صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۳:۲۶  ، 
شناسه خبر : ۳۳۱۵۵۰
پایگاه بصیرت / مهدی سعیدی

مسئله مشارکت یا عدم مشارکت، یکی از مهم‌ترین مسائلی بود که در آستانه برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری و پنجمین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا، فضای افکار عمومی جامعه را تحت‌الشعاع خود قرار داده بود. در این میان، به تدریج عواملی دست به دست داده و بازیگران مختلفی با اهداف و اغراض متشتت، به یکدیگر نزدیک شده و اردوگاه واحدی را تشکیل داده و رفتارهای یکسان و مشابه و همسویی را طراحی کردند که کالبدشکافی آنها می‌تواند اغراض پشت پرده و شگردهای عملیاتی آنان را آشکار کرده و عمق عظمت و بزرگی اقدام ملت در خلق حماسه بزرگ 28 خرداد را به نمایش بگذارد.

 

ضدانقلاب

خط تحریم انتخابات سناریوی جدیدی نیست که برای اولین بار در انتخابات سیزدهم ریاست‌جمهوری رقم خورده باشد. تحریم‌کنندگان انتخابات از همان اولین رفراندوم جمهوری اسلامی در فروردین 1358، فعالیت خود را آغاز کردند و این خط در طول چهار دهه اخیر همچنان مهم‌ترین سناریوی معاندان و دشمنان ملت ایران بوده است.

در این دوره از انتخابات نیز اردوگاه ضدانقلاب از سلطنت‌طلب تا منافق همه دست به دست هم داده بودند تا با برجسته کردن هشتک «رأی‌ـ بی‌ـ رأی» کاری کنند تا انتخابات ایران با کمترین مشارکت شکل گیرد. اینان حتی دست به کار شدند و در روز برگزاری انتخابات با تجمع در برابر صندوق‌های رأی در خارج از کشور شهروندان ایرانی را تهدید کرده و حتی از حمله و ضرب و شتم ایشان نیز دریغ نورزیدند!

آنان مدعی بودند جمهوری اسلامی به پایان خود رسیده است و کاهش مشارکت و آوردن نرخ آن به زیر 30 درصد خواهد توانست فرصتی برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی فراهم آورد! همین توهمات بود که موجب شد تا در طول هفته‌های معطوف به انتخابات، با همه توان رسانه‌ای خود از توئیتر و اینستاگرام و کلاب هاوس تا ماهواره و... به صحنه بیایند!

 

اصلاح‌طلبان ساختارشکن

انتخابات صحنه حیرت و انفعال اصلاح‌طلبان بود. این اردوگاه که در سال 1392 و 1396 با حمایت از روحانی در شکل‌گیری دولت یازدهم و دوازدهم نقش کلیدی داشت، به دلیل کارنامه نامقبول دولت مستقر، اعتبار خود را به شدت از دست رفته می‌دید! نامزدهای مورد علاقه آنان نیز در قضاوت افکار عمومی به مثابه گزینه‌ای تکرارکننده بدل شده بودند که بضاعت کافی برای موفقیت نداشتند! همین امر موجب شد دوگانه‌ای مبنی بر مشارکت یا عدم مشارکت در انتخابات در درون این اردوگاه شکل گیرد و حاصل این وضعیت دوپارچه شدن اردوگاهی در مواجهه با انتخابات بود! وضعیتی که تا روز انتخابات باقی ماند.

رادیکال‌های ساختارشکن این جریان‌ـ که به خوبی می‌دانستند به دلیل عملکرد ضعیف‌شان بازنده زودهنگام انتخابات خواهند بودـ با صدای بلند بر طبل عدم مشارکت و تحریم کوفتند و در این میان با سوء استفاده از ماجرای احراز صلاحیت‌ها تلاش کردند تا اکثریت این اردوگاه را با خود همراه کنند!

چالش پیش آمده حتی تا نشست عالی‌ترین کنگره این اردوگاه نیز سرایت کرد و نهاد اجماع‌ساز در نهایت نتوانست از این مخمصه بیرون آید و احزاب ساختارشکن دیدگاه خود را تحمیل کرده و این مجموعه در نهایت از همتی حمایت نکرد! حزب اتحاد ملت، مجمع روحانیون مبارز، راس فتنه سبز و افرادی چون سعید حجاریان، عباس عبدی، مصطفی تاج‌زاده... از جمله احزاب و رجال سیاسی مكثری بودند که بر این طبل کوبیدند! و کاهش رأی ملت را طلب کردند!

 

محمود احمدی‌نژاد

چهره شناخته شده دیگری که دوران او خیلی وقت است به سر آمده، رئیس‌جمهور دولت نهم و دهم بود که طبل رسوایی او در این دوره از انتخابات بدجور به صدا در آمد! وی پس از آنکه صلاحیتش احراز نشد، تلاش کرد تا تحریم انتخابات را کلید زند. وی نه تنها در برابر دوربین اعلام کرد که در انتخابات شرکت نخواهد کرد، بلکه این نظر خود را بارها تکرار کرد تا مانع حضور هوادارانش در پای صندوق‌های رأی شود؛ چرا که او نگران بود که بخش عمده رأیش برای دیگر نامزدها به میدان آید! او حتی در روز انتخابات نیز بر مواضع خود تأکید ورزید و این در حالی بود که مراجع عظام تقلید شرکت در انتخابات را واجب عینی معرفی کردند و قهر با صندوق رأی را گناه و سیئه دانستند! این اقدام او نشان داد که شورای نگهبان در عدم احراز صلاحیتش درست عمل کرده است!

 

ناکارآمدی دولت خسته

در ورای تلاش بازیگران سیاسی برای تحریم انتخابات، آنچه بیش از هر بیانیه و ادعا و کلامی موجب کاهش تمایل ملت به مشارکت در انتخابات شد، ناکارآمدی دولتی بود که هشت سال کشور را معطل تحقق برجام کرده است. دولتی که تنها یک سناریو در دستور کار خود قرار داده و به سناریوهای دیگر برای عبور از تحریم‌ها و رسیدن به رونق اقتصادی را بایگانی کرده است! محصول این انسداد راهبردی را می‌توان آشفتگی بازار اقتصاد کشور در طول دو سال گذشته دانست که موجب بی‌اعتمادی و ناامیدی ملت از امکان تغییر شده بود!

 

بیماری آدم‌کش!

شیوع بیماری کرونا نیز عاملی بود که بدون شک به خدمت آنهایی آمد که کاهش مشارکت را دنبال می‌کردند! بیماری‌ای که کشور را در طول ماه‌های اخیر به شدت درگیر کرده و در هیچ یک از ادوار انتخابات گذشته وجود نداشته است! این عامل خود مانعی پیش روی ملت برای حضور در انتخابات بود و بخشی از جامعه را که نگران سلامت جسمانی خود بوده و از حضور در اجتماعات عمومی پرهیز دارند، از حضور در پای صندوق‌های رأی محروم کرد! متأسفانه متناسب با شرایط کرونایی، تدابیر و تصمیمات مؤثر و لازم اتخاذ نشد تا ذهنیت عمومی این بخش از جامعه را برای حضور در انتخابات تصحیح و ترغیب کند.

 

اخلال‌های انتخاباتی

یکی از عوامل مؤثری که آثار خود را در روز برگزاری انتخابات نشان داد، اخلال‌هایی بود که در مسیر برگزاری انتخابات بهنگام آشکار شد! مشکلات ناشی از قطعی سیستم‌های الکترونیکی احراز هویت افراد، موجب شد که در بسیاری از شعب اتخاذ رأی، برای ساعاتی غیرفعال باشند و بخشی از مردم بدون رأی دادن به خانه‌ها بازگردند! در این میان کمبود تعرفه، کندی صفوف، تداخل برگزاری همزمان چهار انتخابات خود عاملی بود که مردم برای شرکت در انتخابات زمان زیادی را مصرف کنند و احیاناً از حضور انصراف دهند!

عوامل برشمرده در قواره اردوگاه تحریم انتخابات نقش بازی کرده و زنجیره‌ای را تشکیل داده بودند تا مانع خلق حماسه‌ای بزرگ از حضور مردم در انتخابات باشند، اما هیچ یک از آنها مانع آن نشد و بیش از 50 درصد واجدین شرایط در پای صندوق رأی حضور یافته و رأی و انتخاب خود را اعلام عمومی کردند!

نام:
ایمیل:
نظر: