یکی از واجبات الهی در دین اسلام «حج» است. تاریخ زیارت خانه خدا در زمین از زمان حضرت آدم(ع) شروع شد و با تجدید بنای کعبه به دست حضرت ابراهیم(ع) جان تازهای گرفت[...]
یکی از واجبات الهی در دین اسلام «حج» است. تاریخ زیارت خانه خدا در زمین از زمان حضرت آدم(ع) شروع شد و با تجدید بنای کعبه به دست حضرت ابراهیم(ع) جان تازهای گرفت. مراسم حج قبل از اسلام همراه با بدعتهای فراوانی انجام میشد و از آن جهت معنوی که خداوند برای آن در نظر گرفته بود، فاصله بسیار زیادی گرفته بود. پس از اسلام و فتح مکه پیامبر(ص) بسیاری از این بدعتها را مردود اعلام کرد و خانه کعبه را از لوث وجود بتها پاک کرد. یک سال بعد و با نزول آیات ابتدایی سوره «توبه» باقیمانده این بدعتها نیز منسوخ شد و آیات متعددی که جهات معنوی و مادی حج را در سورههای دیگر تبیین میکرد، این اقدام را تکمیل کردند. این روند در طول سالهای هشتم تا یازدهم هجری، یعنی از فتح مکه تا زمان رحلت نبی مکرم اسلام(ص) به مرور و با روشهای مختلف انجام شد. خداوند برای حج ابعاد معنوی بسیاری را قرار داد، از بعد معنوی گرفته تا اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... . خداوند در سوره حج آیات 27 و 28 میفرماید: «و در میان مردم برای حج بانگ زن تا پیاده و سوار بر هر شتر باریک اندام [چابک و چالاک] که از هر راه دور میآیند، به سوی تو آیند؛ تا شاهد منافع خویش باشند، و نام خدا را در روزهاى معلومى بر دامهاى زبانبستهاى كه روزىِ آنان كرده است ببرند. پس، از آنها بخورید و به درمانده مستمند بخورانید.» حتی در آیه 198 سوره بقره اجازه کارهای تجاری و خرید و فروش هم داده شد؛ اما این واجب دینی یک هدف مهم دارد که یاد خدا و ارتقای کیفیت بندگی است. خداوند در آیه 200 سوره بقره میفرماید: «و چون آداب ویژه حجّ خود را به جاى آوردید، همان گونه كه پدران خود را به یاد مىآورید، یا با یادكردنى بیشتر، خدا را به یاد آورید و از مردم كسى است كه مىگوید: پروردگارا، به ما، در همین دنیا عطا كن و حال آنكه براى او در آخرت نصیبى نیست.» شأن نزول آیه مذکور این است که حاجیان بنابر خصلتی که از زمان جاهلیت در وجود آنها باقی مانده بود، پس از زیارت کعبه دور هم جمع میشدند و دستاورد نیاکان و پدران خود را به رخ هم میکشیدند و با اینکار مشغول فخر فروشی میشدند، همانند فخر فروختنی که در آیات 1و2 سوره تکاثر آمده و از سوی خدا تقبیح شده است. ضمن آنکه آنها فقط دنبال منافع مادی حج و زیارت خانه خدا بودند و به منافع معنوی و آخرتی نگاهی نداشتند. خداوند در این آیه هم این فخرفروشی را زیر سؤال میبرد و هم نهیبی میزند بر کسانی که فقط دنبال منافع مادی از حجشان هستند. ابنعباس روایت میكند: «اعراب هنگام توقف در موسم یا در جمرة تمام گفتار و گفتوگوهایشان راجع به پدران و اجداد خود بوده و از آنها تعریف و توصیف مینمودند، سپس این آیه نازل گردید.» همچنین نقل میکند: «وقتى كه اعراب در موسم مىآمدند، مىگفتند: خدایا امسال به ما باران بده و نیز امسال را سال ارزانى قرار بده و از امور آخرت چیزى از خداوند نمىخواستند...»(ابنابیحاتم و البرهان) اینکه مسلمانان بهجای نگاه به عمل صالح، مدام دنبال رفتارهای مادی و عموماً اشتباه نیاکان خود بوده، به جای تقویت حالات معنوی و خاضعتر شدن در برابر پروردگار و تصمیم برای اصلاح اشتباهات گذشته دنبال منافع مادی یک واجب دینی باشند، مورد تأیید دین نیست؛ زیرا حاکمیت معنوی بر فکر، قلب و جوارح جای خود را به حاکمیت فخرفروشی، دنیا دوستی، مادیگرایی و... میدهد، پس حجی که باید برای اهداف عالی انجام شود، هدفی میشود برای تحقق اهداف مادی و فانی. حاجی واقعی آن است که پس از حج خود را به خدا و اهداف اصلی و شاخص حج نزدیک ببیند... .