایم، امید به حل مسائل و بهبود امور را در مردم زندهتر نگه
داریم.
برای نمونه، مسئولان کشور طی سالها و دهههای گذشته موفق
شدهاند کشور را در زمینه اکثریت کالاهای اساسی مورد نیاز مردم به نقطه
خودکفایی برسانند و در همه سالهای سپری شده کمترین نقص و کمبودی هم در
زندگی مردم آشکار نشده است؛ اما حالا چه شده است که مردم تصور میکنند اگر
نخرند، قحطی و کمبود کالا رخ خواهد داد؟ مضاف بر اینکه هجوم مردم برای خرید
کالاها، خود عاملی اساسی برای به هم خوردن رابطه عرضه و تقاضا و گرانتر
شدن کالاهای اساسی مورد نیاز مردم است؛ مسئلهای که تنها به اقلام خوراکی
محدود نیست و در حوزه انرژی نیز وضعیت همین گونه است؛ در حالی که با مجاهدت
فرزندان این ملت، کشور به ویژه در تولید بنزین به نقطه قابل اتکا رسیده و
ذخایر استراتژیک کشور کاملاً اطمینانبخش است؛ اما باز گاه و بیگاه
میشنویم و میبینیم که مردم بر اثر یک شایعه به سمت پمپ بنزینها هجوم
بردهاند.
در زمینه سیاست خارجی نیز ماجرا به همین شکل است؛ اینکه
جمهوری اسلامی توانسته یا میتواند با بهبود سازوکارها و ارتباط با
همسایگان خود، بخش عمدهای از مسائل مربوط به تجارت خارجی خود را حل و فصل
کند، هیچگاه در کشور به مثابه دستاوردی که مردم را به نقطه آرامش و امید
برساند، مورد توجه واقع نمیشود؛ حتی توافق اخیر وزرای خارجه جمهوری اسلامی
ایران و کشورهای 1+4 مبنی بر آمادگی این کشورها برای ایجاد سازوکار مالی و
اقتصادی، چندان در داخل اثر مثبت بر جای نمیگذارد.
همه این مثالها
که اندکی از بسیارهاست، نشان میدهد جامعه و اقتصاد کشور محتاج مجموعهای
از تدابیر و برنامهریزیهای فرهنگی، تبلیغاتی و رسانهای است؛ در غیر این
صورت حتی اگر مشکلات در عالم واقع هم حل و فصل شود و از اقتصاد کشورمان رخت
بربندد، باز هم در ذهن و ادراک مردم حل و فصل نشده است.