اگر قاطعانه بگوییم «انسان با تغییر رشد میکند و بهکمال میرسد» بهخطا نرفتهایم. سنت الهی بر این است که انسان و همه عالم را برمدار تغییر قرار دهد[...]
اگر قاطعانه بگوییم «انسان با تغییر رشد میکند و بهکمال میرسد» بهخطا نرفتهایم. سنت الهی بر این است که انسان و همه عالم را برمدار تغییر قرار دهد و از او بخواهد که برای رشد و کمال، تحول و تغییر را پیش بگیرد. زندگی انسان باید مانند تغییر فصلها تغییر کند تا زیبا شود و از خمودگی و خستگی خارج شود.
این سنت الهی دو طرف دارد، در طرفی ایجاد تغییر را برای انسان ضروری دانسته و در طرف دیگر جلوگیری از تغییر را خواسته است که مطابق با خواست انسانها صورت میگیرد.
بنابراین، مهمترین عاملی که میتواند انسان را در زندگی به سمت سعادت ببرد، تغییر، اصلاح و تحول است. بیان شریف پیامبر(ص) که میفرمایند: «إِنّى بُعِثْتُ لاِتمِّمَ مَکارِمَ الأخلاقِ» معطوف بههمین تغییر است؛ زیرا تکامل به تغییر در حال، قول و فعل افراد نیاز دارد. در جامعه نیز تصمیم برای یک سرنوشت انسانی و الهی باید از سوی مردم یک جامعه آن هم با تغییر در حالات، گرایشها، عقاید، عملکردها و... صورت بپذیرد. تغییر مانند بسیاری از افعال نفسانی و انسان دو بعد خوب و بد دارد که باید با درسآموزی در مکتب الهی و دینی شیوه تغییر درست را انتخاب کنیم. در قرآن و روایات درباره تغییر پیدا کردن و تغییر ایجاد کردن دستورات بسیاری آمده است. شاید بتوانیم بگوییم تمام دین را همین تغییر درست و تغییر نکردن از راه درست دربرمیگیرد.
تغییر در بهتر شدن و بالاتر رفتن و تغییر نکردن در بدتر شدن و از مقام انسانی نزول پیدا کردن. پس در این دو حالت کلی، اگر مطیع خداوند باشیم، در مسیر او تغییر میکنیم و اگر مطیع شیطان باشیم، به سمت او تغییر مسیر پیدا میکنیم.
خداوند خودش را هدایتکننده میداند «و الله یهدی من یشاء الی صراط المستقیم»(بقره/ 213) و میخواهد انسانها برای تغییر موانع را کنار بزنند. نه بهسمت شیطان که «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیطانِ»(نور/ 21) در انواع تغییر باید از تغییر فردی و اجتماعی نام ببریم.
در دین ما تذهیب را برای تغییر فردی میشناسیم (بقره/ 129 و 174 آل عمران/ 164؛ جمعه/ 2) و تصمیم را برای تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی(رعد/ 11) که البته بههمان تذهیب نفس و عالم و عامل شدن وابسته است.
خداوند در سوره رعد تنها شرط تغییر را در یک امت، ملت، قوم، جامعه و کشور تصمیم برای تغییر در خود آنها میبیند و میفرماید: «إِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»؛ در حقیقت، خدا حال قومى را تغییر نمىدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند. خداوند خود را خالق، نعیم، رحمن، رحیم، کریم و... میداند و بههمین دلیل با دست باز و وسعت بیانتهایش به انسان نعمتهای خود را عطا میکند؛ اما مشکل آنجاست که انسانها با تغییر در حال معنوی خود این نعمات را رد میکنند و در راه دریافت آن مانع ایجاد میکنند یا عوامل دیگر... «ذَلِک بِأَنَّ اللّهَ لَمْ یَک مُغَیِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛ این [کیفر] بدان سبب است که خداوند نعمتى را که بر قومى ارزانى داشته، تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در دل دارند تغییر دهند و خدا شنواى داناست.(انفال/ ۵۳)
نعمتهایی که خداوند برای مردم در نظر گرفته، دایره وسیعی دارد. گاهی نعمت علم است و گاهی نعمت عمل، گاهی باید برای تغییر بهسمت عالم شدن رفت و گاهی باید به سمت عامل شدن. در هر صورتیکه فرض بگیریم، تغییر در جامعه فقط از سوی مردم یک قوم صورت میگیرد، نه نیروی دیگر.
نمونههای فراوانی در تاریخ میتوان یافت که نیرویی خارجی یا غیرمردمی خواسته سرنوشت آن مردم را تغییر دهد؛ اما بهواسطه مقاومت و ایستادگی مردم نتوانسته راه بهجایی ببرد و بهعکس.
در تعالیم اسلام هرقدر بگردیم، نمیتوانیم نیرویی قدرتمندتر و مؤثرتر و کاراتر از نیروی مردم برای تغییر سرنوشتشان پیدا کنیم. فرض کنید در جامعهای فقر گسترش پیدا کرده و در حال نابودی آن جامعه است، این زمان زمانی است که باید رحم، انصاف، انفاق، راستی، صداقت و... بیش از قبل در جامعه رشد پیدا کند. به طور مسلم هرگونه هدایت، نجات و تغییری را خداوند صورت میدهد. «هر که را خدا هدایت کند، او راهیافته است؛ و کسانى را که گمراه نماید، آنان خود زیانکارانند.»(اعراف/ 178) هرگاه هم خداوند راه هدایت را به قومی نشان دهد، باید شکرگزار باشند تا این هدایت ادامه پیدا کند. «إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکرًا وَإِمَّا کفُورًا»؛ راه را به او نشان دادهایم. یا سپاسگزار باشد یا ناسپاس.(انسان/ 3) البته آنچه از جمیع آموزههای مکتبی به ما رسیده، این است که خداوند راه هدایت را در مقابل تمام بندگان خود قرار میدهد و مانند نور خورشید میتابد تا کسانیکه مقدمات دریافت نور را در خود ایجاد کردهاند، آن را دریافت کنند.
یکی از همین راههایی که خداوند در مقابل پای انسانها و حتی اقوام قرار میدهد، درک و علم لازم برای تغییر است. گاهی انسانها مشکلی دارند که نمیدانند آن چیست؟ اما گاهی هست که مردم میدانند باید چه اقداماتی انجام دهند تا مشکلاتشان برطرف شود؛ اما به انگیزه و اراده نیاز دارند.