این روزها با مشاهده مراسمهای گوناگون پاسداشت شهادت و رشادت سردار رشید اسلام سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی که به خبر اصلی جهان تبدیل شده و تشییع میلیونی این شهید والامقام، برخلاف سانسور خبری امپریالیسم رسانهای دنیا، مورد توجه بسیاری از کارشناسان، تحلیلگران و نخبگان سیاسی جهان قرار گرفته، این سؤال مطرح است که آیا نسبتی میان این حضور میلیونی مردم و مردمسالاری دینی وجود دارد؟
فقدان سردار دلها همچنان جانسوز است و فراموشناشدنی، اما خون این شهید موج و مبدأ تاریخی تازهای را ایجاد کرده که میتواند مهر تأیید بزرگی برای پارهای از مؤلفههای به اصطلاح مردمپایه و دموکراتیک امروزی تلقی شود. اینکه مردم اینگونه از سردار قدردانی کردند، افزون بر مزیتهای فردی ایشان نظیر اخلاص و شجاعت و ایثار وی، به دلیل تأسیس جبهه بزرگ مقاومت در منطقه استراتژیک غرب آسیا و مدیریت آن در مبارزه با نظام سلطه و تروریستهای تکفیری و برقراری امنیت جمعی برای مردم مظلوم و مسلمان منطقه است. قیامت مردم در تشییع و بزرگداشت وی به مفهوم رفراندومی بزرگ برای تأیید تفکر مقاومت و حمایت از محور مقاومت در منطقه از سوی مردم بود؛ چرا که مردم ایران و منطقه امروز مقاومت در برابر سلطهگریها و فتنهگریهای آمریکا و همپیمانانش را تنها نسخه موفق برای برونرفت از ناامنیهای منطقهای میدانند؛ به همین دلیل قهرمان مبارزه با تروریسم دولتی آمریکا و رژیم منحوس صهیونیستی و ارتجاع عربی در ایجاد ائتلاف ضد مقاومت را دوست دارند. این حضور میلیونی در مراسمهای سردار سلیمانی به معنای تأیید راه و تفکر وی است که مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و ستم بود و به واقع مردم «نه» بزرگی را جلوی خواسته افراد و جریانهایی گذاشتند که مذاکره و سازش را که مطالبه و خواسته قلبی خودشان بود، به اسم خواسته مردم به جامعه القا میکردند. با این حضور مردم با شفافیت گفتند راه و تفکر حاجقاسم راه و تفکر ماست. حماقت ترامپ در به شهادت رساندن سردار دلها، موجب شد یک بار دیگر مردمسالاری دینی متبلور شده و حضور میلیونی مردم، به نوعی تأیید و حمایت از اقدامات جمهوری اسلامی در دفع دشمن از فرسنگها دورتر از مرزهای ایران اسلامی و همهپرسی تداوم مقاومت که یکی از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است، محسوب میشود که چشم جهانیان را خیره کرد.