صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

دیدگاه >>  بین الملل >> یادداشت هادیان
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۱  ، 
شناسه خبر : ۳۲۲۸۶۳
پایگاه بصیرت / حمید خوش‌آیند/
در روز‌های اخیر آمریکا آبستن اتفاقات غیرمنتظره و خطرناکی شده که از سال ۱۹۱۸ به این طرف بی‌سابقه است؛ آمار بیکاران به‌عنوان یک موضوع حیاتی برای شهروندان و دولتمردان آمریکایی محسوب می‌شود که در دوره شیوع کرونا شمار آن برای نخستین بار پس از سال ۱۹۲۸ به حدود ۴۳ میلیون نفر رسیده و برای مردم آمریکا غیرقابل‌تحمل شده است.
در کنار شیوع کرونا و محرز شدن ضعف مدیریت دولت ترامپ در این موضوع، اعتراضات گسترده مردمی، افزایش روزافزون بیکاران، افت داده‌ها و شاخص‌های اقتصادی و رفتار‌ها و سیاست‌های نامتعارف و جنجالی کاخ سفید، چالش‌های مهم دیگری است که هم‌زمان ظهور و بروز یافته و عرصه را بر «سیاست و قدرت» در آمریکا سخت و تنگ کرده است، به‌طوری‌که می‌توان گفت، آمریکا با این وضعیت، وارد دوره‌ای که سرآغاز پایان کامل دموکراسی در این کشور خواهد بود، شده است.
اینکه چالش‌های فوق‌الذکر که روزبه‌روز فاصله ترامپ را با کاخ سفید در انتخابات پیش‌رو زیاد می‌کند تا چه اندازه بر سرنوشت سیاسی ترامپ در انتخابات ماه نوامبر اثر خواهد گذاشت، فعلاً مسئله مهم نیست. شاید هم با توجه به ساختار حزبی حاکم در آمریکا و رفتار سنتی رأی‌دهندگان هوادار دو حزب اصلی جمهوری‌خواه و دموکرات که عمدتاً ثابت است و کمتر تحت تأثیر رخداد‌ها و وقایع داخلی و خارجی قرار می‌گیرد، ترامپ مجدداً انتخابات را ببرد. با این حال اتفاقات درون آمریکا که بزرگ بوده و ابعاد و دامنه وسیعی پیدا کرده است، نباید با نگاه انتخاباتی بررسی شده و از دریچه انتخابات به آن نگریسته شود.
مسئله مهم‌تر، آثار و «پیامدهایی» است که چالش‌های ذکر شده بر «هژمونی» و «جایگاه بین‌المللی» و همچنین بر «سیاست و قدرت» در آمریکا خواهد گذاشت. آمریکا تنها ابرقدرت چهاربعدی در جهان است. پس از آمریکا، اتحادیه اروپا و چین قرار دارند که ابرقدرت‌های دوبعدی و بعد از آن روسیه و ژاپن هستند که ابرقدرت‌های تک‌بعدی به شمار می‌روند. جالب است گفته شود چالش‌هایی که از آن‌ها نام برده شد، دو بُعد مهم از ابعاد چهارگانه قدرت آمریکا، یعنی اقتصاد و سیاست را به صورت «مستقیم» و قدرت نظامی و تکنولوژیکی را به‌صورت «غیرمستقیم» هدف قرار داده است. البته باید توجه داشت بعد سوم، یعنی قدرت نظامی آمریکا نیز با تقویت زیرساخت‌های نظامی سایر کشور‌های جهان از یک‌سو و ظهور اشکال دیگری از قدرت در حوزه‌های نرم و سایبری، به‌تدریج در حال کمرنگ شدن است. این در حالی است که علم و فنّاوری به‌عنوان بعد چهارم قدرت نیز، در شرایطی که ابعاد و مؤلفه‌های دیگر قدرت آسیب ببینند یا عملکرد مناسبی نداشته باشند یا درست کار نکنند، فاقد کارآمدی و کارکرد‌های مؤثر می‌شود.
آمریکا، امروز در محاصره حوادث تلخ و بحران‌های درهم تنیده‌ای است که پیش‌ازاین کمتر آن را تجربه کرده بود. اینکه یک رژیم (رژیم ترامپ) برای حل‌وفصل بحران، دست به سلاح می‌برد و ارتش را روانه خیابان‌ها می‌کند و بنا بر گزارش‌های منتشره حتی از کاربرد سلاح‌های شیمیایی و میکروبی علیه معترضان ابایی ندارد، به‌تن‌هایی نشان‌دهنده عمق فاجعه در آمریکاست. در حال حاضر آمریکا با تروریسم داخلی مواجه است. اولین و مهم‌ترین تروریست‌های آن هم افراد و گروه‌های سفید خودبرتربین و خشونت‌طلب و نژادپرستی هستند که از نخستین روز‌های پیدایش ایده آمریکا، آمریکایی‌های سیاه‌پوست را به هولناک‌ترین روش‌ها کشته، اموالشان را غارت کرده، بدون محاکمه مجازات کرده، شکنجه داده، ترور کرده، سرکوب کرده و هدف تبعیض نژادی قرار داده‌اند.
فضای آمریکا توسط فاشیست‌ها، گلانسمن‌ها، نئونازیست‌ها که خود را صاحب قدرت و اختیار دانسته و در کاه سفید تجمع نموده‌اند، چنان امنیتی شده است که قبل از این مشابه آن وجود نداشته است. حتی اگر این بحران بر اثر زور سرنیزه هم فروکش کند، آتش زیر خاکستری خواهد بود که دست از سر آمریکا برنخواهد داشت. آثار و پیامد‌های اتفاقات اخیر آمریکا در ماه‌های آینده به تدریج خود را نشان خواهد داد.
نام:
ایمیل:
نظر: