صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  صفحه آخر >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۷  ، 
شناسه خبر : ۳۴۰۶۹۰
پایگاه بصیرت / حسن نوروزی

سخن از عاشقی است؛ از شکفتن لاله‌های به خون نشسته، از پرواز با بال شقایق، در حریم دشت‌های آلاله، از غریبانه نشستن در معبد عاشقی و انتظار کشیدن برای بازتاب نوری به وسعت آگاهی همه انسان‌ها، به عمق «و علم آدم اسماء کلها».
سخن از عاشقی است؛ از عاشقی که بال و پرش شکسته، از پرواز جا مانده، در شاخه‌های خشک و بی‌برگ درختان در پاییزی غمین به امید اعجاز عشق، پروانه‌وار به امید جمال یار می‌سوزد، تا گره از کار دل باز کند و تا چشم احساسش از عشق یار بینا شود.
آقا جانم یا صاحب‌الزمان(عج)! ما دوست داریم که این چنین عاشقی کنیم. دوست داریم که برای شما جان‌ فدا کنیم. ببخش اگر خواستن‌مان رنگ و بویی ندارد. ببخش اگر خواستن‌مان تنها صداست و عملی ندارد. ای باغبان زندگی، در اوج پاییزیم، شما هرس‌مان کنید.

نام:
ایمیل:
نظر: