صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۹  ، 
شناسه خبر : ۳۳۷۴۷۵
نسبت‌سنجی میان جریان‌های سیاسی و مسائل انقلاب اسلامی‌ـ ۴
در شماره‌های پیشین در بیان نسبت جریان‌‌های سیاسی با انقلاب اسلامی و مسائل آن، چهار مؤلفه را به عنوان معیار تقسیم‌بندی جریان‌های سیاسی معرفی کردیم[...]
پایگاه بصیرت / مصطفی قربانی
در شماره‌های پیشین در بیان نسبت جریان‌‌های سیاسی با انقلاب اسلامی و مسائل آن، چهار مؤلفه را به عنوان معیار تقسیم‌بندی جریان‌های سیاسی معرفی کردیم: درون‌گرا یا برون‌گرا بودن برای حل مشکلات کشور و داشتن قرائت تکاملی یا ترمیدوری از انقلاب اسلامی. با توجه به این چهار مؤلفه، می‌توان از چهار جریان تغییرگرا، ادغام‌گرا، استحکام‌گرا و احیاگرا نام برد. جریان اول را در شماره پیشین توضیح دادیم و در این شماره، جریان ادغام‌گرا را معرفی می‌کنیم.
ادغام‌گرایی در اینجا بر تمایل به نسخه‌برداری و پذیرش نسخه‌های به اصطلاح جهانی برای توسعه کشور دلالت دارد. با این حال، موضع ادغام‌گرایان در ایران یک موضع بینابین بوده و در حد وسط دو جریان استحکام‌گرا و تغییرگرا قرار می‌گیرد. به عبارت دیگر، گفتمان ادغام‌گرایان در ایران فاقد دال مرکزی بوده و عمدتاً باتوجه به شرایط زمان و مکان و الزامات روز، مواضع آنها دچار شدت و ضعف می‌شود و از این‌رو، گاهی به استحکام‌گرایان نزدیک می‌شوند و گاهی به تغییرگرایان.
در توضیحِ درکِ این جریان و موقعیت میانه آن باید گفت، برخلاف موضع استحکام‌گرایان، که بهره‌برداری هوشمندانه از فرصت‌ها و امکانات بین‌المللی را شرط توسعه کشور می‌داند و در نسبت میان ظرفیت‌های داخلی و خارجی، اولویت را به ظرفیت‌های داخلی می‌دهد، ادغام‌گرایی نیز با توجه به ظرفیت‌های داخلی در کنار بهره‌برداری از امکانات بین‌المللی، دومی را بر اولی مقدم می‌داند. همچنین، برخلاف موضع تغییرگرایان که تغییر رفتار و داعیه‌های جمهوری اسلامی را شرط مواجهه و بهره‌مند شدن از فرصت‌های جهانی شدن و تعامل با دنیا می‌دانند، جریان ادغام‌گرا به جای تغییر رفتار جمهوری اسلامی، بیشتر اصلاح یا کنار گذاشتن برخی رفتارهای به اصطلاح چالش‌زا و تنش‌آفرین را مدنظر دارد.
ویژگی دیگر ادغام‌گرایان این است که بیشتر بر فرصت‌های تعامل با دنیا تأکید دارد و توجه چندانی به تهدیدهای آن ندارد یا اینکه برای مصون‌سازی خود و کاستن از تهدیدهای این پدیده، چندان چاره‌اندیشی نمی‌کنند. از این نظر نیز آنها در حد وسط استحکام‌گرایان، که شرط نخست و بلکه مقدمه بهره‌برداری از تعامل با دنیا را انجام اقدامات مصونیت‌آفرین و کاهنده تهدیدات می‌دانند، و تغییرگرایان که اساساً جهانی شدن را فاقد تهدید می‌دانند و معتقد به ادغام کامل و بی‌چون و چرا در آن هستند، قرار می‌گیرند. برخی نمودهای گفتمانی ادغام‌گرایان در برخی سیاست‌ها و رفتارهای دولت یازدهم و دوازدهم وجود داشت و در میان جریان‌ها و احزاب سیاسی، عمده اصلاح‌طلبان(غیر از رادیکال‌ها)، حزب اعتدال و توسعه و کارگزاران سازندگی را می‌توان مهم‌ترین نمایندگان ادغام‌گرایان در ایران دانست.
 
دال‌های گفتمان ادغام‌گرایان
باتوجه به آنچه گفته شد، دال‌های گفتمانی جریان ادغام‌گرای کشور را می‌توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
1ـ ماهیت پراتیک(عمل‌گرایانه) داشتن؛ جریان مذکور اگرچه خواهان استفاده از فرصت‌‌های جهانی شدن است و در تحلیل جهانی شدن،‌ فرصت‌های آن را بیش از تهدیدها تلقی می‌کند، اما در مجموع و در مقایسه با دو جریان استحکام‌گرا و ادغام‌گرا،‌ فاقد دال مرکزی است. به عبارت دیگر، این جریان بیشتر ماهیت عمل‌گرایانه داشته و در بیان مواضع خود بیشتر متأثر از مصلحت‌ها و الزامات روز است. 
2ـ توسعه‌گرایی(نگاه به بیرون و پذیرش نسخه‌ها و دستور کارهای به اصطلاح بین‌المللی)؛ متأثر از درک بنیادین ادغام‌گرایان، ارتباط با جهان توسعه‌یافته، شرطی اساسی و تعیین‌کننده برای توسعه تلقی می‌شود و از این‌رو، در کنار توجه به ظرفیت‌های داخلی، اتصالات بین‌المللی و نگاه به بیرون را چاره‌کار توسعه کشور می‌دانند. به عبارتی، اینان، عمده راه‌حل را در توجه به ظرفیت‌های درونی می‌دانند؛ اما در عمل، بیش از توجه به ظرفیت‌های درونی، به اتصالات بین‌المللی، سرمایه‌گذاری خارجی و... می‌اندیشند. در این زمینه، مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور در دولت‌های یازدهم و دوازدهم معتقد است: 
«امروز تعامل با اقتصاد جهانی نسبت به دو دهه پیش شکل جدیدی به خود گرفته است. سرمایه‌گذاری و تجارت در عرصن بین‌المللی به هم گره خورده‌اند و چارچوبی متکامل نسبت به استراتژی توسعه صادرات ایجاد کرده‌اند. بنگاه‌های تولیدکننده کشورهای در حال توسعه، در سایه سیاست خارجی مناسب و محیط اقتصادی‌ـ حقوقی مشوق اتخاذ شده از جانب دولت‌های‌شان، ار فرصت‌هایی به مراتب بیش از دو دهه پیش برخوردارند. کشورهایی رشد اقتصادی دارند که سیاست خارجی برون‌گرا در پیش گرفته‌اند.» در همین راستا، محمد نهاوندیان نیز معتقد است، بدون جذب سرمایه و تکنولوژی خارجی نمی‌توان پیشرفت کرد. اساساً پیشرفت و توسعه در شرایط انزوا بی‌معناست. 
درواقع، ادغام‌گرایان مانند استحکام‌گرایان و تغییرگرایان جهانی شدن را واقعیت محیطی می‌دانند که الزاماتی را به عمل و راهبرد توسعه کشور تحمیل می‌کند؛ با این تفاوت که اینها تمام راه‌حل را نه در امکانات و ظرفیت‌های جهانی شدن می‌دانند، اما در عین حال، هیچ مانعی برای استفاده از این امکانات نمی‌بینند. به عبارتی، با وجود آنکه جهانی شدن را شرط لازم و کافی برای توسعه نمی‌دانند، در عمل نیز محدودیتی برای بهره‌برداری از امکانات آن نمی‌بییند و معتقد به فراغت در بهره‌برداری از این فرصت‌ها هستند. اگر بخواهیم با اندکی تسامح، برای این جریان و گفتمان آن،‌ به نوعی دال مرکزی مشخص کنیم، می‌توان توسعه‌گرایی را دال مرکزی آن دانست.
3ـ بین‌الملل‌گرایی(استانداردسازی رفتار ایران مطابق با هنجارهای بین‌المللی)؛ برخلاف تغییرگرایان که معتقد به عدول کامل از شعارها و داعیه‌های ارزشی‌ـ ایدئولوژیک و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران در قبال نظام بین‌الملل هستند، ادغام‌گرایان، همه‌ این شعارها و داعیه‌ها را نامطلوب تلقی نمی‌کنند، بلکه بخشی از آنها را نامطلوب، چالش‌زا و هزینه‌زا می‌دانند و از این‌رو، تنها خواهان اصلاح و تعدیل برخی از شعارها و داعیه‌ها هستند. به طور مشخص، این جریان از هرگونه شعار و داعیه‌ای، ایدئولوژیک یا غیرایدئولوژیک، که منجر به تصادم با منافع قدرت‌های بزرگ شود، خودداری می‌کند؛ زیرا آن را هزینه‌زا و چالش‌آفرین تلقی می‌کند. ضمن اینکه در برخی داعیه‌های هژمونیک‌گرایانه در بعد منطقه‌ای با جریان استحکام‌گرا نیز اشتراک نظر دارند. به عبارت دیگر، نزدیک‌سازی و هماهنگی نسبی با هنجارهای بین‌المللی که می‌توان از آن به «بین‌الملل‌گرایی» تعبیر کرد و به ویژه پرهیز از رویارویی با قدرت‌ هژمون، یکی از دال‌های گفتمانی جریان مذکور است. برهمین اساس، اینان راهبرد خود در سیاست خارجی را «تعامل سازنده با دنیا» تعریف کرده‌اند. در این زمینه، محمود واعظی، وزیر ارتباطات دولت یازدهم و رئیس ‌دفتر رئیس‌جمهور در دولت دوازدهم، می‌نویسد: 
«... در نتیجه‌ فرآیند جهانی شدن، منابع بین‌المللی توسعه‌ای نقش اساسی در رشد و پیشرفت یک کشور پیدا کرده‌اند. از این نظر، سیاست خارجی دولت‌ها و نوع تعامل آنها با سایر کشورها می‌تواند نقش مهمی در جذب این منافع ایفا کند... . توسعه کشور به تأمین شرایط مناسب بین‌المللی از طریق جهت‌گیری تعاملی و توسعه‌گرای سیاست خارجی نیز وابسته است. به عبارت دیگر، توسعه‌ کشور منوط به ایجاد فضایی غیرمتشنج در روابط خارجی و بهره‌گیری هرچه بیشتر از امکانات جهانی، ازجمله فناوری پیشرفته و امکانات مالی بین‌المللی است و سیاست خارجی مبتنی بر تعامل سازنده با جهان، آنگونه که در سند چشم‌انداز آمده، می‌تواند از طریق برقراری روابط متعادل و عاری از تشنج و حرکت به سوی اعتمادسازی، امنیت و آزامش، فضای مناسب سرمایه‌گذاری خارجی و انتقال فناوری‌های نوین را در جهت توسعه‌ کشور فراهم کند.»
در همین راستا باید اشاره کرد، اعتدال‌گرایی و تعامل‌گرایی حاکم بر سیاست‌ خارجی دولت‌های یازدهم و دوازدهم نشئت گرفته از اینگونه رویکرد و دیدگاهی در قبال توسعه کشور و نقش نظام بین‌الملل(سیاست و روابط خارجی) در آن بود. درواقع، تفاوت تعامل‌گرایی در اینجا با تعامل‌گرایی مدنظر استحکام‌گرایان این است که در اینجا، این تعامل‌گرایی چندان سویه‌های ضدسلطه‌ و ضداستکباری ندارد و در قالب آن تلاش می‌شود که تصویری عرفی از جمهوری اسلامی به جهانیان عرضه شود.
نام:
ایمیل:
نظر: