بسمالله الرحمنالرحیم
در واقع فضای لیبرالیستی حاکم بر نظام بینالملل پس از چرخش از قدرت نظامی به سمت قدرت فرهنگی، با تغییر رویکرد به انجام ترور پرداخته که از آن می توان به "تروریسم رسانهای" تعبیر کرد. این رویکرد رسانهای در نظام بینالملل علیه کشورهایی انجام می گیرد که خواستار تداوم حیاط خود بر مبنای اصول و ارزش های اعتقادی خارج از گفتمان اومانیستی مسلط برنظام بینالملل هستند.
بیشترین مسئولیت "ترور رسانهای" در اغتشاشات اخیر با رسانه سعودی لندننشین «ایراناینترنشنال» است که از ابتدای آشوبهای خیابانی به صورت بیست و چهار ساعته محتوای خبری خود را به سوژهسازی اختصاص داده و با استفاده از خطاهای شناختی، شروع به خلق نارضایتی و روایت سازی دروغین با هدف تجزیه کشور نموده و هر روز دروغ تازه خودساخته ای را به وسیله ته مانده تلویزیون های فارسی زبان روی آنتن می برد. علیاصغر رمضانپور سردبیر شبکه ایران اینترنشنال که پیش از آن سردبیر روزنامههای زنجیرهای در ایران و همچنین معاون وزیر ارشاد دولت اصلاحات بود و عناصر خودفروخته دیگری مانند «مجتبی واحدی»، «حسین باستانی»، «مسیح علینژاد» که در روزنامههای زنجیرهای فعالیت میکردند و دهها خبرنگار فراری طیف مدعی اصلاحطلبی که به استخدام رادیو فردا، بیبیسی، صدای آمریکا، منوتو و شبکه سعودی اینترنشنال درآمدند تعدادی از پیاده نظام دشمن در این جنگ رسانهای هستند. این شبکه که چند روز پیش از انتخابات سال 96 سرو کله اش بین شبکه های فارسی زبان انگلیسی پیدا شده بود، ابتدا منکر این بود که بودجه اش را سعودی تامین می کند اما خیلی زود معلوم شد حکام ریاض بودجه آن را تامین و حقوقی چند برابری تقدیم اهالی این شبکه برای لجن پراکنی بیست و چهار ساعته علیه ایران میکنند اما در این میان نکته جالب توجه این است که این شبکه قواعد "آفکام" یعنی سازمان تنظیمکننده مقررات رسانهای بریتانیا را هم زیرپا گذاشته است.
شدت مخالفت با قواعد آفکام از طریق ایران اینترنشنال و بی بی سی به قدری بالاست که نقض آشکار مقررات آفکام تلقی شده ولی با این حال برخوردی با آن ها صورت نمیگیرد تا جایی که کارشناسان میگویند اگر برنامههای این شبکهها، به زبان انگلیسی پخش میشد یا مخاطبان آن انگلیسی بودند، مطمئنا علیه این شبکهها اعلام جرم شده و یک روزه تعطیل میشدند. پیش از این خبرگزاری اسپوتنیک در گزارش سالانه ای اعلام کرده بود شبکه خبری بی بی سی بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ میلادی ۴۶۲ هزار و ۲۵۵ مورد شکایت دریافت کرد که نسبت به سال ماقبل رشد ۹۳ هزار و ۸۷۸ موردی داشت. این آمار در سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۱۹ میلادی ۲۱۸ هزار و ۲۵۳ مورد بود. ظاهرا آفکام پس از دریافت ۲۳ هزار و ۶۷۴ مورد شکایت به بیبیسی توصیه کرد که مجریها نباید ناخواسته این احساس را به وجود آوردند که در حال مطرح کردن نظرات شخصی خود هستند.
روش این شبکه ها در خبر رسانی استفاده از خطاهای شناختی است تا از این طریق اعتراضات اجتماعی را به اعتراض سیاسی و اغتشاش و شورش خیابانی تبدیل کنند. خطاهای شناختی، خطاهایی ذهنی هستند که به صورتی مرتب به گرایش، نگرش یا باوری غلط منجر میشوند و در تصمیمگیری، استدلال، یادآوری، ادراک و شناخت افراد تاثیر میگذارند. ذیلا به چند نمونه از این خطاهای شناختی میپردازیم.
خطای لنگر انداختن
اثر لنگر انداختن (Anchoring Effect) که آن را به خطای تکیهگاه ذهنی نیز ترجمه کردهاند، یکی از خطاهای شناختی است که باعث میشود ما در برآوردها و تخمین زدن اشتباه عمل کنیم. دو ویژگی میتوان برای این خطای شناختی نام برد:
۱- شما اطلاعات دقیقی از موضوع ندارید و شرایط هم به گونهای است که نمیتوان از ابهام مسئله چندان کاست.
۲- یک نقطهی شروع اولیه به شکل رسمی یا غیر رسمی برای فکر کردن و تحلیل کردن و ارزیابی گزینهها مطرح میشود. معمولاً در چنین شرایطی، ذهن ما وارد فرایندِ اصلاح و تعدیل (Adjustment) میشود. به این معنا که سعی میکنیم نقطه یا موضع یا عدد یا برآورد اولیه را تغییر داده و اصلاح کنیم تا عددی واقعیتر به دست آید.
نقطه شروع اولیه اغتشاشات اخیر، ادعای به قتل رسیدن مرحومه مهسا امینی بود که با حضور نیلوفر حامدی خبرنگار روزنامه شرق اولین عکس از مرحومه گرفته و در اختیار شبکه سعودی ایران اینترنشنال قرار گرفت و همین موضوع باعث شد با مقصرنمایی نهادهای حاکمیتی در این ماجرا اولین جرقههای فتنه از همین جا روشن شود پس از آن به دلیل همین خطای شناختی، با وجود ارائه مستندات مبنی بر بیماری مرحومه و عدم ضرب و جرح و کمترین آسیبی از جانب نیروهای انتظامی، این موضوع تبدیل به باور برخی از افراد شد و زمینه شورش خیابانی از طریق برانگیخته کردن احساسات صورت پذیرفت.
خطای استریوتایپی
از میان انبوه خطاهای شناختی که ذهن انسان گرفتار آنهاست، دو خطا هستند(اثر هاله ای و اثر استریوتایپی) که علاوه بر تصمیم گیری، روی بسیاری از تعاملها و قضاوتها و تحلیلهای اجتماعی تاثیر میگذارند. آشنایی با این دو خطا میتواند جلوی برخی از اشتباهات را بگیرد و قضاوتها و تحلیلها را پختهتر و واقع بینانهتر سازد.
استریوتایپ را چنین تعریف می کنند: (پیشداوری در مورد افراد بر اساس گروه یا جامعهای که به آن تعلق دارند) شبکه های اینترنشنال و بی بی سی با استفاده از این خطا تمرکز خود را روی قومیت گرایی و تجزیه طلبی قرار دادند و پس از آن بلافاصله تروریست های تجزیه طلب را وارد میدان کردند. برجستهسازی حواشی چهلم درگذشت مهسا امینی و دامن زدن به گسلهای قومیتی و اختلافافکنی بین شیعه و سنی از دیگر محورهای مشترک رسانههای زنجیرهای و ضدانقلاب در روزهای اخیر بود؛ اقدامات مشترکی که باعث شد فضایی شکل بگیرد که گروهک داعش هم به صف آشوبگران اضافه شود و حمله تروریستی حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) اتفاق بیفتد.
خطای تمرکز بر آخرین اطلاعات
این خطای شناختی مغز را میتوان به نامهای مختلف معرفی کرد و در گروهبندیهای مختلف خطاهای ذهنی جا داد. این خطا مصداقی از خطای تمرکز هم میتواند باشد. خطایی که در آن بخشی از اطلاعات ما، به دلیلی، بیشتر از سایر اطلاعات مورد توجه قرار میگیرند. شاید بتوان گفت این خطا سهم مهمی در اغشاشات اخیر دارد به این معنی که افراد قضاوتکننده بدون درنظر گرفتن چهل و سه سال پیشرفت در عرصههای مختلف، تمرکز خود را بر آخرین اطلاعات که از طریق این شبکهها القا میشود، قرار میدهند.
به طور مثال مردم ایران آزادی و استقلال را در سال های پس از انقلاب به خوبی درک کردهاند ولی با استفاده از این خطای شناختی احساس عدم آزادی با وجود داشتن پوشش به آن ها القا شده و باعث میشود شعارهایی چون نه روسری نه توسری سر بدهند در حالی که جنبش می تو تنها نمونه ای از این به ظاهر آزادی و نتیجه آن است که به خوبی نشانگر فساد و خشونت جنسی در غرب بر اثر بیتوجهی به موضوع پوشش و عفاف است.
خطای برخورد گزینشی با اطلاعات و خطای تایید
ظرفیت پردازش مغز محدود است وقتی این ظرفیت را با حجم گسترده ای از سیگنال ها و پیام ها که انسان از دنیای اطراف دریافت می کند، مقایسه میکنیم بیشتر متوجه این موضوع میشویم. یکی از کارکردهای ارزشمند مغز این است که می تواند سیگنال ها و پیام هایی که مفید نیستند را فیلتر کند و انرژی خود را برای پردازش پیامهای مفیدتر ذخیره کند یا اگر آنها را دریافت کرد، بدون پردازش، کنار بگذارد و رها کند.
پروژه کشتهسازی (ماجرای درگذشت نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیلزاده، حدیث نجفی، دختر اردبیلی و...) به نوعی برخورد گزینشی با اطلاعات بود. با وجود این که خانواده های این درگذشتگان درخواست پی گیری و اعتراض به کشته سازی فرزندانشان داشتند، سلبریتی هایی در داخل همسو با شبکه های اینترنشنال و بی بی سی اصرار به کشته سازی داشته و هر روز روایت دروغ دیگری به اطلاعات غلط قبلی اضافه می نمودند.
کوری تصمیم گیری یا توجه کور
کوری تصمیمگیری (Choice Blindness) به این معناست که خاطرات مربوط به شرایط تصمیم گیری با گذر زمان فراموش می شود ولی این درک وجود ندارد که اکنون نسبت به مکانیزم انتخاب در گذشته بینایی کافی وجود ندارد. به طور مثال رتبه و امتیاز شما در کنکور، زمانی در حدی بوده که فقط میتوانستهاید به رشتهی X بروید و شما هم همین رشته را انتخاب میکنید.مدتها از این ماجرا میگذرد و به تدریج، شرایطی را که شما را به این انتخاب وادار کرده، فراموش میکنید.
حالا ممکن است وقتی از شما علت انتخاب رشتهی X را بپرسند، فهرستی از علتها و انگیزههای خود را بیان کنید. فهرستی که هرگز در زمان تصمیمگیری در ذهنتان نبوده است. اکثر اغتشاشگران دستگیر شده اذعان دارند به این که تحت تاثیر شبکه های اینترنشنال و مجازی قرار گرفته اند و دلیلی مشخص برای اعتراض خود ندارند. این خطای شناختی باعث می شود افراد بیننده شبکه های انگلیسی بدیهیات را نبینند و در واقع توجه کور به اتفاقات پیرامون خود داشته باشند.
باورسازی گسترده بودن اغتشاشات در سطح کشور (ادعای سقوط اشنویه و...)، فضاسازی و القای برخورد امنیتی با دانشجویان معترض در برخی دانشگاهها، فضاسازی درباره نحوه فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ، فضاسازی درباره نحوه برخورد با دانش آموزان و دانشجویان نمونه هایی از خطاهای شناختی دیگر است.
اکنون که شبکه سعودی خواب تجزیه ایران را میبیند، لازم است با اعمال فشار از طریق سازمانهای بینالمللی مدعی حقوق بشر و رسانه و همین طور مدعی مبارزه با تروریسم، نقض قوانین و مقررات از سوی این شبکه مورد حمایت انگلیس، مورد پیگیری قاطع قرار گیرد.
1401/08/09