سفر «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه به عربستان سعودی و امارات متحده عربی با استقبال گرم حاکمان ریاض و ابوظبی مواجه شد. در سفر پوتین به عربستان بیش از ۳۰ سند همکاری به ارزش بیش از ۲ میلیارد دلار امضا شد و در سفر به امارات هم ۱۰ موافقتنامه همکاری به ارزش ۱/۳ میلیارد دلار در بخشهای انرژی، هوا و فضا و توسعه گردشگری به امضا رسید. امضای این توافقنامهها حکایت از آن دارد که روسیه در پی یافتن نقشی جدید برای خود در منطقه است.
واقعیت آن است که روسیه و منطقه خلیجفارس به سبب نزدیکی جغرافیایی از روابط بسیار دیرینهای برخوردارند. این امر سبب شده است روسها در طول تاریخ به این منطقه، رویکردی راهبردی داشته باشند و بکوشند در تحولات آن نقش ایفا کنند. در حالی که بسیاری از کشورهای قدرتمند، به غرب آسیا همچون منطقهای مینگرند که محل استخراج نفت است و میتواند نیازهای آنها را در حوزه انرژی تأمین کند؛ اما چنین امری برای روسیه که خود از ذخایر عظیم نفت و گاز برخوردار است، صادق نیست. در نتیجه، منافع، اهداف و راهبردهای روسیه با سایر بازیگران تأثیرگذار در منطقه تا حد زیادی تفاوت دارد. در واقع با وجود آنکه روسها در مسائلی چون مبارزه با تروریسم، روند صلح، منع تكثیر جنگافزارهای كشتار جمعی، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و جرایم سازمانیافته با كشورهای غربی منافع یکسانی دارند، در مسائلی همچون تغییر نظامهای سیاسی، تغییر سیستمهای نظامی و گسترش لیبرالیسم غربی در كشورهای منطقه، از نگرانیهای مهمی برخوردار هستند. به همین دلیل سیاست خارجی روسیه در منطقه غرب آسیا انعطاف بیشتری نسبت به سیاست خارجی کشورهای غربی دارد.
البته بخش مهمی از رویکرد روسیه به منطقه خلیج فارس از بلندپروازیهای مسکو در سیاستهای جهانی ناشی میشود. در طول سالهای اخیر، روسیه توانسته است از حالت تدافعی خود در دهه ۱۹۹۰ خارج شود و در بیشتر بحرانهای مهم بینالمللی، همچون بحران سوریه، اوکراین و ونزوئلا دست برتر را بیابد. اگرچه همه این بحرانها را آمریکاییها ایجاد کردند، اما در نهایت این روسها بودند که در رقابتی سخت با آمریکا، مانع اجرای طرحها و اهداف واشنگتن شدند. بنابراین رویارویی با آمریکا و تشدید رقابتها و اختلافات ژئوپلیتیک، نقش مهمی در افزایش توجه مسکو به خلیجفارس دارد. در شرایطی که آمریکا تلاش میکند حضور نظامی خود را در منطقه افزایش دهد و در پی تشکیل یک ائتلاف برای برقراری امنیت مد نظر خود در منطقه است، قاعدتاً روسیه نمیتواند نسبت به یکی از استراتژیکترین نقاط جهان بیتفاوت باشد؛ به ویژه آنکه در ذهنیت ژئوپلیتیکگرای حاکم بر سیاست خارجی روسیه، ایفای نقش فعال در نقاط ژئوپلیتیک جهان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در نتیجه، هدف سلبی روسیه جلوگیری از افزایش نظامیگری آمریکا و ایجاد ائتلافهای نظامی جدید در خلیجفارس است. هدف ایجابی این کشور نیز تقویت نفوذ خود در یکی از مهمترین نقاط استراتژیک جهان، یعنی خلیجفارس و تنگه هرمز است.
بر اساس این، روسیه سعی میکند برای خود یک بلوک قدرت در غرب آسیا تشکیل دهد. با توجه به آنکه روسها در پی نظم جهانی چند قطبی هستند، کشورهای ایران، ترکیه و عربستان سعودی را در منطقه با اهمیت تلقی میکنند. رویارویی با یکجانبهگرایی آمریکا و دستیابی به نقش بینالمللی به منزله قدرت جهانی از مهمترین اهداف سیاست خارجی روسیه در منطقه خلیجفارس محسوب میشوند. در این راستا، مسکو از یک سو سیاست افزایش روابط خارجی با کشورهای معارض آمریکا در منطقه، نظیر ایران را پیگیری میکند و از سوی دیگر تلاش دارد با برقراری رابطه نزدیک با کشورهایی، نظیر عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر که به صورت سنتی جزء شرکای آمریکا بودهاند، آنها را از مدار غرب خارج کند.
همچنین با توجه به اینکه روسیه یکی از صادرکنندگان نفت و گاز محسوب میشود، ملاحظاتی درباره کشورهای منطقه دارد و بعضاً به آنها به چشم رقیب خود مینگرد. علاوه بر این، روسیه در بسیاری از موارد به دلیل کنترل بازار و قیمتها ناچار به همکاری و هماهنگی با بزرگترین تولیدکنندگان انرژی در منطقه است؛ به همین دلیل تمایل دارد رایزنی گستردهای با عربستان سعودی، مهمترین تولیدکننده نفت در منطقه خلیجفارس داشته باشد. از سوی دیگر، گسترش روابط اقتصادی با کشورهای خلیجفارس به ویژه در حوزه صدور تسلیحات و جنگافزار، نقش مهمی در سیاست روسیه نسبت به این منطقه دارد. در این راستا، روسیه تلاش میکند نظر کشورهایی، همچون عربستان و امارات را به خرید تسلیحات روسی جلب کند.
در این بین پرسش اساسی این است که «آیا گسترش روابط روسیه با کشورهایی همچون عربستان سعودی و امارات متحده عربی به زیان ایران است؟» در پاسخ به چنین پرسشی باید چند گزاره را مورد توجه قرار داد:
نخست آنکه، طی سالهای گذشته، روابط روسیه با کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس روابطی پیچیده و پر فراز و نشیب بوده است. کشورهای حاشیه جنوبی حوزه خلیجفارس چه در دوران جنگ سرد و چه پس از فروپاشی شوروی جزء متحدان نزدیک غرب و آمریکا محسوب میشدند و هیچ گاه رابطه گسترده و نزدیکی بین آنها و مسکو نبوده است.
دوم آنکه، با توجه به میزان تولید نفت مسکو و ریاض، مسائلی همچون انرژی الزامات زیادی برای طرفین ایجاد میکند که به عنوان یک موضوع مشترک در دستور کار رایزنیهای دو کشور قرار گیرد.
سوم آنکه، عربستان بارها نقش یک بازیگر مخرب را در برابر روسیه بازی کرده است. چنانکه در دهه ۹۰ میلادی سعودیها از جداییطلبان چچنی در شمال قفقاز حمایت میکردند و در بحران سوریه نیز ریاض و مسکو دو رویکرد متفاوت نسبت به این موضوع داشتند و از نظر امنیتی به این بحران از زاویههای متفاوتی نگاه میکردند.
چهارم آنکه، اگرچه ظرف سالهای اخیر مسکو تلاش کرده است روابط خود را با کشورهای این حوزه در زمینه اقتصادی و تجاری گسترش دهد؛ اما با توجه به وابستگی کشورهای این منطقه به آمریکا و غرب، هیچگاه روابط دو طرف با توسعه چشمگیری مواجه نبوده است. در واقع، با وجود اینکه بین مسکو و کشورهای حاشیه خلیجفارس تفاهمنامههای متعددی انعقاد شده؛ اما این توافقها هیچگاه با موفقیت همراه نبودهاند و چالشهای سنتی مانع از آن بوده که روابط روسیه با کشورهای حوزه خلیجفارس از جمله عربستان در حوزه اقتصادی گسترش پیدا کند؛ زیرا کشورهای عربی حوزه خلیجفارس با توجه به نزدیکیشان به آمریکا نمیتوانند به بازیگر نزدیکی برای روسیه تبدیل شوند.
پنجم آنکه، روسها به دنبال آن هستند که تا حد ممکن متحدان سنتی آمریکا در منطقه خلیجفارس و خاورمیانه را از واشنگتن دور کنند. در واقع مسکو امیدوار است همان کاری را که در قبال ترکیه انجام داد، یک بار دیگر در برابر عربستان انجام دهد. نباید از یاد برد که مسکو با ظرافت موفق شد رویکرد ترکیه درباره مسائل و تحولات منطقه، همچون سوریه را به خود نزدیکتر کند و برای اولین بار یک کشور عضو پیمان ناتو را مجاب کرد که از روسیه سامانه موشکی بخرد. به همین دلیل پس از حملات صورت گرفته به آرامکو، پوتین به سعودیها هم پیشنهاد داد از روسیه سامانه دفاع موشکی تهیه کنند؛ بنابراین راهبرد روسیه دور کردن متحدان سنتی واشنگتن از این کشور است.
با توجه به موارد فوق، اگر حتی توسعهای در روابط عربستان و روسیه رخ دهد، نباید برای ایران نگرانکننده باشد. به ویژه آنکه روسیه برای ایران وزن ژئوپلیتیکی و ژئو استراتژیکی بسیار بیشتری نسبت به عربستان قائل است و به رابطه با تهران اهمیت بسیار بیشتری میدهد. در عین حال، بهتر است به جای ابراز نگرانی از گسترش روابط روسیه با عربستان، نهادهای دیپلماتیک و اقتصادی ایران در راستای توسعه روابط تهران و مسکو گام بردارند. قاعدتاً هر چه این روابط به ویژه در سطوح اقتصادی مستحکمتر شود، امکان تأثیرگذاری بازیگران ثالث در آن کاهش مییابد.