صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۵  ، 
شناسه خبر : ۳۱۷۱۶۶
پایگاه بصیرت / مهدي سعيدي

احوالات سياست امروز چندان خوش نيست. عملكرد ضعيف دولتمردان حاكم بر دستگاه اجرايي و سياست‌ورزان رسمي و رقابت‌هاي سياسي تقليل يافته به منافع جناحي! كار را به جايي كشانده كه دل و دماغ توده‌ها براي مشاركت سياسي كمرنگ شده است. شرايط به وجود آمده موجب شده برخي مدعيان نظريه‌پردازي يك جريان خاص باز هم ميدان‌دار شوند و تلاش كنند تا به اذهان عمومي خط‌دهي كنند و براي شرايط موجود عللي را فراهم آورند و احياناً دارويي تجويز كنند! آخرين نوشتار در اين زمينه اختصاص به سعيد حجاريان دارد كه در پاسخ به نوشتار ديگري از عليرضا علوي‌تبار تدوين شده و از «امكان و امتناع سياست‌ورزي در ايران» سخن گفته است. در اين ميان پرسش اساسي اين است كه چه كساني در شكل‌گيري شرايط موجود سهيم بوده‌اند؟

مروري بر رخدادهاي سياسي كشور به خوبي اين حقيقت را آشكار مي‌كند كه چگونه يك جريان سياسي در طول دو دهه اخير انرژي و توان سياسي كشور را گرفته و يأس و نااميدي و انفعال را به جامعه تزريق كرده است. به واقع آنچه به پايان رسيده سياست‌ورزي به سبك اصلاح‌طلبان است!

در نيمه دوم دهه 1370، يك جريان سياسي توانست با در دست گرفتن پرچم توسعه سياسي، به قدرت برسد؛ در حالي كه انتظار مي‌رفت تا توسعه سياسي مبتني بر روح كلي حاكم بر نظام اسلامي و قانون اساسي دنبال شود، به تدريج قرائتي سكولار از توسعه سياسي كه به نوعي براندازي نرم نظام اسلامي محسوب مي‌شد در دستور كار اين جريان قرار گرفت! مطبوعات و رسانه‌هاي زنجيره‌اي اين جريان به دست نويسندگاني افتاد كه هجمه به ارزش‌ها و بنيان‌هاي ديني‌ـ انقلابي جامعه را نشانه گرفته بودند! حاصل اين سياست، افزايش تنش و درگيري در جامعه بود كه مانعي مهم در مسير توسعه سياسي به حساب مي‌آيد.

مدت هشت سال حضور اصلاح‌طلبان در قدرت اجرايي كشور  بازي تمام باخت اصلاح‌طلبان در انتخابات سال 1388، كه در قالب «تغلب عليه رأي ملت» دنبال شد، بيش از پيش پايان كار اصلاح‌طلبان را جار زد! اما گوش شنوايي در ميان اصلاح‌طلبان نبود.

حضور اصلاح‌طلبان در قدرت را كه به واسطه ائتلاف با اعتدال‌گرايان در ارديبهشت 1392 صورت گرفت بايد تنفسي مصنوعي‌ براي اين جريان دانست كه چندان افاقه نكرده و خيلي زود كار را به راند پاياني سياست‌ورزي به سبك اصلاح‌طلبان كشانده است! اصلاح‌طلباني كه حضور در قدرت را با عدول از اصول خود تجربه مي‌كردند، پس از شش سال در برابر پرسش‌هاي فراوان بخش عمده‌اي از هواداران خود قرار گرفتند. مهم‌ترين پرسشي كه معطوف به ناكارآمدي دولت يازدهم است، بر اين حقيقت اشاره دارد كه حمايت از روحاني چه دستاوردي براي منافع ملي و جريان اصلاح‌طلبي به همراه داشته است؟ اين روزها اصلاح‌طلبان پاسخ قانع‌كننده‌اي براي اين پرسش ندارند و وضعيت موجود نوعي امتناع در سياست‌ورزي را براي اصلاح‌طلبان به همراه آورده است. در مواجهه با اين انسداد كه برآمده از بي‌اعتمادي افكار عمومي و حتي هواداران اين جريان به بزرگان اصلاح‌طلبي است، برخي فعالان سياسي اين جريان به جاي پاسخگويي، سياست فرار به جلو را در پيش گرفته و افكار عمومي را به سمت و سوي ديگري منحرف مي‌كنند؛ اما كاش اصلاح‌طلبان صادقانه با واقعيات مواجه شوند و به جاي فرافكني و فريب افكار عمومي، به بازانديشي در الگوي سياست‌ورزي به سبك اصلاح‌طلبي بينديشند!

برچسب اخبار
نام:
ایمیل:
نظر: