صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> گزارش
تاریخ انتشار : ۰۷ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۴:۳۳  ، 
شناسه خبر : ۳۳۹۵۳۸
مزیت‌ها و هزینه‌های مقاومت و سازش بر اساس بیان رهبر معظم انقلاب
رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در 14 خرداد 1396 درباره نگاه برخی نیروهای غربگرای داخلی مبنی بر هزینه‌بر بودن چالش و تئوریزه کردن سازش فرمودند[...]
پایگاه بصیرت / یعقوب ربیعی
رهبر معظم انقلاب در بیانات خود در 14 خرداد 1396 درباره نگاه برخی نیروهای غربگرای داخلی مبنی بر هزینه‌بر بودن چالش و تئوریزه کردن سازش فرمودند: «بعضی عقلانیّت را در این می‌دانند و می‌گویند که چالش با قدرت‌ها هزینه دارد ‌ـ [البته] اشتباه می‌کنندـ بله، چالش هزینه دارد، امّا سازش هم هزینه دارد... . چالش اگر عقلایی باشد، چالش اگر منطبق با منطق باشد، اگر با اعتمادبه‌نفس باشد، هزینه‌اش به مراتب کمتر از هزینه‌ سازش است.» همچنین ایشان در دیدار دوم خرداد 1397 با سران قوا و جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام فرمودند: «این است که ایستادگی در مقابل آنها {غرب}، امکان بسیار زیادِ عقب ‌نشاندن آنها را دارد.» فهم این اصلِ بیان شده از سوی رهبر معظم انقلاب می‌تواند بر دو پایه باشد:
1ـ انتخاب عقلانی و هزینه فایده چالش یا سازش؛ مبتنی بر اصل «انتخاب عقلانی» در سیاست خارجه، سیاستمداران هزینه و فایده كنش یا واكنش سیاسی خود را برآورد کرده و پس از آن اقدام به فعل سیاسی می‌کنند. در این میان ،ممكن است هزینه چالش با ساختار موجود یا قدرت‌های بین‌المللی كمتر از هزینه سازش باشد؛ لذا امری عقلانی است كه بازیگر سیاسی اقدام به انتخاب گزینه چالش کند. در برخی موارد ایستادگی نیروهای خودی موجب عقب‌نشینی و کوتاه آمدن در طرف مقابل خواهد شد.
2ـ تجربه تاریخی چالش یا سازش؛ تجربه‌های تاریخی در عرصه داخلی و بین‌المللی نشان داده است، در بسیاری موارد هزینه سازش بسیار بوده و موجب عقبگرد بازیگر سیاسی خواهد شد؛ اما در طرف مقابل چالش موجب عقب‌نشینی رقیب و واگذاری امتیاز می‌شود که موید اصل برتری فایده چالش نسبت به هزینه سازش است. برای این اصل می‌توان مصادیق داخلی و خارجی بسیاری یافت.
 
پایان سازش با غرب
لیبی در دوره معمر قذافی تحت فشار بسیاری برای تغییر رفتار خود قرار گرفت؛ به‌گونه‌ای که پس از 16 سال تلاش پنهانی در عرصه صنعت هسته‌ای، این فشارها به تغییر کامل سیاست‌ها و برنامه‌های قذافی منجر شد. این تغییرات به‌حدی بود که بوش بارها از قذافی به دلیل تغییر سیاست‌هایش تقدیر کرد. بعد از اجرای کامل خواسته‌های غرب از سوی قذافی، سیف‌الاسلام پسر وی در مصاحبه‌ای با شبکه‌ «الشرق الاوسط» اعلام کرد، آمریکا به دلیل دست کشیدن لیبی از فعالیت‌های هسته‌ای، تضمین امنیتی و نظامی به این کشور داده است. از سوی دیگر، انگلستان نیز در سال 2006، معاهده‌ای نظامی با لیبی با نام «نامه‌ مشترک صلح و امنیت» امضا کرد تا در صورتی که لیبی مورد حمله قرار گیرد، انگلستان ملزم به حمایت از این کشور باشد. تعهداتی که در سال 2011 و در پی گسترش خیزش‌های مردمی در خاورمیانه نقض شد و نیروهای ناتو وارد این کشور شدند تا گذر زمان میزان پایبندی آمریکا و غرب به تعهدات‌شان را نشان دهد. براساس همین تجارب تاریخی است که رهبر معظم انقلاب درباره غربی‌ها می‌فرمایند: «این است که انعطاف در مقابل این دشمن‌ـ به‌خاطر مصلحت‌سنجی‌های موسمی‌ای که خب ما در یک مواردی داریم‌ـ تیغ دشمنیِ او را کُند نخواهد کرد، بلکه او را گستاخ‌تر خواهد کرد». رهبری برای تبیین این اصل علاوه بر بازخوانی رفتار آمریكا در سه دوره بوش، اوباما و ترامپ در قبال جمهوری اسلامی، به رفتار اروپایی‌ها اشاره می‌فرمایند. اولین حادثه از پیشروی گام به گام اروپایی‌ها، که بارها رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کرده‌اند، حادثه میكونوس است. پس از قتل صادق شرفکندی، جانشین عبدالرحمن قاسملو و اعضای همراه وی در آلمان و با وجود روابط حسنه بین ایران و اروپا در دوره مرحوم هاشمی، اروپایی‌ها آقایان فلاحیان، ولایتی و هاشمی‌رفسنجانی در جایگاه وزارت اطلاعات، خارجه و ریاست‌جمهوری را به دادگاه احضار کردند. چنین گستاخی‌ای نسبت به جمهوری اسلامی و تنش‌های حاصله، موجب اخراج دیپلمات‌های اروپایی از ایران شد. این موضوع نشان داد که سازش بیش از حد با اروپایی‌ها موجب احترام متقابل نشده؛ بلکه موجب گستاخی بیش از حد آنان خواهد شد.  نمونه‌ای دیگر از پیشروی گام به گام اروپایی‌ها در قبال نرمش جمهوری اسلامی را می‌توان در بیانیه‌ سعدآباد و توافق‌های بروكسل و پاریس مشاهده کرد. رهبر معظم انقلاب در یکی از بیانات خویش به این موضوع اشاره كرده و می‌فرمایند: «در همین قضایای هسته‌ای این قضیّه اتّفاق افتاد؛ در سال 1383 و 1384 همه‌ تأسیسات ما تعطیل بود دیگر؛ می‌دانید که کارخانه‌ یو‌سی‌اف اصفهان را مُهر‌ و موم کرده بودیم به‌خاطر همین مذاکراتی که کرده بودیم و برای اینکه پرونده‌ جمهوری اسلامی عادی بشود، پرونده‌ی هسته‌ای ایران عادی بشود؛ هر چه ما عقب‌نشینی کردیم، آنها جلو آمدند؛ هر چه ما نرمش به خرج دادیم، آنها تندتر شدند؛ تا بالاخره به هیئت ایرانی گفتند آقا، تضمینی که شما باید بدهید، فقط به یک شکل حاصل می‌شود و آن این است که تمام تأسیسات هسته‌ای‌تان را جمع کنید؛ همه را جمع کنید! کاری شبیه کاری که لیبی انجام داد». جالب است این رویکرد در سالیان اخیر همزمان با مذاکرات هسته‌ای به کرات قابل مشاهده است.
 
ناکارآمدی سازش
پس از خروج آمریکایی‌ها از برجام، رویکرد جمهوری اسلامی به تغییر رویکرد از دیپلماسی منفعلانه به مقاومت فعال معطوف شد. یکی از اقدامات مقابله‌ای مؤثر، طرح قانون اقدام راهبردی مجلس در لغو تحریم‌ها بود که موجب تغییر موازنه به نفع نظام و بازگشت مؤلفه‌های قدرت‌آفرین ایران به میز مذاکرات شد. اقدام راهبردی مجلس با موظف کردن دولت به انجام اقداماتی، مانند حرکت به‌سمت ایجاد زیرساخت برای ظرفیت 190 هزار سو غنی‌سازی، آغاز غنی‌‌سازی 20 درصدی و تولید سالانه 120 کیلوگرم از آن، ایجاد آمادگی برای غنی‌سازی بیش از 20 درصدی و همچنین انباشت گسترده مواد هسته‌ای و موارد این چنینی برخلاف رویه تیم سابق که نگاهی منفعلانه به عرصه مذاکرات داشتند، موجب ارتقای داشته‌ها و توانمندی‌های ما در میز مذاکرات شد. این در حالی است که رئیس‌جمهور سابق این مؤلفه‌های قدرت‌ساز را در تضاد با رویکرد سازش‌پذیری خود دانسته و هنوز هم به اشتباه مدعی است: «ای کاش دچار 9/11 (۱۱ آذر ۹۹) و مصوبه هسته‌ای مجلس نمی‌شدیم تا می‌توانستیم در اسفند ۱۳۹۹ تحریم‌ها را پایان دهیم». یکی از ظرفیت‌های دیگری که در مذاکرات به نحو احسن از آن استفاده شد، استفاده از ظرفیت نظامی ایران است. متأسفانه ما در دولت قبل به صراحت شاهد بودیم که توان نظامی و دفاعی در تضاد با مذاکرات هسته‌ای قلمداد می‌شد و در سالیان گذشته شاهد بودیم که بودجه برخی از مجموعه‌های دفاعی ما به علت رویکرد منفعلانه در مذاکرات کاهش یافت. این در صورتی است که در فضای رئالیستی و واقع‌بینانه افزایش مؤلفه‌های قدرت نظامی و دفاعی موجب تقویت دستگاه دیپلماسی می‌شود؛ امری که در فضای ژورنالیستی به هم‌افزایی بین میدان و دیپلماسی از آن تعبیر می‌شود. در این مدت نسبت به افزایش قدرت نظامی تحذیری به وجود نیامد، بلکه نظام و دولت موید و تقویت‌کننده آن نیز بود و نتیجه‌اش را هم دید.
 
سخن پایانی
رفتارشناسی غربی‌ها در چند سال اخیر نشان داد که مواجهه منفعلانه با غرب موجب احیای حقوق ملت‌ها نمی‌شود؛ بلکه ایستادگی و اصرار بر دریافت حق است که موجب کوتاه آمدن طرف مقابل خواهد شد. البته چالش هم به نوبه خود و به تعبیر رهبر معظم انقلاب الزاماتی دارد؛ از جمله اینکه اولاً عقلایی، ثانیاً منطبق با منطق و در آخر اینکه با اعتماد به نفس و تکیه بر داشته‌ها مؤلفه‌های قدرت خویش باشد.
نام:
ایمیل:
نظر: