وارد شدن ناآرامیها به مرحله اقدامات تروریستی علیه نیروها و دستگاههای حاکم، بخشی از دخالت عوامل خارجی در اعتراضات اخیر را نشان میدهد و چگونگی برخورد با این اقدامات، هرچند نیازمند فداکاری نیروهای تأمین امنیت است[...]
وارد شدن ناآرامیها به مرحله اقدامات تروریستی علیه نیروها و دستگاههای حاکم، بخشی از دخالت عوامل خارجی در اعتراضات اخیر را نشان میدهد و چگونگی برخورد با این اقدامات، هرچند نیازمند فداکاری نیروهای تأمین امنیت است؛ اما پیچیدگی کمتری در مقایسه با برخی مسائل دارد؛ مسائل پیچیده که برخورد با آن نیازمند تأمل و هوشیاری بسیار بیشتری است، بستر و زمینهای است که عناصر خارجی روی آن حساب باز کرده و مهم شناخت این مسائل است و این بستر و زمینه چندان ارتباطی با اقدامات دشمن ندارد.
تأملی در فضاهای زیست جامعه ایران
کنشهای سیاسی و امنیتی اقداماتی وابسته به مکان و جغرافیای واقعی هستند و ریشه هر کنشی را ابتدا باید در محیط و زمینه عینی جستوجو کرد. فرد ایرانی در جامعهای با مسائل دست و پا گیر فراوانـ به ویژه کلان شهرهاـ مواجه بوده و مشکلات اقتصادی سالهای متمادی است که زندگی سختی را بر او تحمیل کرده است. به اعتقاد برخی، کانون اصلی این مشکلات، تورم و گرانی است و این مشکل شکاف طبقاتی را تا آنجا افزایش داده که طبقه متوسط تقریباً رنگ باخته و دو طبقه غنی و فقیر در جامعه شکل گرفتهاند. آنچه در اینجا مد نظر است، فضا و جغرافیای عینی تحت اختیار این دو طبقه بوده که در شکلدهی به ارزشهای آنان نقش مهمی ایفا میکند. منظور از فضا و جغرافیا در اینجا افزون بر محل زندگی و کسبوکار، هر گونه محیط و عرصه واقعی کنش افراد را نیز تشکیل میدهد.
با نگاهی به فضای کلانشهرها، مشاهده جغرافیا و فضای طبقه غنی سادهتر از فضاهای طبقه فقیر است. محیط مسکونی و کسبوکار مرفه و متعدد گوشه کوچکی از فضای طبقه غنی را تشکیل میدهد؛ بخش بزرگتر توانایی آنان برای خرید فضا در کشورهای دیگر و امکان گشتوگذار آسان آنها در سراسر دنیاست. این به معنای عرصه فراخ ذهنی، با انتخابها و آمالهای متعددی است که قابلیت فراهم کردن زمینه زیست اعضای این طبقه در جهانهای مختلف و با سبک زندگیهای متفاوت را دارد. البته نمیتوان و نباید انکار کرد که بخشهایی از طبقه غنی هویت اصیل خود را حفظ کرده و برخورداری آنها منجر به فاصله گرفتن از سنتها نشده است، اما واضح است که تحریمها و اقتصاد ناسالم کشور طی دو دهه قبل سبب شکلگیری گروهی نوکیسه شده است که نقش زیادی در التهابات اقتصادی کشور نیز بازی میکنند. در مجموع، اضافه شدن این گروه به طبقه غنی سبب سیالیت و تحرک شدیدی در این طبقه شده است و اگر برای نمونه ورود و خروج سریع سرمایه به بازارهای مختلف پولی و مالی کشور در یک بازه زمانی شش ماهه را میبینیم، باید در پشت آن تحرک شدید طبقه صاحب سرمایه برای بیشینه کردن سود خود را، آن هم با عقلانیتی پارامتریک (عقلانیت معطوف به سود و منفعت فردی و نه جمعی) ببینیم. این البته منطق سرمایهداری است، اما وقتی چنین تحرکی با جابهجایی فضا و جغرافیا همراه میشود، پیامدهای زیانباری را برمیانگیزد.
اگر برخورداری از فضاهای متنوع و فراخ ویژگی اصلی طبقه غنی است، جستوجو برای اندک عرصه و فضای زندگی، ویژگی اصلی طبقه فقیر است. در اینجا مسئله فقط این نیست که طبقه فقیر جامعه با بحران مسکن و شغل مواجه است، بلکه مهمتر از این دو، اینکه مشکلات اقتصادی و به ویژه تورم سبب شده بخش زیادی از این طبقه اگر از اندک فضاییـ یعنی یک منزل نُقلی با درآمدی بخور و نمیرـ برخوردار است، همان را نیز در معرض تهدید ببیند و بنابراین به طور مداوم بر تحرک و بیقراری او افزوده میشود و «دوندگی» در خیابان را تنها امید خود برای حفظ آن اندک فضا میبیند. به این ترتیب، تحرک و بیقراری ویژگی مهم حاکم بر جامعه امروز ایران است و مهمتر اینکه تحرک و بیقراری فضا و جغرافیا را از افراد ربوده است و حتی طبقه غنی نیز ارتباط زیادی با فضاهای متنوع و رنگارنگ خود برقرار نمیکند و به طور مداوم میان فضاهای متنوع خود در حرکت است. البته نقش ابزارهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی در تحول مفهوم زمان و مکان و شکلگیری بیزمانی و بیمکانی نیز تأثیر زیادی بر این مسئله دارد که خارج از این بحث است.
پیامدهای تحرک و بیفضایی
اولین نتیجه کنده شدن بخشهایی از جامعه ایران از فضا و جغرافیا افزایش تشویش و اضطراب است و این ویژگی البته خاص جامعه ایران نیست. در هر حال، چنین وضعیتی نیازهای روحی انسان را برمیانگیزد و هم تمایل به سوی معنویت و هم لذت را تشدید میکند و از آنجا که معنویت اغلب در مقام ابزاری برای تسکین و آرامش روحی دیده میشود. بنابراین، شاید آن تأثیرگذاری متعالی را که مورد انتظار است، نداشته باشد و بیشتر در رفتارها و اقدامات نمایشی و مناسکی ظهور یابد. تمایل به لذت آثار روشنی دارد و تقابلش با عقلانیت و معنویت اصیل آشکار است.
در مجموع، از چنین محیطی عقلانیت استراتژیک که منافع ملی را درک کند، حاصل نمیشود و بستر مناسبی برای روییدن تخم ناآرامی به شمار میآید. این تصویر بخشی از جامعه امروز ایران را به نمایش میگذارد و هرچند واضح است که نیروهای ارزشی و دغدغهمند نسبت به آرمانهای دینی و منافع ملی، به عنوان بخش قابل توجهی از جامعه، نگرشی متعالی به معنویت و مواجههایی معقول با لذات مشروع دارند، اما آنچه درباره فضا و جغرافیا گفته شد، همه جامعه را در بر میگیرد و گریزی از آثار آن نیست. مهمتر اینکه اقشار مذهبی در مواجهه با آنچه از بیفضایی جامعه گفته شد، از فضای عینی در سطح شهر فاصله میگیرند یا به فضاهای محلی و ذهنی روی میآورند. از این منظر، وقتی عرصه عمومی کلانشهرها را مشاهده میکنیم، از کافههایی که هر روز بر تعدادشان افزوده میشود ـ طبق آماری که در سال 1397 ارائه شد، طی یک دهه گذشته کافهها در تهران حدود 60 تا 70 درصد افزایش داشته استـ تا سینماها، پارکها و تفرجگاهها با جمعیتی مواجه میشویم که از استعداد ناآرامی زیادی برخوردارند و همواره بر سر کسب یا حفظ فضای زندگی در رقابت هستند و این محیطی است که عناصر خارجی از آن بیخبر نیستند و تلاش میکنند بر این زمینهها و محملها سوار شوند.