صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۶ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۹:۵۶  ، 
شناسه خبر : ۳۱۵۴۸۶
نگاهي به حوزه نشر كودك و نوجوان
چگونه 70 درصد كتاب‌هاي كودك ما در حالي كه كشورمان خالي از نويسندگان متبحر و خلاق نيست، از فرهنگ كشورهاي ديگر مي‌گويد؟ آيا توان اين نويسندگان جوان از نويسندگان دهه 60 و 70 كمتر است يا اين مسئولان و اقتصاد و بازار و تجارت است كه اجازه فعاليت و رشد و شكوفايي به اين جوانان و نويسندگان را نمي‌دهد و براي اين حوزه تصميم‌گيري مي‌كند؟
پایگاه بصیرت / گروه فرهنگی / ندا كرمانشاهي

دوست داريم كودكان‌مان را كتابخوان بار بياوريم و مي‌دانيم كه اين كار چقدر مي‌تواند براي روزگار پيش روي‌شان مفيد باشد. هر خانواده‌اي براي آينده فرزند خود سعي مي‌كند كتاب را در اولويت هزينه و سبد خانوار بگنجاند؛ حتي اگر گاهي براي بعضي ضرورت‌ها هم در فشار و مضيقه باشد.

با كتاب و كتابخواني براي كودكان ذهن‌ آنها پرورش مي‌يابد و خلاقيت و قدرت درك‌شان بالا مي‌رود. كودكان با شناخت شخصيت‌هاي داستان مي‌آموزند كه چگونه بايد با مسائلي كه در زندگي براي‌شان پيش مي‌آيد روبه‌رو شوند و در هر موقعيت از چه راه‌حل‌هايي استفاده كنند. كودكان و نوجوانان با كتابخواني قدرت تميز دادن خوب از بد را پيدا مي‌كنند. مي‌توان گفت تأثيري كه شخصيت داستاني بر رفتار كودك و نوجوان مي‌گذارد ممكن است از امر و نهي‌هاي پدر و مادر مفيدتر و ماندگارتر باشد.با اين تفاسير مي‌توان بيش از پيش به اهميت نشر در حوزه كتاب كودك و نوجوان پي برد.

 

 انقلاب اسلامي و ادبيات كودك و نوجوان 

تا پيش از انقلاب، كتاب‌هاي كودك و نوجوان آن چنان زياد نبود. سيندرلا يا سمباد و برخي كتاب‌هاي كانون پرورش فكري كودك و نوجوانان توزيع مي‌شدند و كتاب‌هاي كانون نيز زياد نبود؛ اما پس از انقلاب اسلامي با رشد چشمگير كتابخواني، كتاب‌هاي مختص كودكان و نوجوانان نيز رشد بسيار خوبي داشت؛ زيرا انقلاب اسلامي، انقلابي فرهنگي محسوب مي‌شد و به خوبي دريافته بود كه همين كودكان امروز فرداي انقلاب و كشور را خواهند ساخت؛ بنابراين نه تنها در كشاكش تحولات انقلاب، از كودكان و نوجوانان غفلت نشد؛ بلكه ادبيات حوزه كودك و نوجوان بسيار رشد كرد؛ به طوري كه آن دوران را روزهاي طلايي نشر كودك و دهه 60 را دهه شكوفايي نويسندگان جواني مي‌دانند كه بسياري از آنها حتي قبل از انقلاب نيز نويسندگي كرده بودند و در اين روزها توانستند جايگاه خوبي در ميان مردم پيدا كنند.

 

كودكان كتابخوان‌ دهه 60 ناشران موفق امروز 

نادر قدياني از پيشكسوتان نشر كه 50 سال از عمر خود را در اين حوزه سپري كرده است، از تجربه‌هايش در حوزه نشر كودك و نوجوان در روزهاي بعد از انقلاب اين‌گونه مي‌گويد كه «بعد از انقلاب ادبيات شكوفا شد. هم بچه‌هايي كه قبل از انقلاب سابقه داشتند به رشد بيشتري رسيدند و هم افرادي تازه‌نفس وارد ميدان شدند و مجلاتي همانند سروش و سلام بچه‌ها و مجلات ديگر براي كودك و نوجوان دهه 60 و 70 شكل گرفت و البته متأسفانه بايد بگويم كه دهه 80 و 90 هم خيلي از اينها تعطيل شدند. دهه 60 و 70 اوج شكوفايي حوزه كودك و نوجوان بود كه اين شكوفايي شامل همه حوزه‌ها اعم از نويسندگي و تصويرگري و مجلات و كتاب و ويراستاري و غيره بود. ويراستاري كودك و نوجوان پديده دهه 60 انقلاب است. ناشراني كه امروز در حوزه كودك و نوجوان فعال هستند، بزرگ‌شده و تربيت‌شدگان همان دوران 60 و 70 انقلاب هستند.»

به گفته قدياني، ناشران موفق امروز همان كتابخوان‌هاي دهه 60 هستند كه مادر و پدران‌شان به خوبي مي‌دانستند حد كتاب و كتابخواني تا چه مي‌تواند به درخشان شدن آينده فرزندان‌شان كمك كند؛ اما امروز چه؟ در اين روزهاي تلخ نشر كه كمترين مشكل آن گراني كاغذ و بزرگ‌ترين مشكلش قهر برخي افراد جامعه با كتابخواني است، كودكان و نشر كودك چه جايگاهي دارند؟

 

نشركودك و نوجوان و واردات نگران‌كننده

واقعيت اين است آن‌طور كه بايد و شايد به اين مهم توجه نمي‌شود. بر اساس نظر كارشناسان اين حوزه، از ميانه دهه 80 روند توليد ادبيات كودك تغيير كرده و آنچه امروز بيش از هر چيز نگران‌كننده است، افزايش چشمگير كتاب‌هاي ترجمه‌اي است؛ محتواهايي كه از فرهنگي ديگر برخاسته؛ اما به ذهن و فكر فرزندان ايراني تزريق مي‌شود. شايد محتواي بسياري هم لزوماً مغاير با فرهنگ ما نباشد؛ اما آيا مي‌توان سبك زندگي ايراني‌ـ اسلامي را با سبك زندگي يك خانواده يا كودك در غرب يكي دانست و همان داستاني را براي كودك خواند كه زندگي يك كودك غربي را روايت مي‌كند؟

شايد برخي در اين ميان بر ما خرده بگيرند كه بسياري از كارتون‌هاي دوران كودكي ما نيز برگرفته از داستان‌هايي است كه شباهتي با زندگي‌هاي ما ندارد؛ مانند كارتون بابالنگ دراز، زنان كوچك، آنشرلي و... بله اين حرف كاملاً درست است. اين كارتون‌ها برگرفته از داستان‌هاي مشهور جهان هستند و اصلاً بد نيست كه كارتون برترين آثار ترجمه شده دنيا ساخته شود و همه فرزندان در تمامي دنيا از آن لذت ببرند. كودكان كه هيچ اگر بزرگ‌ترها هم صدها بار تكرار آنها را ببينند، بد نيست؛ هر چند برخي بخش‌هاي اين كتاب‌ها و كارتون‌هاي آنها نيز كه تناسبي با فرهنگ ما ندارد در كارتن‌هاي‌مان حذف مي‌شد.

آيا قرار است با توجيه چنين داستان‌هاي جهاني، 70 درصد كتاب‌هاي كودكان‌مان ترجمه‌اي شود؟

سپيده خليلي نويسنده و مترجم ادبيات كودك و نوجوان با بيان اينكه در حال حاضر بيش از 70 درصد كتاب‌هاي كودك و نوجوان وارداتي شده است، مي‌گويد: «قطعاً زماني كه بخواهند ريشه يك تمدن را بزنند، به نظرم مي‌توانند از اين راه وارد شوند. تمدن ما يك درخت خرماست و براي اينكه اين درخت را از بين ببرند، كافي است سر آن را قطع كنند و وقتي سر درخت خرما قطع شود اين درخت مي‌ميرد؛ ولي درباره درختان ديگر بايد ريشه آن را زد. در حقيقت درخت خرما مانند فرهنگ است و وقتي سر فرهنگي را ببريد، همان‌گونه كه سر فرهنگ ما در حال بريده شدن است، اين تمدن از بين مي‌رود و شايد والدين بچه‌ها نمي‌دانند كه چه سرنوشتي براي بچه‌هاي خود ايجاد مي‌كنند.»

 

 ناشران  تصميم‌گير  ادبيات كودك

قطعاً فرزندان ما كساني هستند كه نه تنها ضروري است فرهنگ خوب گذشته را زنده و پويا نگه دارند، بلكه بايد فرهنگ‌هاي نادرست قديم را از بين ببرند و خوب‌ترين‌ها را جايگزين آن كنند. همان‌طور كه تمام فرهنگ‌هاي كشورهاي ديگر بد نيست، تمام آنها نيز خوب نخواهد بود؛ پس چگونه 70 درصد كتاب‌هاي كودك ما در حالي كه كشورمان خالي از نويسندگان متبحر و خلاق نيست، از فرهنگ كشورهاي ديگر مي‌گويد؟ آيا توان اين نويسندگان جوان از نويسندگان دهه 60 و 70 كمتر است يا اين مسئولان و اقتصاد و بازار و تجارت است كه اجازه فعاليت و رشد و شكوفايي به اين جوانان و نويسندگان را نمي‌دهد و براي اين حوزه تصميم‌گيري مي‌كند؟

بله، واقعيت اين است كه امروزه ناشران انتخاب مي‌كنند چه كتاب‌هايي وارد بازار شود نه نويسندگان؛ بنابراين بايد هر چه زودتر فكري براي اين روند كرد. در اين ميان مهم‌ترين وظيفه بر دوش مسئولان است و سپس عزم نويسندگان جوان كه با اراده قوي خود گوي رقابت را از تأليف‌هاي ترجمه‌اي بربايند.

نام:
ایمیل:
نظر: