به نظر شما در اجرای طرح افزایش قیمت بنزین، چه ملاحظات و پیشبینیهایی در عرصه اجتماعی باید در نظر گرفته می شد؟
باید در افزایش قمیت حاملهای انرژی، ملاحظات اجتماعی در نظر گرفته میشد و درآمد حاصل از این افزایش در راستای ترویج و نهادینه کردن عدالت اجتماعی به خصوص برای خانوادههای نیازمند باشد؛ اما قیمت بنزین یک شبه از لیتری هزار تومان به لیتری 3 هزار تومان افزایش پیدا کرد، آن هم در شرایطی که کشور چند مرحله سخت را پشت سر گذرانده بود که سبب کاهش اعتماد عمومی شد. یکی از این مراحل سخت افزایش نرخ ارز و تأثیرات آن بر زندگی مردم در یک بازه زمانی بسیار کوتاه بود که شوک ایجاد کرد و موضوع دیگر، فساد مالی برخی مدیران کشور بود.
با توجه به بالا رفتن هزینههای زندگی و عدمرشد چشمگیر درآمد و همچنین اقتصاد ضعیف، بسیار سادهلوحانه است که این شیوه افزایش ناگهانی قیمت بنزین را بیتأثیر در افزایش محصولات و خدمات بدانیم؛ چرا که افزایش هزینه حمل و نقل بر سایر بخشها تأثیر میگذارد؛ بنابراین از کیفیت یا حجم محصولات کاسته میشود.
آنچه در قانون آمده، این است که ملاحظات اجتماعی را برای ترویج عدالت اجتماعی محاسبه کنیم و قرار است که یارانه حمایت معیشت پرداخت شود؛ در حالی که هزینهها چند برابر بیشتر از دریافتیها میشود. از طرف دیگر اینکه واقعاً چه ملاحظهای انجام شده که همه مثل هم یارانه بگیرند و خانوادهای که نیازمند است یا بیماری خاص دارد به دلیل شرایطی که دارند در این میان بیشتر آسیب میبینند. صدایی که بلند شد صدای اعتراضی بود که از درد زخم فقر، تحملشان از بین رفته بود؛ در حالی که همه مخالف کسانی هستند که در این وسط سوءاستفاده کردند؛ اما مهم این است که مردم قانع نشدهاند؛ چرا که این موضوع مهم بر روان و سفره مردم تأثیر گذاشته است.
فکر میکنید تبعات اجتماعی این اقدام چه خواهد بود؟
وقتی قیمت بنزین افزایش مییابد حوزه اجتماعی آسیب میبیند و باید سازمانهای اجتماعی بزرگتر شوند؛ چرا که تقاضا برای تحت پوشش قرار گرفتن در بهزیستی و کمیته امداد بیشتر میشود و اگر این موضوع به خوبی مدیریت نشود، احتمال رشد جرائم خرد برای تأمین معاش افزایش مییابد و سادهانگارانه است اگر فکر کنیم افزایش فقر در گسترش جرائم بیاثر است؛ البته افراد فقیری هم داریم که صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند؛ اما عوارض فقر، عمیق، گسترده و متنوع است. در چنین شرایطی درون خانواده نیز عوارض اجتماعی ناشی از این شرایط اقتصادی را خواهیم داشت و ما نگران درگیریهای خانوادگی، طلاق و پایین آمدن کیفیت زندگیها هستیم. در کنار همه این مسائل نمیخواهم بگویم که امنیت کم میشود؛ اما احساس امنیت تحت تأثیر این فضا قرار میگیرد و مردم برای آینده خود نگرانی بیشتری خواهند داشت.
این نوع تصمیمگیریها و توجیهات غیر کارشناسی باعث ترَک برداشتن دیوار اعتماد میشود و این اعتماد که بزرگترین سرمایه هر کشوری است به راحتی جبران نمیشود.
با توجه به اینکه در حال حاضر شهرها آرام شده و اغتشاشها پایان یافته است، برای ایجاد آرامش در زندگی مردم چه اقدامات کوتاهمدت و بلندمدتی را پیشنهاد میدهید؟
وقتی مردم خواستند صدای اعتراض خود را به گوش مسئولان برسانند، عدهای سوءاستفادهگر با تخریب و اغتشاش میخواستند کاری کنند که صدای اعتراض مردم رسانده نشود؛ اما رسانده شد ولی به پاسخهایی که در جواب این اعتراضها گفته شد، قانع نشدند که این خطرناک است و مردم معترض فعلاً برای اینکه صف خود را از اغتشاشگرها جدا کنند، از خیابانها رفتهاند. مردم بعد از حرفهای متناقض مثل صحبت رئیسجمهور، احساس کردند تحقیر شدهاند.
اشتباه مسئولان توجیه این مسئله با مقایسه نرخ بنزین در کشور ما و سایر کشورهاست؛ در حالی که شاخص رفاه، درآمد، آموزش و بهداشت آنها را نمیسنجند و همین امر مردم را بیشتر عصبانی میکند.
مسئولان باید بررسی کنند و اعتماد از دست رفته را به مردم برگردانند. شفافیت، شایستهسالاری، صداقت با مردم، برخورد با فساد، پرهیز از جانبداری سیاسی، عدم تبعیض در قانون و عدم بهرهبرداری سیاسی از این اتفاقات میتواند از راههای اعتمادسازی باشد و دیگر اینکه برای اعتمادسازی باید شایستگان را بر مسند بنشانند. یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که نخبگان اجتماعی ما در عرصههای سیاستگذاری حتی تصمیمگیریهای اقتصادی مثل همین افزایش نرخ بنزین هیچ جایگاهی ندارند. دیگر اینکه ما مردم باید خودمان هوای خود را داشته باشیم و به خودمان رحم کنیم.