صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> پرسمان
تاریخ انتشار : ۲۴ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۸:۲۱  ، 
شناسه خبر : ۳۳۳۵۴۸

طالبان به لحاظ کلامی و اندیشه‌ای تغییر نکرده، اما وهابی و تکفیری هم نیست. تغییر در نوع مواجهه‌ طالبان با مردم و غیرنظامیان در مقایسه با گذشته، به این دلیل است که طالبان پس از سال‌ها تجربه، به این نتیجه رسیده که در دست گرفتن قدرت در افغانستان بدون همراهی مردم امکان‌پذیر نیست. در عین حال باید توجه داشت که تحولاتی در حداقل دو دهه و نیم گذشته صورت گرفته که عملاً طالبان کنونی را متمایز از طالبان دهه 90 کرده است. مهم‌ترین این عوامل عبارتند از:
1. فقدان رهبری کاریزماتیک: در این زمینه باید به نقش یک رهبر کاریزماتیک مانند ملاعمر اشاره کرد که بعد از مرگ وی، دو رهبر بعدی، هیچ‌کدام نتوانسته‌اند مأموریت ملاعمر را ادامه دهند. درواقع، رهبران بعد از ملاعمر به لحاظ توانمندی، اعتبار، مرجعیت فکری و قدرت، هنوز نتوانسته‌اند جای خالی ملاعمر را پر کنند.
2. تداوم تحولات نسلی در جامعه افغانستان: بخش زیادی از اعضای کنونی طالبان جوان هستند و مسلماً نسل جوان حامل تغییرات فرهنگی و اجتماعی است و با نسل پیش از خود متفاوت است. در این وضعیت، طالبان همانند هر گروه دیگری به مرور زمان، متأثر از تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی افغانستان، عمل‌گراتر شده‌اند. مثلاً نگاه طالبان در دهه 70 به ایران، شیعیان، هزاره‌ها و اقلیت‌ها منفی بود، اما در دهه گذشته آرام آرام نگاه‌شان در این زمینه تغییر کرده و متفاوت شده است؛ به این منظور که بتوانند حداقل قدرت خودشان را حفظ کنند. در همین زمینه جالب است که نسل جدید طالبان با توئیتر و رسانه‌های جدید آشنا هستند. بنابراین، در حالی که در تصور نسل دهه 70 کشور ما (ایران)، طالبان افرادی معتصب و متحجر با رفتارهای غیرعقلایی هستند که فقط می‌جنگند، اما اکنون وضعیت طالبان فرق کرده و هوشمند شده است؛ الگوهای فکری و سبک‌های طالبان در دو دهه گذشته به روزتر و دقیق‌تر شده است. البته همین امر، سبب ایجاد شکاف‌هایی هم در درون طالبان شده است.
در همین زمینه باید اشاره کرد که چون بخشی از سنت‌های درونی طالبان، قومی و پشتونی است، طالبان در این چند دهه گذشته تلاش کرده است تا اندک اندک بعد عمومی و ملی خودش را نیز به عرصه ظهور برساند؛ یعنی طالبان به این نتیجه رسیده که اگر صرفاً بر جایگاه پشتونی خودش تأکید کند، می‌داند که پشتون‌ها همه افغانستان نیستند و نمی‌تواند با سایر افغان‌ها در جنگ باشد، لذا به این درک رسیده‌اند که حتی یک استاندار را از شیعه یا هزاره انتخاب کنند یا تلاش کرده‌اند که اعضایی از ترکمن‌ها و تاجیک‌ها  هم به عضویت بپذیرند. بنابراین، طالبان اکنون از ماهیت صرفاً قومی خود فاصله گرفته و خود را در چارچوب و گستره سرزمینی و جمعیتی افغانستان تعریف کرده است. هرچند در این زمینه به طور کامل موفق نبوده، اما تلاش برای تغییر رویکرد را آغاز کرده است.

نام:
ایمیل:
نظر: