ماجرای خروج انگلستان از اتحادیه اروپا به بحرانی لاینحل در این کشور تبدیل شده است. گویا قربانی گرفتن این ماجرا از میان سیاستمداران بریتانیایی پایانی ندارد. پس از «دیوید کامرون» و «ترزا می» که به دلیل ناتوانی در حل مسئله برگزیت مجبور به ترک ساختمان شماره ۱۰ داونینگ استریت شدند، شواهد و قراین حکایت از این دارد که سرنوشتی مشابه آنها در انتظار «جانسون» است.
با وجود آنکه همهپرسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۶ برگزار شد و قرار بود که بریتانیا حداکثر تا مارس ۲۰۱۹ (فروردین ۹۸) از اتحادیه اروپا خارج شود؛ اما سه بار مخالفت پارلمان بریتانیا با لایحه نخستوزیر سابق (ترزا می)، اصرار بوریس جانسون بر خروج تحت هر شرایطی (حتی بدون توافق)، توافق غیر منتظره بریتانیا و اتحادیه و سپس تصمیم پارلمان در مورد تصویب طرح «اصلاحیه تأخیر» نشان داد برون رفت از این بحران برای بریتانیا سختتر از آن چیزی است که تصور میشد. فارغ از نتیجه برگزیت و تعویق دوباره فرایند تصمیمگیری در مورد آن، توجه به مؤلفههای ذیل روشنگر بخشی از موضوع است:
۱ـ رهبران و سیاستمدارانی که مدعی تصمیمگیری در مورد مسائل کلان جهانی هستند، دچار عارضه «فقدان توانایی تصمیمگیری» شدهاند و با وجود چنین سیاستمدارانی باید شاهد «انفعال رادیکال» در فضای سیاسیـ امنیتی جهان باشیم.
۲ـ دو قطبی شدن جامعه بریتانیا متأثر از نگاه متفاوت نسل جوان و گذشته بریتانیا و همچنین تفاوت دیدگاه شهروندان بریتانیایی دارای ملیتهای متفاوت است.
۳ـ وجود شکاف در میان احزاب اصلی؛ حزب کارگر و احزاب اسکاتلندی و ایرلندی با دیدگاه حزب حاکم مخالف هستند.
۴ـ وجود ابهام در روابط بریتانیا و اتحادیه اروپا پس از برگزیت یکی از مؤلفههایی است که سیاستمداران دو طرف را در اتخاذ موضعی روشن دچار تردید کرده است.
۵ـ عدم وفاق ملتهای تشکیل دهنده بریتانیا؛ علاوه بر اختلافهای سیاسی، مخالفت اسکاتلندیها، آینده (مبهم) ایرلند شمالی و جمهوری ایرلند و تأثیر برگزیت بر استقلالخواهی احتمالی آنها از عوامل تأثیرگذار بر سردرگمی و انفعال سیاستمداران بریتانیایی است.
بر این اساس مهمترین پیامهای برگزیت در سطوح مختلف را میتوان اینگونه بیان کرد:
الفـ سطح نظام بینالملل: خروج بریتانیا از اتحادیه میتواند شروع فرایند شکست تفکر نهادگرایی منطقهای در جهان باشد. این امر سبب تقویت یکجانبهگرایی آمریکایی و شونیسم احزاب دست راستی در سطح جهان و اروپا خواهد شد.
بـ سطح داخلی بریتانیا: برگزیت سبب گسترش شکافها میان احزاب سیاسی بریتانیا و ملتهای تشکیلدهنده آن میشود. این موضوع دموکراسی ادعایی بریتانیا به همراه امنیت و تمامیت ارضی آن را به خطر میاندازد.
جـ سطح دوجانبه (ارتباط با ایران).
در کوتاه مدت (مسئله برجام): خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا سبب تضعیف موضع این اتحادیه در مقابل سیاست فشار حداکثری آمریکا میشود و با نزدیکی بریتانیا به آمریکا میتوان افزایش فشارها بر ایران را متصور بود.
در میان مدت (کنشگری ایران در منطقه): با توجه به تفکر اقتصاد محور بریتانیا و رقابت با کشورها و قدرتهای جهانی با حضور بریتانیا شرایط برای کنشگری منطقهای ایران بیشتر فراهم میشود.