صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۱  ، 
شناسه خبر : ۳۴۰۸۷۷
پایگاه بصیرت / فتح الله پریشان

محورهای درس‌آموز جنبش مشروطیت، همانند «چالش سنت و تجدد»؛ «مواجهه اسلام و غرب»؛ «مناسبات دین و دولت»؛ «اندیشه سیاسی علمای شیعه»؛ «رویکرد روشنفکری و منورالفکری در تاریخ معاصر»؛ «عملکرد مطبوعات، احزاب و گروه‌ها»؛ «پیشینه مجلس و قانون‌گذاری در ایران»؛«نقش سنن و شعائر مذهبى در پیشبرد قیام رهایى‌بخش ملّى»؛ «نقش مرموز انجمن‌هاى ماسونى» و «عاقبت استمداد از بیگانگان سلطه‏‌جو براى انجام اصلاحات داخلى»و... امروز هم جزء مسائل ماست.
در این میان، یکی از ویژگی‌های مشروطه، پیچیده بودن ریشه‌ها و رویدادهای آن است تا جایی‌که اشراف بر تاریخ مشروطه، کار هر کسی نیست و به هوشمندی خاصی نیاز دارد. از پیچیدگی ذاتی این مقطع که بگذریم، کاستی‌های موجود در تاریخ‌نگاری مشروطه و پسامشروطه، بر این پیچیدگی افزوده است. نظر به اینکه از زمان ما تا روزگار مشروطه، سال‌های زیادی گذشته و دیگر نمی‌توانیم خودمان را مستقیما در متن حوادث آن قرار دهیم، لذا ناگزیریم از دریچه چشم تاریخ‌نگاران به مشروطه بنگریم. به همین دلیل، پیش از ورود به مباحث تاریخى، نخست نیازمند نقادی و پالایش تواریخ مشروطه هستیم. در این راستا، سخت به «جریان‌شناسی» و «پدیدارشناسی» محتاجیم؛ چون جریان‌شناسی خودش متوقف بر نگاه پدیدارشناسانه به تاریخ مشروطیت است. آن وقت می‌توانیم طلسم تحریف و شالوده‌های بی‌بنیاد را درهم بریزیم و طرحی نو دراندازیم.1
اگر بخواهیم تاریخی درست و دقیق از حرکت ملت ایران در آن مقطع که بسیار بزرگ و تعیین‌کننده بوده است، بنویسیم، باید در وهله اول به این نکته توجه کنیم که تاریخ مشروطه را «فاتحان» آن نوشته‌اند. آن هم براساس منطق «زنده‌باد غالب و مرگ بر مغلوب»! یعنی بخشی از مشروطه‌خواهان (جناح سکولار و افراطی) بودند که مطالبات مردم را رادیکالیزه کردند و از نهضت عدالتخانه به سمت مشروطه سکولار سوق دادند و در نهایت همان‌ها پیروز شدند و قدرت را در دست گرفتند و بعد هم نه‌تنها مشروعه‌خواهان را حذف کردند که حتی حرمت مشروطه‌خواهان اسلام‌گرا مثل سیدعبدالله بهبهانی‌ها، ستارخان‌ها، سیدمحمد طباطبایی‌ها و دیگران را نیز نگه نداشتند؛ همین‌ها و وابستگان آنها، ابتکار تاریخ‌نگاری مشروطه را در دست گرفتند.
نکته مهم دیگر، این است که تاریخ‌نگاری ایدئولوژیک مشروطه‌خواهان را باید کنار زد و به متن و بطن تاریخ سفر کرد. حب و بغض‌های ایدئولوژیکی آفت تاریخ‌نگاری درست است. در اینجا می‌بینید که حتی خود مورخان مشروطه نیز به یکدیگر حمله می‌کنند؛ مانند کسروی، به نویسنده «تاریخ بیداری ایرانیان»، یعنی ناظم‌الاسلام کرمانی حمله می‌کند و او را از مورخان خودخواه، چاپلوس، گزافه‌گو و دروغ‌باف مشروطه به شمار می‌آورد. جالب این است که در نقطه مقابل، تقی‌زاده به «تاریخ کسروی» ایراد می‌گیرد و می‌گوید سیاست‌بافی‌های کسروی سه‌چهارم کتابش را سست و دور از حقیقت کرده است.2 این اعتراف‌ها نشان می‌دهد، حقایق مشروطه با مشهورات و پیش‌فرض‌های بی‌بنیاد وارونه‌سازی شده و سخت نیازمند پالایش متخصصان تاریخ و مقابله اسناد است.

منابع در دفتر نشریه موجود است.

نام:
ایمیل:
نظر: