«بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم»
در حَضَر گفتم و اکنون به سفر می‌گویم
بارها محکم و قاطع به خودم می‌گفتم
با زبان دَری و لفظ دگر می‌گویم
باید از هر چه که غرب است تبری جویَم
حرف‌شان حرف نباشد به دو صد استدلال
بی‌خیالش شدم و راه خودم می‌پویَم
چه قَدَر وقت مرا کرد فدای برجام
عمر من طی شد و عمر دگری می‌جویَم
باید از هر چه که غرب است تبری جویَم
هر چه گفتیم به یاران که تغافل نکنید
زین خطا چشم تو با اشک بَصَر می‌شویَم
خسته‌ام روی زمین منزل و مأوایی کو؟
خشک شد ساقه‌ام و بار دیگر می‌رویَم...
باید از هر چه که غرب است تبری جویَم
علی عرفانی(شاعرباشی)