صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> اخبار ویژه
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۱:۳۲  ، 
شناسه خبر : ۳۱۵۲۳۸
مجري ساخت بزرگترين  پالايشگاه ميعانات گازي خاورميانه در گفت‌وگو با صبح صادق

پالايشگاه ستاره خليج‌فارس از مجموعه پروژه‌هاي مهم، حساس و به شدت اقتصادي كشور بود كه پس از كارشكني خارجي‌ها در انجام آن، قرارگاه سازندگي خاتم‌الانبياء(ص) ساخت آن را در دست گرفت و موفق شد سه فاز اين پروژه را تا آذر ماه گذشته تقديم ملت ايران كند. براي بررسي اهميت اين پروژه و نيز واكاوي افتخاراتي كه ساخت آن براي كشور داشته، پاي سخنان مهندس مهدي دوستي، مجري طرح پالايشگاه ميعانات گازي ستاره خليج‌فارس مي‌نشينيم تا برگ ديگري  از افتخارات «ما مي‌توانيم» باز خواني كنيم. 

* آقاي دوستي بفرماييد قرارگاه از چه زماني متولي پروژه ستاره خليج‌فارس شد؟
مجري اوليه ساخت پالايشگاه ميعانات گازي ستاره خليج‌فارس كنسرسيومي بود كه راهبر اصلي آن شركت Snam Progetti (اسنم پروجتي) ايتاليا محسوب مي‌شد و يك شركت آلماني و دو شركت ايراني هم در كنار آن بودند. متعاقب تحريم‌ها، شركت‌هاي خارجي از اين كنسرسيوم خارج شدند. لذا كنسرسيوم ايراني شكل گرفت كه با مشكل مواجه شد و در نهايت كنسرسيومي با حضور و راهبري قرارگاه تشكيل و كار شروع شد.
با وجود اينكه از اين پيمانكاران انتظار مي‌رفت در دوران حضورشان زيرساخت‌هاي لازم را فراهم كرده باشند، اما در واقع زماني كه وارد پروژه شديم، ديديم زيرساخت‌هاي آب و فاضلاب و... حتي دكل‌هاي مخابراتي هنوز انجام نشده است؛ لذا بخش عمده زيرساخت‌ها را هم خودمان انجام داديم. به اين ترتيب سال اول به تأمين اين زيرساخت‌ها اختصاص يافت. آمريكايي‌ها كه به خوبي به وابستگي كشور به بنزين واقف بودند، آن را وسيله‌اي براي تحريم قرار دادند و از طرفي در ساخت اين پالايشگاه هم كه كشور را از بنزين خارجي بي‌نياز مي‌كرد، سنگ‌اندازي كردند. هرچند اين پروژه بسيار عالي و سودده بود؛ اما باز با فشار آمريكا خارجي‌ها رفتند. 

* از مختصات و ويژگي‌هاي اين پروژه بگوييد.
اين پروژه در 25 كيلومتري بندرعباس در زميني به مساحت 700 هكتار احداث شده است. در واقع چون محصول خروجي مايع چاه‌هاي گاز ما كه كاندنسيت (condensate) است، به اندازه توليد شده خريداري نمي‌شد و توان ذخيره‌سازي آن هم محدود و هزينه‌بر بود، بايد عملاً توليد چاه‌ها را كم مي‌كرديم تا ميعانات كمتري داشته باشيم. لذا براي نمونه در زمستان براي تأمين گاز استان‌هاي كردستان، اردبيل و آذربايجان شرقي با مشكل مواجه مي‌شديم. از طرف ديگر هم واردكننده بنزين بوديم. در واقع، پالايشگاه ستاره خليج‌فارس همه اين تهديدها را به فرصت تبديل كرد. ديگر محصول اضافي ميعانات گازي نداشتيم و از طرفي نياز بنزين كشور از داخل تأمين و عملاً دو تهديد براي كشور به فرصت تبديل شد.  
با همه اين اوصاف، ساخت اين پروژه كاملاً ايراني است و مهندسي آن تا حدود 67 درصد ايراني بوده است (عمده آن 30 درصد باقي مانده را خارجي‌ها قبل از واگذاري به قرارگاه انجام داده بودند.) 70 درصد كالاي استفاده شده در ساخت هم ايراني است. اما به نظر مي‌رسد مهم‌ترين بعد اين پروژه اين است كه هرچند خود مجموعه يك پالايشگاه است، اما همين توان ايراني‌سازي و تجربه و دانشي كه در اين حوزه كسب شده مي‌تواند در خدمت حوزه پتروشيمي و پتروپالايش هم قرار بگيرد. در حال حاضر، به اذعان همه كارشناسان اين حوزه پالايشگاه ميعانات گازي ستاره خليج‌فارس ايراني‌ترين پروژه نفت و گاز كشور است. 
اين پروژه دو شاخصه جهاني و سه شاخصه ملي دارد. بزرگ‌ترين پالايشگاه ميعانات گازي و بزرگ‌ترين پالايشگاه توليد بنزين يورو 5 در جهان است. در بعد ملي هم اين پالايشگاه اولين پالايشگاه ميعانات گازي كشور، بزرگ‌ترين پالايشگاه توليد بنزين كشور و توليدكننده باكيفيت‌ترين بنزين كشور است و توانسته است در بحث كنترل آلودگي هواي شهرهاي بزرگ مؤثر باشد. 

* در ستاره خليج‌فارس چه فرايندي انجام مي‌شود و محصول نهايي چيست؟
ميعانات گازي كه از پارس جنوبي به دست مي‌آيد، در واقع محصول مايع خروجي چاه است كه در دماي عادي بدون دخالت فشار و دما مايع است اين محصول بسيار سبك با يك خط لوله 188 كيلومتري به بندرعباس منتقل مي‌شود. ضريب سنگيني نفت خام مثلاً حدود 28 است، اما ضريب سنگيني ميعانات گازي نزديك 57 است. اين نشان‌دهنده سبك بودن اين خوراك ورودي است و ما مي‌توانيم از نفت خام بين 20 تا 25 درصد بنزين استحصال كنيم، اما ميعانات گازي كه خوراك پالايشگاه ستاره خليج‌فارس است 60 درصد آن به بنزين تبديل مي‌شود كه اين نشان‌دهنده ارزش فوق‌العاده محصول است. وقتي ما چنين فوايد و ارزش افزوده‌اي براي اين محصول ايجاد كرديم و خروجي را در ستاره خليج‌فارس ديديم، ناخودآگاه افسوس آن مقدار ميعانات گازي را خورديم كه اجازه داديم تا قبل از احداث اين مجموعه خام‌فروشي شود. الآن ستاره خليج‌فارس فراتر از پيش‌بيني‌ها بنزين توليد مي‌كند. طراحي اوليه توليد مجموع سه فاز را 36 ميليون ليتر بنزين در روز بيان مي‌كرد كه امروز 790 هزار ليتر بيشتر از اين پيش‌بيني توليد انجام مي‌شود. ضمن اينكه 14 ميليون ليتر گازوئيل و بيش از 4 ميليون ليتر سوخت جت هم روزانه توليد مي‌كند. دو محصول جانبي گوگرد و نيتروژن هم دارد. 

* ويژگي‌هاي ديگري هم درباره ستاره خليج‌فارس وجود دارد كه آن را مهم كرده است؟ 
بله شما تصورتان اين است كه ستاره خليج‌فارس تنها يك پالايشگاه است، در حالي كه در اين مجموعه يك نيروگاه 320 مگاواتي هم وجود دارد كه برق توليد مي‌كند؛ يعني نياز برق خود پالايشگاه در نيروگاه پالايشگاه تأمين مي‌شود، چرا كه در فرايندهاي توليدي در بخش‌هايي از پالايشگاه نياز به برق وجود دارد. از طرفي ظرفيت‌هاي مخزني پالايشگاه هم در نوع خود بي‌نظير است. مخزن‌هاي آب با توان 200 هزار متر مكعب آبگيري از دريا در نوع خود بي‌نظير و بسيار عظيم است.

* امكان توسعه پالايشگاه وجود دارد؟  
ببينيد الآن قرارگاه قرارداد فاز چهارم را بسته و در حال كار هستيم. در واقع ساخت فاز جديد بايد بر اساس پيش‌بيني خوراك باشد. در حال حاضر، بخشي از ميعانات گازي در پتروشيمي‌ها، بخشي در پالايشگاه‌ها براي تركيب با نفت خام و عمده آن هم در ستاره خليج‌فارس مصرف مي‌شود و توسعه ستاره خليج‌فارس منوط به ميزان خوراك است؛ البته متأسفانه الآن داريم بخشي از اضافه خوارك را صادر مي‌كنيم. اين مجموعه طوري طراحي شده كه امكان افزايش فازهاي جديد را داشته باشد. ما براي فاز چهار عمليات اجرايي را شروع كرديم و داريم زيرساخت‌ها را فراهم مي‌كنيم؛ البته در وزارت نفت هم روي طرحي كار مي‌كنند تا ظرفيت فعلي توليد بالا برود. بحث‌هايي هم درباره به صرفه بودن يا نبودن سرمايه‌گذاري و بومي‌سازي وجود دارد. نمي‌توان اين را ناديده گرفت كه در هر صورت انقلاب اسلامي تفكري است كه دشمنان بزرگي دارد و اين تقابل حق و باطل، تقابل هميشگي تاريخ بوده است. با اين مبنا بايد خودمان را آماده كنيم؛ يعني هر كاري كه انجام مي‌دهيم تنها نگاه اقتصادي نداشته باشيم؛ بنابراين در خيلي از حوزه‌ها با اين مبنا لازم است خودكفا باشيم و هزينه آن را براي نداشتن عواقب بعدي بدهيم و همان چيزي را كه آقا به مقاومت تعبير كردند محقق كنيم. بايد بدانيم روزي كه ما ديگر اين چالش را با طرف مقابل نداشته باشيم، روزي است كه يا ما نيستيم يا آنها.

* كيفيت فاز 4 از نظر ساخت چگونه خواهد بود و چه ويژگي خاصي دارد؟
در فاز 4، مهندسي صد درصد ايراني است؛ البته ساخت نيز مانند گذشته صد درصد ايراني خواهد بود. در حوزه تأمين كالا هم سعي خود را كرده‌ايم كه آن را هم صد درصد ايراني كنيم. بايد بگويم كه ستاره خليج‌فارس در مقايسه با ابر پروژه‌هاي قرارگاه، پروژه خيلي بزرگي نيست؛ اما مي‌تواند گامي بسيار بزرگ و اصلي براي اجراي پروژه‌هاي ديگر در حوزه ايراني‌سازي باشد؛ چرا كه فرايندها و ابزارهاي كار در حوزه‌هايي مثل پالايش، پتروشيمي و پتروپالايش تفاوت چنداني ندارد.
در حال حاضر ما در فاز 4 با توجه به اينكه سه نمونه ديگر را ساخته‌ايم، براي ايراني‌سازي صد درصد تقريباً مشكل خاصي نداريم و مي‌توانيم با مهندسي معكوس به راحتي به خيلي از قطعاتي كه نياز داريم دست پيدا كنيم. اگر اين امر ممكن بشود، اين دانش و تجربه در پالايشگاه‌هاي ديگر، در پتروشيمي‌ها و پتروپالايش‌ها هم كاربرد خواهد داشت؛ چون ساختارها شبيه هم هستند و تنها در فرايندها متفاوتند. از همين طريق مي‌شود ضربه محكمي به بخش واردات كالاهاي نفتي زد؛ چرا كه حجم زيادي از پول كشور براي تأمين اين نيازها خارج مي‌شود.

* اين روزها شاهد اعلام نظراتي مبني بر اين هستيم كه امضاي برجام سبب شد تا قطعات مورد نياز پالايشگاه تأمين و به سرعت به بهره‌برداري برسد. به عنوان مجري پروژه بفرماييد اگر برجام امضا نشده بود آيا اين پالايشگاه ساخته نمي‌شد؟
خير، اساساً ارتباط مستقيمي بين برجام و ساخت پالايشگاه وجود ندارد. حتي مي‌توان گفت تحريم‌ها سبب شد تا ستاره خليج‌فارس پالايشگاهي ايراني شود. در بُعد سرمايه‌گذاري هم با توجه به اينكه سرمايه‌گذاران اين پروژه‌ها كاملاً ايراني بودند و اين پروژه از طريق بانك ملت و صادرات تأمين مالي شد، به نظر مي‌رسد ارتباطي ميان برجام و افتتاح فازهاي ستاره خليج‌فارس وجود نداشته باشد. هرچند افتتاح اين پروژه‌ها از سال 1395 و بعد از تصويب برجام انجام شد، مهم اين بود كه پس از يك دوره توقف مراحل اجرايي پالايشگاه با ورود قرارگاه سازندگي مراحل ساخت آن با استفاده از توان داخلي طي شد و به بهره‌برداري رسيد. البته در اين مسير عزم مجموعه دولت و وزارت نفت و ساير پيمانكاران جزم شد و اين پروژه به ثمر رسيد. اين عزم جزم فارغ از گرايش‌هاي سياسي و جناح‌بندي بود و همه در صحنه حاضر بودند.

* گفته شده با همين روند شيب افزايش مصرف بنزين پس از چند سال، كشور دوباره وابسته به بنزين وارداتي مي‌شود. براي اينكه تهديد وابستگي به بنزين تكرار نشود، چه راهكارهايي بايد انجام دهيم؟
به طور مشخص بايد گفت ما ملت اسراف‌كاري هستيم. از طرفي خودروهاي ما هم پرمصرف است. آمار كنوني 90 ميليون ليتر مصرف را نشان مي‌دهند. حال اگر ده درصد از اين مصرف را كم كنيم و مازاد بنزين صادر شود، بخش اعظمي از مشكلات كشور به ويژه درباره تحريم نفت خام حل مي‌شود؛ يعني شما از من كه متخصص ساخت پالايشگاه هستم، انتظار شنيدن اين را نداشته باشيد كه بگويم ظرفيت توليد را بايد بالا ببريم، بلكه بايد شدت مصرف را اصلاح كنيم و هرگونه افزايش ظرفيت توليد بايد مبتني بر ايجاد ارزش افزوده در محصول خام براي صادرات و خلق ثروت باشد؛ يعني مديريت مصرف بنزين از راه‌هاي مختلف در اولويت است و نگاه ما بايد خلق ثروت باشد تا سوزاندن ثروت ملي. اين ثروت هم بايد در حوزه‌هايي مثل پتروپالايشگاه‌ها صرف شود تا زنجيره ارزشي بالايي را ايجاد كند و محصول خام به محصولات متعدد با ارزش افزوده بالا تبديل شود كه اتفاقاً در همسايه‌هاي ما هم اين محصولات مصرف زيادي دارد.
 
گفت‭ ‬و‭ ‬گو‭ ‬از‭ ‬علیرضا جلالیان
نام:
ایمیل:
نظر: