بررسی تاریخ مذاکرات ایران و غرب در دوره جمهوری اسلامی به خوبی نشان میدهد که طرح شعارهای تنش زدایی، اعتمادسازی، گفتگوی تمدنها و تعامل با دنیا از جانب لیبرال ها، عزم دشمن را برای فشار بیشتر جدیتر کرده است. از نظر آنها مذاکره صرفا تسهیل گر جنگ است.
کلازویتز استراتژیست معروف پروسی در کتاب خود با عنوان «درباره جنگ» میآورد که جنگ صرفا ادامه دیپلماسی به طریق دیگری است. در واقع جنگ و دیپلماسی دو روی یک سکه اند. ابرقدرتها همیشه از این دو حربه برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرده اند. هر گاه از طریق جنگ و قدرت نظامی نتواسته اند اهداف مورد نظر خود را محقق کنند، از ابزار دیپلماسی و مذاکره برای تسلیم طرف مقابل استفاده کرده اند. موضوع جنگ نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب تا کنون در دستور کار قدرتهای استکباری بوده است، اما هیچ گاه تا کنون جرأت حمله مستقیم برای دشمن وجود نداشته است، چرا؟
حضور حماسی و انقلابی مردم ایران در همه صحنهها و پیوند ناگسستنی آنها با آرمانهای انقلاب، رهبری داعیانه و مقتدرانه امام خامنه ای، رشد قدرت دفاعی نیروهای مسلح کشور و موارد قدرت آفرین دیگر باعث شده که دشمنان تا کنون علی رغم تهدیدات لفظی و زبانی نتوانند اقدام به این کار کنند.
چندی پیش حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان به سخنان رئیس جمهور فرانسه اشاره کرد که گفته بود کشورهای ۱+۵ در سال ۹۰ برای حمله نظامی به ایران متفق القول بودند، ولی پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سبب منصرف شدن آنها شد. در تبلیغات انتخاباتی نیز روحانی با ایجاد دو قطبی جنگ – صلح، بارها ادعا کرد سایه شوم جنگ را از سر کشور رفع کرده است.
این پنداشت ساده لوحانه از سوی مقام اول اجرایی کشور جای بسی شگفتی و تأمل دارد. ظاهرا آقای روحانی نمیداند که روش و دکترین غربیها همیشه اینگونه بوده است که اگر از طریق ارعاب و القای ترس و کشاندن طرف مقابل خود پای میز مذاکره (مکانیسم ماشه)، بتوانند او را تسلیم زورگویی خود کنند، دیگر چه نیازی به بمب و موشک خواهد بود. غربیها وقتی از راه کودتا، ترور شخصیتهای انقلاب و دانشمندان هسته ای، تحریک گروهکها و تجزیه طلب ها، راه اندازی جنگهای نیابتی، تهاجم فرهنگی و تحریمهای شدید اقتصادی نتوانستند طرفی ببندند، رو به مذاکره و دیپلماسی لبخند آوردند. روشی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب دست چدنی زیر دستکش مخملی است. این گفته هیلاری کلینتون در خاطرات خود بسیار دردآور است که «ما بدون شلیک حتی یک گلوله توانستیم برنامه هستهای ایران را تعطیل کنیم». فشار به ایران برای مذاکره بر سر مسائل منطقهای نیز ناشی از شکست آنها در پروژه جنگهای نیابتی و سیاست منزوی کردن ایران است. درخواست مذاکره و کمک از ایران در مسئله عراق در سالهای گذشته نیز به همین دلیل بود.
بررسی تاریخ مذاکرات ایران و غرب در دوره جمهوری اسلامی به خوبی نشان میدهد که طرح شعارهای تنش زدایی، اعتمادسازی، گفتگوی تمدنها و تعامل با دنیا از جانب لیبرال ها، عزم دشمن را برای فشار بیشتر جدیتر کرده است. از نظر آنها مذاکره صرفا تسهیل گر جنگ است.
ملت ایران امروز قدر نعمت امنیت را با تمام وجود میداند و آن را مدیون خون هزاران شهید گلگون کفن دفاع مقدس، خون سرخ و غریبانه مدافعان حرم و رشادتها و پیشرفتهای نیروهای مسلح میداند. دست لیبرالها هیچ گاه نمک نداشته و هر گاه بر سر کار آمده اند، بیش از آنکه امنیت آفرین باشند، موجبات ناامنی بیشتر کشور را فراهم کرده اند.