صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۹:۲۲  ، 
شناسه خبر : ۳۱۴۶۶۹
محمدرضا تاجیک در این نشست چنان شلاق نقد خویش را بر تن نحیف اصلاحات کوفت که نشان داد اصلاح‌طلبانی که خود را واقعی و دیگران را مصنوعی می‌دانند، از ابتدا به دنبال اهداف دیگری بوده و هم‌اکنون به فکر قرار دادن این جریان در ریل اصلی هستند.
پایگاه بصیرت / گروه سیاسی / حسین عبداللهی‌فر

به تازگی نشستی با موضوع «آسیب‌شناسی جریان اصلاحات» برگزار شد که برخلاف رویه‌های معمول، نه تنها این جریان را برای بازسازی درونی چند قدم به جلو نبرد، بلکه گسل‌های جدیدی از شکاف داخلی آن را به گونه‌ای فعال کرد که نمی‌توان آن را ناشی از اختلافات میان طیف‌های درون یک جریان ارزیابی کرد. محمدرضا تاجیک در این نشست چنان شلاق نقد خویش را بر تن نحیف اصلاحات کوفت که نشان داد اصلاح‌طلبانی که خود را واقعی و دیگران را مصنوعی می‌دانند، از ابتدا به دنبال اهداف دیگری بوده و هم‌اکنون به فکر قرار دادن این جریان در ریل اصلی هستند. 
تاجیک ذیل عنوان آسیب‌شناسی اصلاح‌طلبان به مواردی اشاره کرد که بازخوانی توأم با تأمل بخشی از آنها خالی از لطف نیست:
۱ـ بی‌کفایتی و خالی بودن از محتوا 
اصلاح‌طلبان در میان دو مفهوم عمران و ویران کردن گرفتار شده‌اند. این وضعیت در کنار مفهومی دیگر قرار گرفته است که من اسم آن را «بی‌کفایتی کفایت نمادین» می‌گذارم. به این معنی که برنامه و هدف، بیانگر کفایت و توانایی شعار اصلاح‌طلبان است؛ اما در واقع عملاً یک بسته خالی از محتواست.
۲ـ بحران حاملان و عاملان
در فضای اصلاح‌طلبی، برخی اشـخاص و بعضـی آموزه‌ها و ایده‌ها کفایت نمادینی داشتند که ما را ذیل یک گفتمان جمع می‌کردند؛ اما امروز با نوعی بحران حاملان و عاملان اصلاح‌طلبی مواجه هستیم.
۳ـ استبدادگری اصلاح‌طلبان در قدرت
اصلاح‌طلبان بـه عنوان دستگاه قدرت با اصلاح‌طلبی برخورد کردند. ما اصلاح‌طلبی را ابزار قدرت قرار دادیم و هر زمان کـه به قدرت رسیدیم، فراموش کردیم از کجا آمده‌ایم و چون «اصلاح‌طلبی بدون اصلاح‌طلب» داشتیم، فردای قدرت وقتی آب دیدیم مشخص شد شناگران ماهری هستیم و معلوم شد می‌توانیم مستبدان قاهری هم باشیم. 
4ـ استفاده ابزاری از مردم
این اصلاح‌طلبان امتحان خود را پس دادند و از مردم بـه عنوان تاکتیک و ابزاری برای نجات خود بهره برده و می‌برند؛ تاکتیکی برای عبور از بحران و نه یک راهبرد که به آن باور داشته باشند. 
5ـ رسیدن به هدف با هر وسیله 
هدف بـه راحتی وسیله را برای اصلاح‌طلبان توجیه کرد. برای اینکه کرسـی و قدرتی داشـته باشـند، از مفاهیـم مقـدس اصلاح‌طلبی مایه گذاشـتند و بـه هدف که رسـیدند اصـل موضـوع را کـه اصلاح بـرای توسـعه همه‌جانبه کشـور بـود فرامـوش کردنـد. 
6ـ ذات افراط‌گرایانه با ژست دموکرات‌منشانه
بیشتر کسـانی کـه وارد جریان اصلاح‌طلبی شـدند، فـراز و فرودهـای زیادی داشـتند؛ از رادیکالیسمی کـه در دهه‌های اول انقلاب داشـتند، تـا ایدئولـوژی ارتدوکسـی کـه در ادامـه فریـاد زدنـد و حذف دیگرانی که متفاوت می‌اندیشـیدند، به گفتمانی جدید شـیفت و اکنـون بـه اصطلاح دموکراتیـک شـده‌اند؛ امـا در ماهیت همان قبیلـه رادیکالنـد. 
7ـ خودزنی در شرایط تعلیق
من وضعیت دیگـری را که در این شـرایط اصلاح‌طلبان در آن قرار دارند، «وضعیـت تعلیـق» می‌نامـم. در ایـن وضعیت سـاختار اصلاح‌طلبـان ماننـد عمـارتی ماسـه‌ای در حـال فـرو ریختـن اسـت.با چشـم خـود می‌بینیـم بسـیاری از نیروها و نسـل جـوان اصلاح‌طلب در حال خارج شـدن از ایـن دایره هسـتند و بـه نظـرم اصلاح‌طلبی در ایـن فضـا دچـار نوعـی خودزنی شـده اسـت. 
8ـ انتقادگری به جای پاسخگویی
وضعیـت دیگری که وجـود دارد حالـت «اسـتیضاح خـود» اسـت. چه کسـی گناه اول را انجـام داد کـه تمـام سـرمایه اصلاح‌طلبـی را در سـبد جریـانی خاص گذاشـت؟ تمام مشـکلاتی که مـردم با آن مواجه شـده‌اند یک طرف، تقصیر گردن گفتمان اصلاح‌طلبی اسـت؛ بنابراین بایـد مسـئولیت کار خـود را بپذیریـم و پاسـخگو باشـیم؛ اما در عـوض منتقـد شـده‌ایم و به حالت اسـتیضاح خود روی آورده‌ایم. 
9ـ نومیدی و خمودگی 
از سوی دیگر هـم نـوعی «خمودگـی آموخته‌شـده» در جریان اصلاح‌طلبـی شـکل گرفتـه اسـت؛ بـه گونـه‌ای کـه باورشـان شـده هیچ کاری از دست‌شـان سـاخته نیسـت و قانع شده‌اند به صـورت کج‌دار و مریـز در قدرت باشـند.
10ـ مهاجرت گفتمانی به دلیل خشکسالی مفهومی
این خمودگـی آموخته‌شـده در نهایت به نوعـی مهاجرت گفتمانی مبدل شده است. مهاجرت سرزمینی داشته‌ایم؛ اما مهاجرت گفتمانـی پدیـده‌ای اسـت کـه از درون کسـالت اصلاحات به وجود آمده اسـت. بسـیاری در حال ترک سرزمین گفتمانی ما هسـتند؛ زیرا خشکسـالی مفهومی و گفتمانی آمده و اکنون به نظـرم در خـزان اصلاح‌طلبی قـرار داریم. 
مقصود این انتقادات بیش از آنکه اصلاح اصلاحات باشد، ویرانی آن را هدف گرفته تا ساختاری نو با نقشه‌ای جدید و البته کاربری متفاوت بنا کند. این پیام را تاجیک پیش از این بارها در قالب مصاحبه‌هایش بیان داشته و چون گوش شنوایی نیافته، اینک در جمع آنها به شکلی شفاف‌تر بر زبان آورده است.
تاجیک در بیان راهکارهایش می‌گوید: 
۱ـ بنای عمارتی نو از اصلاحات
در ایـن مسـیر اصلاح‌طلبـی، باید ابتـدا تردید، سـپس واکاوی، ویران و از نو بنا کنیم. بر ویرانه‌های ساختمان نمور و پرترک اصلاح‌طلبـی بایـد عمارتـی نو بسازیم، ایـن راه بـرون‌رفت اصلاحات از وضعیتی اسـت که دچارش شـده اسـت.
۲ـ فاصله از اصلاح‌طلبان مرسوم
چهـره‌هایی کـه امروز از اصلاح‌طلبی می‌بینید، ماحصل کارکرد، کنش‌ها و واکنش‌های اصلاح‌طلبان اسـت و اصل اصلاح‌طلبی نباید تحت‌الشـعاع این رویکرد قرار بگیرد. اگـر می‌خواهیـم اصلاح‌طلبـی را دوبـاره بـه جامعـه معرفـی کنیـم، بایـد فاصله خود را با اصلاح‌طلبان مرسـوم و معـروف مشـخص کنیم.
۳ـ تقابل گفتمانی با هدف فشار از بیرون 
معتقدم هر چقدر از بیرون بـه ما هجمه وارد شـود، تقویت، غنـی، فربه، اسـتوار، فراگیر و مقبول‌تـر می‌شـویم. مشـکل زمانـی اسـت کـه از درون بپاشـیم. همیشـه «دگر» درون مخرب‌تـر از دگر بیرون
اسـت.
هر چه زمان می‌گذرد و ناکامی دولت مورد حمایت اصلاح‌طلبان در مدیریت کشور بیشتر آشکار می‌شود، بیش از گذشته شاهد این‌گونه واگرایی‌ها در اردوگاه اصلاح‌طلبان خواهیم بود. جریانی که خود را نو اصلاح‌طلب خوانده و خواستار بازنگری‌های بنیادین در اردوگاه اصلاح‌طلبی است و حتی ممکن است رفتاری متفاوت و مستقل در انتخابات اسفند ماه امسال از خود به نمایش بگذارد.

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: