صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  نگاه >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۱ فروردين ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۰  ، 
شناسه خبر : ۳۳۶۹۱۴
پایگاه بصیرت / محمدصالح نادری

نوروز امسال را می‌‎توان اوج تلاش شبکه‌های نمایش خانگی برای جذب مخاطبان جدید دانست. بسترهایی که روز به روز بر تعدادشان افزوده می‌شود و هر کسب‌و‌‎کار جافتاده‌ای، به دنبال ایجاد یک رسانه تعاملی در کنار تجارت اصلی خود رفته است، از ایرانسل و همراه‌اول و صدا‌وسیما گرفته تا سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای، همگی به دنبال به دست آوردن بازار شبکه‌های نمایش خانگی هستند! اما آیا واقعاً مخاطبان به این تعداد از شبکه‌های نمایش خانگی نیاز دارند؟
حدود 30 سال پیش، تلویزیون با دو شبکه تنها ابزار سرگرمی مردم بود که در کنار اخبار، مجموعه‌های نمایشی هم برای مخاطبان پخش می‌کرد، اما امروز رسانه‌ ملی حدود 30 کانال تلویزیونی دارد و علاوه بر آن مخاطبان می‌توانند برای سرگرمی به حدود 10 بستر نمایش‌خانگی مراجعه کنند! اگر دسته‌بندی‌ها و کانال‌های ایجاد شده در بسترهای نمایش خانگی را حساب کرده و به 30 کانال رسانه ملی اضافه کنیم، حدود 100 کانال و دسته‌بندی برای مخاطبان وجود دارد! هدف ما از این نوشتار، پرداختن به دلایل سوق دادن مردم به شبکه‌های نمایش خانگی نیست، اینکه چرا رسانه‌ملی با وجود این تعداد کانال و برنامه در جذب مخاطبان خود، عالی عمل نمی‌کند در جای دیگری باید بررسی شود و بسترهای نمایش خانگی برخط، از این ضعف و غفلت به خوبی استفاده کرده و در حال ساخت برنامه برای جذب مردم هستند.
نکته‌ای که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که سودی که به جیب متولیان بسترهای نمایش خانگی می‌رود آنچنان زیاد است که سبب شده روز به روز به تعداد آنها افزوده شود! البته شاید بگویید افزایش تعداد ارائه‌دهندگان خدمات تلویزیون اینترنتی سبب کاهش انحصار و در ادامه کاهش قیمت و رقابتی شدن بازار شود، اما آنچه تاکنون دیده‌ایم، تأثیر نداشتن رقبا بر قیمت بوده است و بارها دیده‌ایم که هرچند ماه یک بار، ناگهان قیمت‌های اشتراک این بسترها دو برابر شده است! اگر قیمت بدون تخفیف را در نظر بگیریم که باید گفت قیمت‌گذاری در این رسانه‌ها فاجعه است و آیا نهادی برای نظارت بر قیمت‌های آنها نیست؟ گران‌فروشی این بسترها را چه نهادی می‌سنجد؟
هزینه چنین بسترهایی در دنیا با توجه به موقعیت جغرافیایی متفاوت است. برای نمونه، شبکه نمایش نتفیلیکس که تعداد فیلم و سریال‌های موجود در آن قابل مقایسه با نمونه‌های داخلی نیست، برای کشورهای اطراف ما مانند ترکیه و یا هند، ماهانه هزینه‌ای برابر با 50 هزار تومان می‌گیرد! مقایسه کنید با ارائه‌دهندگان این خدمات در کشورمان و هزینه‌هایی که برای اشتراک دریافت می‌کنند، در صورتی که تقریباً تمام خدمات‌دهنده‌های کشورمان دراین حوزه، فقط یک گردآوری‌کننده سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی خارجی هستند و حتی در معروف‌ترین ارائه‌دهندگان هم، تعداد تولیدات ساخته شده در مقایسه با تولیدات نتفیلیکس بسیار کم است!
اما مهم‌تر از هزینه‌ ریالی که برای تماشای محتویات این رسانه‌ها می‌دهیم، هزینه مخربی است که بیشتر تولیدات این رسانه‌ها بر خانواده تحمیل می‌کنند! آرایش‌های غلیظ و پوشش خارج از عرف، روابط نامتعارف و... همگی از تأثیرات سوءِ استفاده از این رسانه‌هاست. هزینه‌ای که پنهانی در حال پرداخت آن هستیم و اثرات آن را در آینده مشاهده خواهیم کرد.
بارها به تجربه ثابت شده است که بسیاری از کارگردانان بزرگ که در رسانه‌ملی سابقه خوبی داشته‌اند، در ساخت تولیدات برای بسترهای برخط ناموفق بوده‌اند. شاید یکی از دلایل آن این باشد که برای ساخت تولیدات شبکه نمایش خانگی، به دلیل تفاوت خطوط قرمز، با دم‌دستی‌ترین شوخی‌ها می‌توان بازی کرد و این کارگردانان انتظار دارند که تولیدات سطحی‌شان مورد توجه مخاطب قرار گیرد! اما در رسانه‌ملی به دلیل تفاوت خطوط قرمز، ذهن‌ها خلاق شده و به شوخی‌ها و مفاهیم عمیق‌تری نیاز است. این شاید از موهبت خطوط قرمز باشد که سازندگان را ناخواسته خلاق کرده است!
جنگ VODها یا همان بسترهای نمایش برخط ویدئو و به عبارتی شبکه‌های نمایش خانگی، روز به روز در حال بالا گرفتن است. سرمایه‌گذاران بسیاری مشتاق حضور در این عرصه شده‌اند و بسیاری از تولیدکنندگان حاضر به اکران نخست تولیدات سینمایی خود در این بسترها هستند و این نشان از سود بالای این کسب‌وکارها دارد؛ اما آیا نباید فکری به حال وضع بی‌سامان این ارائه‌دهندگان کرد؟ از محتوای پوچ، انحصار، هزینه نامتعارف، رعایت نکردن حقوق کاربر و... تا حتی نمایش تبلیغات در نسخه‌های پولی که خلاف قانون است، نشان می‌دهد نهاد ناظر بر این رسانه‌ها، باید دقیق‌تر عمل کرده و کمی به فکر حقوق کاربران هم باشد.
وجود و رشد چنین شبکه‌هایی بسیار خوب است، اما مشکل جایی است که با وجود حداقل 100 شبکه، بازهم در تعطیلات نوروز، کاربر باید به دنبال محتوایی باشد که جدید، سرگرم‌کننده و... باشد و خارج از چارچوب تاک‌شوها و مسابقات تکراری، بتواند برای ساعتی سرگرم شود، که متأسفانه در حال حاضر این‌طور نیست و با انبوهی از محتوای تکراری و کپی‌شده مواجه است و در نهایت این جنگ، تنها یک بازنده دارد و آن، کاربری است که با وجود پرداخت هزینه، چیزی نصیبش نشده است.

نام:
ایمیل:
نظر: