صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  راهبرد >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۵:۰۷  ، 
شناسه خبر : ۳۴۰۳۳۰
جنگ شناختی؛ بستر نوین شکل‌دهی اغتشاشات خیابانی
جامعه ایرانی در طول حدود یک دهه گذشته در پی افزایش چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پیش روی خود که محصول انباشت توطئه‌های ساخته و پرداخته دشمنان داخلی و خارجی است[...]
پایگاه بصیرت / امید وارسته

جامعه ایرانی در طول حدود یک دهه گذشته در پی افزایش چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پیش روی خود که محصول انباشت توطئه‌های ساخته و پرداخته دشمنان داخلی و خارجی است، همواره آبستن ناآرامی‌های گوناگونی بوده است که برخی از مهم‌ترین آنها با هدایت بازیگران خارجی ابعادی گسترده یافت و در دی ماه 1396 با شعار نه به گرانی، در مرداد ماه 1397 با محوریت کاهش ارزش پول ملی، در آبان ماه 1398 با محوریت مخالفت با گرانی بنزین و در تابستان 1400 با محوریت مسائل زیست محیطی و کمبود آب به وقوع پیوستند، لذا با توجه به تداوم زمینه‌های شکل‌گیری این نا آرامی‌ها و حتی تشدید برخی از آنها در عرصه شناختی و ادراکی، به ویژه «افزایش احساس نابرابری و محرومیت نسبی»، پیش‌بینی وقوع ناآرامی‌های شهریور ماه 1401 برای کارشناسان و تحلیلگران اهل فن امری خارق‌العاده تلقی نمی‌شد!
امروز بیشتر کارشناسان و صاحب‌نظران مسائل اجتماعی و امنیتی معتقدند، ناآرامی‌های اخیر کشورمان محصول جنگ روانی و رسانه‌ای پیچیده‌ای است که دشمنان کشورمان با هدف مهندسی ادراک مخاطبان ایرانی و تحریک آنها علیه انقلاب اسلامی آن را پی‌ریزی و اجرا کرده‌اند و سوءاستفاده از ماجرای درگذشت «مهسا امینی» تنها بهانه‌ای برای برهم زدن ثبات و امنیت داخلی کشورمان بوده است.
مهسا(ژینا) امینی یک دختر ۲۲ ساله بود که در ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ پس از جلب و هدایت به مرکز آموزش پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ با وخامت حال روبه‌رو شده و سه روز بعد، در ۲۵ شهریور ۱۴۰۱، در بیمارستان کسری تهران درگذشت. مرگ این دختر جوان و انعکاس گسترده تصاویر و روایت نامعتبر درگذشت او در رسانه‌ها موجب بروز واکنش‌ها و اعتراضات منتج به اغتشاش گسترده‌ای در نقاط مختلف ایران و جهان شد. این اعتراضات از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱ در پی اعلام خبر درگذشت مهسا امینی در بازداشتگاه گشت ارشاد، از تهران به استان کردستان و در روزهای بعد به دیگر نقاط کشور گسترش یافت.
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آشوب‌های اخیر همراهی چهره‌های معروف و شناخته شده فرهنگی و ورزشی داخلی و خارجی موسوم به سلبریتی با معترضان است که این مسئله خود زمینه همراهی طیف‌های مختلفی از اقشار را در همراهی با این اعتراضات فراهم کرد.
در مقابل بخش قابل تأملی از افراد سیاسی، فرهنگی و رسانه‌ای منتفع شده از نظام و انقلاب اسلامی در مقابل فضاسازی‌های هنجارشکنانه هفته ابتدای ناآرامی‌ها سکوت اختیار کرده و در مقابل هجمه‌ها به نظام و رهبری بدون واکنش باقی ماندند. علاوه بر این، ناآرامی‌های اخیر ماهیتی هیبریدی یا ترکیبی نیز داشت و علاوه بر معترضان و آشوبگران فضای حقیقی بخش قابل توجهی از معترضان و آشوبگران در فضای مجازی به تبلیغ و تهدید علیه نظام دست زدند.
باید به این نکته توجه داشت که امروزه در فضای جنگ‌ها و تنش‌های ترکیبی و همچنین فقدان وجود صلح و جنگ پایدار در فضای نوین بین‌الملل، هیچ کشوری نمی‌تواند مدعی ثبات سیاسی مطلق و داشتن فضایی کامل از امنیت باشد.
این مهم با وجود رشد سیاسی جوامع به دلایل مختلف، از جمله کمبود منابع، اقدامات قدرت حاکم، رقابت برای کسب قدرت و شرایط حاکم بر کشور در طول تاریخ زندگی انسان از فراز و نشیب‌های فراوانی برخوردار بوده و با توجه به شرایط زمانی و مکانی با شدت یا ضعف خاص، حکومت‌ها و جوامع را دستخوش تحول کرده است. مشکلاتی که تودە مردم و حتی دولت با آن روبه‌رو می‌شود، می‌تواند ناشی از بحران‌های هویت، مشروعیت، مشارکت، توزیع و نفوذ باشد.
برای فهم بهتر این موضوع باید به این نکته توجه داشت که ماجرای درگذشت «مهسا امینی» هر چند به سرعت در شهرها و استان‌های مختلف کشور زمینه‌ساز وقوع موج تقریباً گسترده‌ای از اعتراضات و اغتشاشات ضد نظام با محوریت شعارها و خواسته‌های هنجارشکنانه شد؛ اما این حادثه‌ـ فوت یک فرد‌ـ خود به تنهایی توان و امکان بسیج توده‌ها علیه نظام را نداشت، در واقع آنچه موجب شد ترکیب متنوعی از اقشار جامعه با محوریت جوانان و زنان در این ناآرامی‌های منتج به اغتشاش ایفای نقش کنند، سلسله‌ای از رخدادهای رسانه‌ای و شناختی بود که به مرور احساسات افکار عمومی علیه نحوه حکمرانی کارگزاران نظام را تحریک کرده و در نهایت حوادث تلخ اخیر را شکل داد.
گفتنی است، در طول دو دهه گذشته به طور ویژه گونه‌های جدیدی از جنگ تعریف شده است که جنگ اقتصادی، جنگ سایبری، جنگ اطلاعاتی و جنگ روانی از مهم‌ترین انواع آن هستند. ناتو یا همان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نیز در سال 2020 میلادی در قالب یک گزارش علمی و تحقیقاتی پنج حوزه جنگ را تعریف کرد، این پنج حوزه عبارتند از: زمین، دریا، هوا، فضا، سایبر؛ البته به تازگی حوزه جدیدی با عنوان «جنگ شناختی» به این دسته‌بندی اضافه شده است که ماهیت و هدف غایی آن تأثیرگذاری بر توان تعقل و تصمیم‌گیری افکار عمومی کشورها و ملت‌های مستقل جهان و هدایت آنها در مسیر تأمین اهداف سردمداران بلوک غرب با محوریت آمریکاست.
از منظر ناتو، امروزه در پی گسترش ارتباطات جهانی، ذهن و اندیشه انسان‌ها میدان اصلی نبرد بین قدرت‌های جهان محسوب می‌شود و در این میدان نبرد جدید این روایت‌هاست که می‌تواند به مثابه مهمات جنگی به کار گرفته شود، به همین دلیل در جنگ‌های شناختی طراحی و انتقال پیام به مهم‌ترین اولویت و ابزار قدرت‌های جهان بدل شده است.
ذکر این نکته ضروری است که در اعتراضات اخیر رسانه‌ها با به کارگیری تکنیک‌های متنوع عملیات روانی و رسانه‌ای و بمباران خبری بی امان 24 ساعته و انتشار محتوای تحریک‌آمیز که موجب گرفتاری افکار عمومی خصوصاً برخی نخبگان در آلودگی اطلاعاتی شد، موجب شدند تا در هفته نخست اعتراضات بخش قابل توجهی از نخبگان گرفتار «مارپیچ سکوت» شده و توان مواجهه هوشمندانه با شرایط شکل گرفته در کشور را نداشته باشند؛ لذا در ناآرامی‌های اخیر بیش از هر زمانی خطر جنگ شناختی و تبعات امنیتی آن در کشور احساس شد.
بدون شک برخی سوءمدیریت‌های داخلی و همچنین سوءاستفاده دشمنان از این نقاط ضعف زمینه‌ساز شکل‌گیری اغتشاشات شهریور و مهرماه 1401 شده است، به عبارت بهتر اگر چه دشمنان خارجی نقشی انکارناپذیر در هدایت اغتشاشات اخیر دارند؛ اما نباید با نادیده انگاشتن زمینه‌های داخلی و غفلت از ضرورت اصلاح برخی رویه‌ها و رویکردها خصوصاً در حوزه مدیریت اقتصادی، رسانه‌ای و فرهنگی کشور موجبات انحراف در تحلیل حوادث اخیر را فراهم کرد؛ چرا که تحلیل اشتباه در نهایت موجب تکرار گرفتاری سیاست‌گذاران در گرداب خطاهای محاسباتی شده و انحراف آنها در سیاست‌گذاری درست و سنجیده را رقم خواهد زد که پیامد آن تحمیل خسارات و هزینه‌های جدید به نظام و انقلاب اسلامی خواهد بود.
در پایان گفتنی است، مرور حوادث تلخ اخیر نشان می‌دهد بخش قابل توجهی از مسائل و چالش‌های شکل گرفته در بحران اخیر از طریق به کارگیری هوشمندانه سازوکارهای رسانه‌ای و مدیریت افکار عمومی قابل کنترل و حل و فصل بودند؛ اما ضعف دستگاه‌های رسانه‌ای و تبلیغاتی نظام چه در بدنه دولت و چه در سایر بخش‌های حاکمیت مانع از مدیریت مطلوب افکار عمومی و در نتیجه شکل‌گیری نارضایتی در قالب ناآرامی خیابانی شد و دشمن نیز به سرعت با سوار شدن بر این ناآرامی‌ها موجبات بروز اغتشاشات خسارت‌بار اخیر را فراهم کرد؛ لذا باید با توجه به فروکش کردن ناآرامی‌های اخیر علاوه بر بهبود تمرکز بر رفع زمینه‌های نارضایتی در حوزه اقتصادی و فرهنگی، سیاست‌ها و سازوکارهای تبلیغی و رسانه‌ای موجود را ارزیابی و بازنگری کرد تا امکان مواجهه هوشمندانه و بهنگام با جنگ شناختی دشمنان ملت و کشورمان فراهم شود.

نام:
ایمیل:
نظر: