سیاست خارجی آمریکا درباره ایران همواره با روشن شدن موتور اندیشکدهها و مؤسسهها آغاز شده است و در این اندیشکدهها و مؤسسههای پژوهشی فعال مسائل مهم ایرانی مورد چانهزنی و بحث و بررسی قرار میگیرد؛ اما در سالهای اخیر، یکی از مهمترین موضوعات مورد بررسی و تحقیق در اتاقهای فکر و مؤسسههای مختلف پژوهشی آمریکا پرونده هستهای ایران بوده است[...]
سیاست خارجی آمریکا درباره ایران همواره با روشن شدن موتور اندیشکدهها و مؤسسهها آغاز شده است و در این اندیشکدهها و مؤسسههای پژوهشی فعال مسائل مهم ایرانی مورد چانهزنی و بحث و بررسی قرار میگیرد؛ اما در سالهای اخیر، یکی از مهمترین موضوعات مورد بررسی و تحقیق در اتاقهای فکر و مؤسسههای مختلف پژوهشی آمریکا پرونده هستهای ایران بوده است. چهار رویکرد کلی حاکم بر اتاقهای فکر و مؤسسههای پژوهشی آمریکا در مواجهه با پرونده هستهای ایران وجود دارد. رویکرد اول، برخورد نرم و مبتنی بر عدم خشونت در مواجهه با ایران(دیپلماسی). رویکرد دوم، فشار از داخل، فشار از بیرون، از نرم تا خشن (راهاندازی آشوب،اعتصاب، تجمعات، استعفا و نفوذ). رویکرد سوم تحریمهای درازمدت به عنوان عامل جدی در کنترل برنامه هستهای. رویکرد چهارم اقدام نظامی محدود برای نابودکردن تأسیسات هستهای ایران (خرابکاری صنعتی،حمله پهپادی و استفاده از جاسوس).
برخی معتقدند، سیاست ابتدا از کف میدان شروع میشود، اما واقعیت آن است که اتاقهای فکر و اندیشکدهها که نخبهترین دانشمندان و کارشناسان در آن حضور دارند، به مثابه مخازن در ایدهسازی، تولید علم، آموزش نیروی انسانی و مشروعیت بخشیدن به سیاستهای کشورها یا مشروعیتزدایی از سیاستهای بازیگران رقیب و تخریب وجهه آن نقش مهمی را ایفا میکنند. این مراکز بخش جداییناپذیر سیاستگذاری خارجی در کشورهای توسعه یافته به شمار میآیند که با تدوین و طراحی سناریوهای متعدد برای موضوعات مختلف، کنشگران و نخبگان سیاسی را از مزیتها و هزینههای هر سناریو آگاه میکنند.
از اندیشکده تا اعتراض و فشار و عقبنشینی یک چرخه از فرآیند پنهان، اما انکارناپذیر دارد که اثبات آن به راحتی قابل سنجش و امکانپذیر است؛ برای نمونه یکی از معضلات جریانهای ضد انقلاب خارج از کشور در سالهای گذشته «اختلاف گسترده» آنها در نحوه مواجهه و رهبریت اعتراضها بوده است و به دلیل همین هیچ گاه نتوانستهاند در یک میدان مشترک علیه جمهوری اسلامی مبارزه کنند؛ اما در سال گذشته اتحاد و وحدت این جریانهای مزدور و وطن فروش در دستور اندیشکدهها قرار گرفت، به گونهای که اندیشکده میدل ایستMEE در تاریخ 17 اسفند 1400 پیشنهاد داد: «در شرایط کنونی ایران، جریانات مختلف سیاسی، از سوسیالیستها گرفته تا لیبرالها و از سلطنتطلبها تا جمهوریخواهان، همگی با یکدیگر همکاری میکنند تا جایگزینی جدی برای جمهوری اسلامی ایجاد نمایند و زنان نقش اصلی را در این تلاش ایفا میکنند.» همین موضوع سبب میشود جریانهای ضد انقلاب حتی به صورت صوری، اما با پرچمهای متعدد به تعداد استانهای ایران در تجمع برلین حاضر شوند و با خواستههای زنان فاسد و فاحشه پرچم بیناموسی بالا ببرند و فریاد تجزیه ایران سر دهند.
گاهگاهی اخبار متعددی از اندیشکدههای آمریکایی درباره مسائل مهم جهانی به بیرون درز میکند، اما از آنجا که حجم وسیعی از اطلاعات و تحلیل دارد، در معرض توجه عموم جامعه قرار نمیگیرد؛ در همین حال رویکرد مورد نظر به یک شخص مشهور ورزشی یا هنرمند داده میشود و او هم با یک جمله کوتاه، عکس، هشتگ یا استوری به زبان مجازی بیان میکند و همین کفایت میکند تا در فضای مجازی ویروسی و وایرال شود و عموم مخاطبان شبکههای اجتماعی نسبت به لایک یا بازنشر به آن واکنش نشان میدهند؛ مرحله سوم به واکنش مردم در پسکوچه و بازار با حرکتهای اعتراضی، اغتشاش و آشوب منجر میشود و در نهایت شاهد خواهیم بود که در حمایت از آن اعتراض، فشار خارجی بر مسئولان نیز افزایش مییابد. همین اعتراضات به اصطلاح مردمی نیز سبب میشود که کشورهای بیگانهای، مانند آمریکا،کانادا و اتحادیه اروپا نیز با عنوان حمایت از مردم ایران تحریمهایی را علیه ایران وضع کنند.
«مک گان» در کتاب «اتاقهای فکر و مشاوره سیاسی در آمریکا» اندیشکدهها را مؤسسات تحقیقاتی معرفی میکند که به مردم و دولتمردان مشاوره میدهند. مک گان در این اثر به نقش اندیشکده به منزله پلی میان جامعه دانشگاهی و سیاستمداران اشاره دارد که محیطهای آکادمیک را به زبانی قابل فهم برای مردم و تصمیمگیران سیاسی تبیین میکند.
اما غالباً مأموریت این اندیشکدهها با گذر از پوشش گفتمانسازی و ارائه توصیهنامه، با یک یا چند واسطه وارد حوزههای جنگ خیابانی میشوند. نمونه آن بنیاد ملّی برای «دفاع از دموکراسیها»FDD است؛ تشکیلاتی با وابستگی به دولتهای صهیونیستی و ایالات متحده که دارای ارتباط گسترده با افسران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و سرویسهای رژیم غاصب است. این تشکیلات کاملاً اطلاعاتی عمل میکند و تمرکز ویژهای بر جمهوری اسلامی با عنوان «پروژه ایران» دارد.
اطلاعات کاملاً معتبری که به تازگی به دست آمده، حاکی است این تشکیلات ماهها پیش از اغتشاشات اخیر، در حال فراهم آوردن تمهیداتی برای آن بوده است. از نگاه طراحان آمریکایی صهیونیستی این پروژه، اولاً جنبشها موفق نخواهند بود مگر اینکه با خشونت همراه باشند. ثانیاً به پیاده نظامی نیاز است که هیچ خط قرمزی نداشته و حاضر باشند، به هر کاری دست بزنند. از جمله اقداماتی که به عوامل مرتبط ابلاغ کردهاند، توهین به ائمه معصوم (ع) و آتش زدن مسجد و قرآن، قتل مأموران نظامی، امنیتی و انتظامی، حمله به پاسگاهها و مقرهای نظامی و انتظامی، حمله به روحانیت و... است؛ اما علاوه بر تشکیلات FDD، دهها مؤسسه پوششی آمریکایی و پروژههای متعدد دیگر با عناوین گوناگون در حال فعالیت علیه ایران اسلامی هستند.
گری سیک که در دوران ریاستجمهوری جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان از اعضای شورای امنیت ملی دولت آمریکا بوده است و از سال ۱۹۹۳ مدیر پروژه خلیج(فارس) است، در روزهای اخیر(۷ اکتبر ۲۰۲۲ (۱۵ مهر ۱۴۰۱)) مقالهای برای مجله «ریسپانسیبل استیت کرفت» نوشته و توصیههایی برای مسئولان آمریکا در حمایت از اغتشاشات داشته است. و ی مینویسد: «یکی از کارهایی که ایالات متحده و دیگران میتوانند برای انقلاب ایران انجام دهند، این است که یک خانه مجازی در اختیار انقلابیون آینده قرار دهند. آنها باید به فروش تجهیزات فنی به معترضان اقدام کنند تا بتوانند نظارت دقیق نیروهای امنیتی ایران را دور بزنند. اگر ابزار شورش در دسترس باشد، اپوزیسیون ایران نحوه استفاده از آنها را خواهد فهمید، همانطور که پیشینیان آنها در استفاده از نوار کاست در ارسال کلمات سیاسی و تشویق به مخاطبان گسترده در داخل ایران تسلط داشتند، ایلان ماسک، مالک شرکت اسپیسایکس، اعلام کرد که به دنبال معافیت از تحریمهای ایالات متحده علیه تهران برای ارائه خدمات اینترنت ماهوارهای استارلینک به مردم ایران است. به دلیل همین مقامات مسئول آمریکا بلافاصله به تحریمهای مربوط به اینترنت ماهوارهای استارلینک را لغو میکنند و ایلان ماسک اعلام میکند، به سرعت اینترنت را به دست مردم ایران میرساند.»
بیانیه تبیینی مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران پیرامون حوادث اخیر مخازن آشوب علیه ایران را که در سالهای گذشته فعالیتهای آشوبگرانه داشتهاند، شناسایی کرده که برخی از آنها عبارتند از: 1ـ مؤسسه اعانه ملّی برای دموکراسی و نهادهای وابسته، نظیر مؤسسه دموکراتیک ملّی و مؤسسه بینالمللی جمهوریخواهی، 2ـ مرکز آمریکایی برای همبستگی کارگران، 3ـ بنیاد جامعه باز، 4ـ خانه آزادی، 5ـ صندوق ژرمن مارشال آمریکا، 6ـ بنیاد دموکراسی در ایران و 7ـ مرکز بینالمللی برای انتقال دموکراسی.
تمرکز بر بافتههای این اتاقهای فکر و اندیشکدهها این نتیجه را به دنبال دارد که تئوری درونزا بودن اغتشاشات یک وهم باطل است و مراحل صفر تا صد آن در تئوری برونزا از طریق اتاقهای فکر، پولهای آلوده آمریکا و جنگافزارهای شبکههای اجتماعی اعمال میشود. در این زمینه برخی افراد اجیر شده داخلی با حمایت سرویسهای بیگانه اقدامات کور و خشنی را به نام مردم انجام میدهند که روز به روز پشت پردههای آنها بیشتر فاش میشود.