صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

کهگیلویه و بویراحمد >>  عمومی >> یادداشت سیاسی
تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۷:۳۴  ، 
شناسه خبر : ۳۱۹۲۵۴
شهید چمران: "می‎گویند تقوا از تخصص لازم‎تر است، آن را می‎پذیرم. اما می‎گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‎پذیرد، بی‎تقواست. "
پایگاه بصیرت / رحمان رزم پا
چندی است در باب تقدم یا اولویت بین تعهد و تخصص می‌اندیشم. تفکیک و ارزش گذاری میان این دو شاید در نگاه ابتدایی آسان به نظر برسد، اما با توضیحی که در ادامه ذکر می‌کنم، ارزش گذاری میان این دو سخت‌تر می‌شود.
کدام مهم‌تر است؛ تعهد یا تخصص؟ شاید برای روشن‌تر کردن موضوع بهتر باشد معادل‌های واژگانی که برابرنهاد این دو مفهوم است را بکار ببریم. برای لفظ تعهد معمولاً معنای پایبند و وفادار را به کار می‌بریم. انسان متعهد را انسانی پایبند و وفادار می‌خوانیم. اما سوال مهم در اینجا آن است که تعهد به کی؟ و تعهد به چی؟ یعنی هر تعهد یا پایبند بودن یا وفاداری بودنی ناظر به کسی یا چیزی است.
برابرنهاد مفهوم تخصص، کاردانی و مهارت‌مند بودن است. انسان متخصص را ماهر و کاردان می‌نامیم. اما باز این پرسش رخ می‌نماید که تخصص در چه رشته یا موضوعی؟
بعد از بیان این نکات، به طرح سوال خود می‌پردازیم که در یک آزمایش ذهنی، انسان متعهد به x و غیرمتخصص در y، بهتر است یا انسان متخصص در y و غیرمتعهد به x؟
معتقدان به اولویت تعهد، می‌گویند ضرر فرد متعهد غیرمتخصص از فرد متخصص غیرمتعهد کمتر است؛ چون او دست کم پایبند است و اهل خیانت نیست. نمک می‌خورد، اما نمکدان را نمی‌شکند، به تدریج نیز به اعتبار تعهدش می‌تواند تخصص را نیز کسب کند. اما اگر تعهد نداشته باشد، احتمال کمتری برای کسب تعهد - به نسبت تخصص- وجود دارد. حتی اگر احتمال کسب آن دو، برابر باشد، محتمل تعهد بیشتر است و ارزش یک کار از ضرب احتمال در محتمل بدست می‌آید و تکیه بر این تعهد مهمتر و ضرورتر است.
برای توضیح نظر این عده، در مسائل ملی، نظر به مثال‌هایی همچون؛ اشخاص وطن فروش یا دزد‌های اقتصادی گره گشا است. بدین معنا که، چون این افراد به رغم داشتن تخصص، موجودیت ملی را به خطر می‌اندازند.
مثال دیگر برای قابل فهم کردن موضوع، مسئله ازدواج است. کسی که پایبند به عقد ازدواج است ولو کاردان و درآمدزا نباشد، اهل خیانت یا ستم به همسر نیست و این حداقل لازم در زندگی است، اگر چه حداکثر ممکن نیست.
اما در مقابل، طرفداران اولویت تخصص بر تعهد برآنند توضیح دهند که تعهد به واسطه اینکه امری درونی است، بنابراین آنچنان قابل تشخیص نیست؛ و ثانیاً تعهد قابلیت زوال را داراست، با این توضیح که فرد متعهد می‌تواند غیرمتعهد گردد، اما در فرد متخصص، زوال تخصص دشوارتر است.
سیاستمداران قائل به این نگاه می‌گویند اگر کسی نتواند جامعه را مدیریت کند و با بی کفایتی به دست گیرد، خسارات جبران ناپذیری عاید آن جامعه می‌شود. این‌ها معتقدند که فرد متخصص لااقل علم دارد و بسیار محتمل است که علم او با عاقبت اندیشی، او را به عمل وادارد، اما فرد غیرمتخصص، چون جهل دارد عمل او بکار نمی‌آید و اگر عملی از او صادر شود، زیان محض است و، چون علم ندارد، در پی اصلاح برنمی آید.
قائلین این فکر می‌گویند وقتی کسی کاردان نباشد، نمی‌تواند در زندگی مشترک بماند و در چنین وضعی زوجین محکوم و محتوم به حذف اند.
همانطور که در می‌یابیم، قطعاً تقدم تخصص بر تعهد یا تعهد بر تخصص، نامطلوب است. اما از کجا معلوم این تقدم و تأخر در این آزمایش فکری، ناممکن و ممتنع باشد؟ برای شرح این نکته دو مفهوم "لازم" و "کافی" را از منطق و ریاضی وام می‌گیرم. هم می‌توان گفت تعهد شرط لازم موفقیت است و البته کافی نیست و هم می‌توان گفت تخصص شرط لازم، اما ناکافی است؛ لذا هر دو لازم اند، اما به تنهایی کافی نیستند و تقدم و تأخر در اینجا معتبر نیست.
علاوه بر این نظرات، عده‌ای دیگر معتقدند که متعهد واقعی کسی است که کاردان نیز باشد یعنی اگر کسی متعهد به معنای وسیع، عمیق و شدید کلمه باشد، کاری که کاردان آن نیست به عهده نمی‌گیرد.
در مقابل این نگاه آرمان گرایانه به مسئله، نگاه دیگری نیز هست که می‌گوید اگر کسی به معنای دقیق کلمه کاردان و عالم باشد می‌داند که باید پایبند نیز باشد.
در یک جمع بندی کلی می‌تواند گفت، اگر مسئله را صفر و صدی تقسیم کنیم می‌بینیم که چهار حالت بدست می‌آید؛
۱. متخصص متعهد
۲. غیرمتخصص متعهد
۳. متخصص غیرمتعهد
۴. غیرمتعهد غیرمتخصص
که دو حالت میانی یعنی دوم و سوم طبق نگاه آرمانگرایانه وجود ندارد و این چهارگانه در واقع به دوگانه متخصص متعهد و غیرمتخصص غیرمتعهد تحویل و تقلیل می‌یابد.
شهید گرانقدر دکتر چمران نیز در تبیین جایگاه تعهد و تخصص جمله معروفی دارد و می‌گوید؛ "می‎گویند تقوا از تخصص لازم‎تر است، آن را می‎پذیرم. اما می‎گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‎پذیرد، بی‎تقواست. "
نام:
ایمیل:
نظر: