اینکه وجود مبارک معصوم(ع) میفرمایند ما حجّت بر مردم هستیم و بانوی دو عالم حجّت خداست بر ما؛ چون او واسطه فیض است. این علومی که در مصحف فاطمه(س) است، به وسیله آن سیده نساء عالمیان به ائمه بعدی رسیده است. حتی وجود مبارک علیبنابیطالب(ع) در بعضی از مسائل فقهی و حقوقی به گفتار فاطمه(س) استدلال میکند: «فاطمه چنین گفته است!» اگر مطلبی از فاطمه زهرا(س) برسد، این «حجّت الله» است و در حجیت، «عصمت» شرط است و نه امامت. بنابراین اگر کسی امام نبود، ولی معصوم بود حرف او هم در اصول حجّت است، هم در فروع حجّت است، هم در فقه حجّت است، هم در حقوق حجّت است. خیلی مقام است برای این بانو، که علیبنابیطالب(ع) به سخن او استناد کند و استدلال کند، بگوید «فاطمه چنین فرموده است»، این میشود «حجةالله». اینکه وجود مبارک امام صادق(ع) از درجات بهشت خبر میدهد، وقتی از آن وجود مبارک سؤال میکنیم این مطالب که در قرآن کریم نیست از کجا میگویید در قیامت چنین است و چنان؟ میگوید «مادرمان گفته است». این میشود «حجّة الله»؛ «نحن حجج الله علی الخلق و فاطمة» که مادر ما هست «حجة الله علینا». این مقام برای آن بانو به حدی است که بحثهای دیگری که حالا وجود مبارکش در شب زفاف آن پیراهن عروسی خود را به یک زن سالمند داد، اینها اصلاً مقام به حساب نمیآید. مقام فاطمه زهرا را امام بهتر از دیگران درک میکند و سلمان بعد از امام بهتر از دیگران درک میکند، کارهایی که ائمه(ع) داشتند یک سلسله کارهای عادی بود که همه میفهمیدند و یک سلسله کارهای غیبی و ملکوتی بود که هر چه را آنها میخواستند مردم میفهمیدند؛ نه هر چه را مردم بخواهند. مگر جریان قرائت قرآن و قرآن خواندن وجود مبارک حسینبنعلی(ع) را همه شنیدند؟ هر که را خود حضرت میخواست، شنید. در جریان فاطمه زهرا(س) هم همین طور بود. شما جریان اینکه وجود مبارک فاطمه(س) علیبنابیطالب(ع) را با آن وضع دید، گفت: دست بردارید از پسر عموی من؛ ادب را در همه موارد رعایت میکرد، نگفت از شوهرم، فرمود: «خلوا عن ابن عمی»، دست بردارید از پسر عموی من؛ وگرنه سرم را برهنه میکنم و نفرین میکنم، مگر همه دیدند ستون مسجد میلرزد؟! سلمان میگوید: وقتی این سخن را فاطمه(س) گفت، من دیدم ستونهای مسجد برخاست، گرد و خاکی بلند شد، اما مگر همه دیدند؟! اگر همه میدیدند که برمیگشتند. تازه این دید سلمان بود؛ آنچه را که وجود مبارک علیبنابیطالب(ع) دید، سلمان هم ندید. وقتی فاطمه(ع) آن جمله را فرمود، وجود مبارک علیبنابیطالب(ع) به سلمان فرمود: سلمان! دریاب فاطمه را؛ من میبینم دو طرف مدینه دارد میلرزد! سخن از ستون نیست و این علی(ع) را میخواهد.