وقتی سلمان رشدی کتاب آیات شیطانی را نوشت، جدیترین واکنش به آن حکم اعدامی بود که از سوی حضرت امام خمینی صادر شد و او را از ترس جان چون شیطانی به زندگی مخفیانه کشاند. اما به راستی چرا به جای پاسخ علمی به کتاب، حکم اعدام او صادر شد؟
شبانگاه ۲۱ مردادماه ۱۴۰۱ خبر حمله به سلمان رشدی توسط یک جوان ۲۴ ساله به نام «هادی مطر» مخابره شد. خبری که بار دیگر اذهان را به یاد آن اتفاق ناراحتکننده و فتوای تاریخی امام خمینی (رحمةالله علیه) انداخت. ۲۵ بهمنماه سال ۱۳۶۷ بود که حکم «اعدام سلمان رشدی» توسط حضرت امام خمینی (رحمةالله علیه) به دلیل انتشار کتابی موهن، طی گزارش خبری تلویزیون اعلام شد:
«إنا لله و إنا إلیه راجعون
به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان می رسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام می باشند. از مسلمانان غیور می خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء الله. ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. و السلام علیکم و رحمةالله و برکاته.
روح الله الموسوی الخمینی»
ماجرای کتاب موهن «آیات شیطانی»
احمد سلمان رشدی، متولد سال ۱۹۴۷ در یک خانواده نه چندان مذهبی، نویسنده هندی ـ انگلیسیای بود که کتاب موهن و ضداسلامی خود را با عنوان «آیات شیطانی» در سال ۱۹۸۸ منتشر کرد. کار طبع و نشر این اثر ضد دینی را انتشارات «وایکینگ» که وابسته به سرمایهداران اسرائیلی بود به عهده گرفت. داستان کتاب به قصه «غرانیق» اشاره دارد؛ جایی که شیطان هنگام تلاوت آیات الهی سوره نجم توسط رسولالله، عباراتی را به ذهن ایشان وارد میکند و نبی خدا هم این عبارات را به عنوان «آیات قرآن» بیان کردهاند، اما پس از مدتی «جبرئیل امین» حضرت رسول را از این اتفاق آگاه میسازند. در کتاب «تاریخ طبری» به این ماجرا اشاره شده اما علمای شیعه و سنی در طول تاریخ با ارائه ادله متقن و اسناد معتبر جعلی بودن این داستان را ثابت کردهاند و دامان نبی مکرم خدا را از هر شبههای دور نگه داشتهاند.
از روسپیخانه تا ساحر کذاب
کتاب مذکور در سبک «رئالیسم جادویی» نوشته شده که شخصیتهای آن یعنی «جبرئیل» و «صلاحالدین» از یک هواپیماربایی جان سالم به در بردهاند. بخش دیگر از داستان کتاب در روسپیخانهای ترسیم شده که نام زنان آن نام زنان پیامبر است. همچنین یکی از شخصیتهای کتاب به نام «عایشه» یک کنیز هندی است که اهالی روستایی را همواره به شهوترانی وسوسه میکند. همچنین در این اثر با توهین به ساحت نبی مکرم اسلام ایشان «ساحرِ کذاب» معرفی میشوند.
عبدالکریم سروش و نقد سلمان رشدی
انتشار این اثر، احساسات و عصبانیت مردم مسلمان جهان را برافروخت؛ به طوری که تظاهراتهای گستردهای در اعتراض به این کتاب شکل گرفت و در پی آن تعدادی از شهروندان مسلمان جهان کشته شدند. «سیدعطاالله مهاجرانی» در پاسخ به توهینهای سلمان رشدی کتاب «نقد توطئه شیطانی» را نوشت و آیات شیطانی سلمان رشدی را حاصل فرایندی دانست که در طول جنگهای صلیبی بر ضد اسلام شکل گرفته بود. حتی «عبدالکریم سروش» که خود صاحب برخی نظرات عجیب و شاذ در مورد قرآن و اسلام است، نظیر«قبض و بسط تئوریک شریعت»، «رؤیایی بودن وحی» و... طی یک سخنرانی در سال ۱۳۸۱ در آمریکا، اقدام سلمان رشدی را نه از سر آزادی بیان و عقیده، بلکه توهین به پیامبر اسلام معرفی کرد.
چرا اعدام؟ مگر پاسخ علمی نمیتوان داد؟
اما در این بین شاید این سؤال مطرح شود که چرا به جای پاسخ علمی به سلمان رشدی، حکم اعدام او صادر شد؟ در پاسخ باید گفت: اقدام سلمان رشدی، یک اشکال و شبهه نظری نبود که بخواهیم به آن به وسیله استدلال و بحث نظری پاسخ دهیم، بلکه او با تألیف این کتاب عملاً و عمداً به ساحت نبی اسلام جسارت کرد و خود را از مصادیق «سابّالنبی» قرار داد و حکم توهین کننده به پیامبر اسلام بنا به فقه شیعه و فتوای تمامی مراجع «اعدام» است. اگر او در تألیف کتاب خود اِن قُلتها و ایراداتی را نسبت به قرآن و پیامبر بیان میکرد، بیشک با چنین واکنش سنگینی روبهرو نمیشد، کما اینکه بسیاری از منتقدان غیرمسلمان چنین روشی را اتخاذ کردهاند؛ اما سلمان رشدی در مقام اشکال کننده و بیان شبهه نیست، بلکه او با قصد توهین و استهزای اسلام و حضرت محمد مصطفی(ص) این اثر را پدید آورد.
منبع: خبرگزاری فارس