یادداشت: روزنامه «اعتماد» مینویسد: «اقدام دولت انگلیس در مورد اعطای حمایت دیپلماتیک یا سیاسی از «نازنین زاغری» را باید اقدامی نمادین و سیاسی با هدف افزایش فشار در این زمینه به شمار آورد. با این حال میتوان پیشبینی کرد، دولت انگلیس از این پس تحت فشار بیشتری برای ائتلافسازی علیه ایران از طریق جذب حمایت دیگر دولتها و رجوع به نهادهای سیاسی و حقوق بشری بینالمللی قرار خواهد داشت. با توجه به مشکلات دیگر ما در حوزه تحریم و اقدامات خصمانه تیم ترامپ و مشکلات منطقهای، ارجح است که مقامات محترم قضایی رسیدگی به این پرونده را بر مبنای رأفت اسلامی مدنظر قرار دهند.» جملاتی که معنای ساده آن، این میشود که نباید بگذاریم دولت انگلیس از ما ناراحت شود! نباید با جاسوس برخورد کنیم، چون ممکن است موجب دلخوری دولت انگلیس و افزایش دشمنیاش با ما شود! حسین موسویان هم طی یادداشتی در نشریه «میدلایستآی» برای رفع خصومت بین ایران و آمریکا راهکار ارائه داده و نوشته است: «زبان گفتوگوی آمریکا با ایران همیشه بر مبنای بیاحترامی بوده و حکومت ایران را «حکومت منفور» و «محور شرارت» خوانده است. برای قضاوت منصفانه، باید گفت تهران هم عموماً از همین زبان درباره آمریکا استفاده کرده و حکومت آمریکا را «شیطان بزرگ» خوانده است. واشنگتن و تهران حتی اگر مایلند «دشمنی دائمی» داشته باشند، حداقل به احترام مردم و تاریخ، فرهنگ یکدیگر میتوانند از دشنام و توهین متقابل پرهیز کنند.» معنای ساده این جملات این میشود که ایرانیان در قدم اول از سر دادن شعار «مرگ بر آمریکا» یا گفتن حقیقت سیاستهای دولت آمریکا خودداری کنند و ادبیاتی صلحجویانه و ریاکارانه پیش بگیرند تا به سمت کاهش فشارها و خصومتها برویم!
این دو نمونه از صدها پیشنهاد و راهکاری است که نشان میدهد سازشکاری، نداشتن اعتمادبهنفس ملی، القای ضعف، عبور از منافع ملی برای رضایت دیگران و... در ذهن و فکر جریان غربگرا نهادینه شده است. در حالی که تجربه نشان میدهد با آغاز این روند طرف مقابل گامهای رو به جلو بر خواهد داشت که نقطه پایانی آن از دست رفتن استقلال ملی و منافع و منابع و... ما خواهد بود.