جمهوری اسلامی ایران در طول حیات خود با انواع بحرانهای سیاسی، نظامی و امنیتی مواجه بوده است؛ اما در یک دهه اخیر با تأمل در ماهیت و شکل بروز بحرانها، اعتراضات و اغتشاشات اخیر، شاهد پیچیدهتر و چند وجهی شدن بحرانها و ناآرامیها هستیم. در این بین، نظام استکبار جهانی با ناامیدی از ایجاد بحرانهای سخت، مانند جنگ تحمیلی و اقدام نظامی مستقیم علیه ملت ایران به سمت ایجاد بحرانهایی با ماهیت فکری، فرهنگی و هویتی گرایش یافته است. رهبر معظم انقلاب در این زمینه فرمودند: «دشمن دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند. تسلّط بر مغزها برای دشمن خیلی با ارزشتر از تسلّط بر سرزمینهاست. اگر مغز یک ملّتی را توانستند تصرّف کنند، آن ملّت سرزمین خودش را دودستی به دشمن تقدیم میکند.»
کانون جنگ شناختی دشمن
نقطه تمرکز دشمن در جنگ شناختی «تسخیر و تصرف اذهان و افکار» است که مورد تهاجم پیوسته و عملیات دائمی شناختی و روانی قرار میگیرد. تصرف اذهان و افکار یک ملت، هویتسوزی و هویتسازی جبهه دشمن، بسیار خطرناکتر و مهلکتر از حمله، اشغال و تصرف سرزمینی یک کشور است. یکی از نتایج و پیامدهای خطرناک جنگ شناختی دشمن، ایجاد شکاف عمیق ارزشی، ادراکی و رفتاری هم در سطح جامعه با تأکید بر جوانان و هم در بین مسئولان است. به عبارت دیگر، حجم عملیات روانی و رسانهای طراحان حوادث و اغتشاشات پاییز 1401 از این واقعیت حکایت دارد که جبهه دشمن با محوریت آمریکا درصدد هستند نیروی دفاعکننده و هویتبخش ملت ایران را از بین ببرند و چون مغز و ذهن انسانها، مرکز باورها، عقاید، کنش و واکنش و ایستارهای افراد هستند، درصدد تهاجم ذهنیـ روانی وسیع و گسترده علیه ملت ایران، به ویژه جوانان و نوجوانان است.
قرآن کریم در آیه 120 سوره نسا، شیوه دشمنی شیطان با انسان را آشکار کرده و میفرماید: «یَعِدُهُمْ وَ یُمَنِّیهِمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُورا»؛ یعنی شیطان به آنها وعدههای دروغین میدهد و به آرزوها، سرگرمشان میسازد؛ در حالی که جز فریب و نیرنگ، به آنها وعده نمیدهد. جالب است که بدانیم امروزه شیطان بزرگ، یعنی آمریکا و جبهه دشمن با بهکارگیری هوشمندانه مؤلفههای جنگ نرم و جنگ شناختی به وسیله ابزارهای فرهنگی، رسانهای، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به دنبال بیشینهسازی همین امیال و آمال و آرزوهای دور و دراز مردم جامعه هدف در راستای منافع و اهداف نامشروع خود است. در حوادث و اغتشاشات اخیر، دشمن با یکسری اقدامات و فعالیتهای منسجم پیشینی معطوف به تصرف مغزها و همچنین با دروغپردازی، فریب و اغواسازی حول محور فوت خانم مهسا امینی توانست اذهان، افکار و احساسات کور قشرهایی از جامعه را برای آشوبسازی و جلوگیری از روند پیشرفت و امنیت کشور فعال کند.
علتکاوی اهتمام دشمن به تصرف مغزها در ایران
بیشک، دشمن از این همه هزینه در راه تصرف مغزها اهداف و انگیزههای بسیاری دارد که با بررسی علل اهتمام و تلاش دشمنان برای این اقدام میتوان به آنها پی برد. برخی از علل و دلایل تلاش دشمن برای تصرف مغزها را میتوان به شرح زیر بیان کرد و درصدد مقابله با آن برآمد.
1ـ غلبه جهانبینی اسلامی بر منطق لیبرال دموکراسی؛ بنیادیترین علت خصومت و دشمنی نظام سلطه با محوریت آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران برمیگردد به ارائه مدل جدیدی از نظام سیاسی و نظام ارزشی از طریق گفتمان انقلاب اسلامی در جهان که متفاوت با حکمرانیهای مرسوم و ارزشهای لیبرال دموکراسی و سرمایهداری غرب است. در سند امنیت ملی آمریکا، به نام چند کشور به منزله تهدید جدی اشاره شده که در عرصه تمدنی و ایدئولوژیک کشور ایران در رأس تهدیدات امنیتی آمریکا مطرح است. دشمن با تصرف مغزها در سطوح نخبگانی و عموم مردم به دنبال سلطه ایدئولوژیک و حذف گفتمانهای رقیب و متضاد است؛ چرا که به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، گفتمان انقلاب اسلامی منطق نظام فکری و سیاسی لیبرال دموکراسی را به چالش طلبیده و به شکست کشانده است.
2ـ موقعیت راهبردی جمهوری اسلامی ایران در منطقه؛ رویکرد استکبار جهانی، بهویژه آمریکا در منطقه غرب آسیا، تسلط و سلطه کامل بر منابع و ذخایر عظیم نفت و گاز و همچنین تأمین پایدار امنیت جریان انرژی است. صنعت و تمدن غرب متکی و وابسته به نفت است و بدون تأمین پایدار آن صنعت و اقتصاد غرب فرو خواهد پاشید که از طرفی عمده منابع و ذخایر نفت و گاز دنیا در منطقه غرب آسیا قرار دارد، اما استقرار جمهوری اسلامی در مرکزیت این منطقه مانع از تمتعهای مادی و ابرقدرتی آمریکاست.
3ـ شکست راهبرد نظامیـ امنیتی دشمن و تحریمها؛ دشمن در مصافی چهل ساله با انقلاب و جمهوری اسلامی و با تجربه شکستهای متعدد در عرصههای نظامی، امنیتی و سیاسی، امیدوارانه تحریمهای اقتصادی را در دستور کار خود قرار داد، اما طرفی نبست؛ لذا به دنبال زدن افکار و باورهای مردمی است که در همه این عرصهها این شکستها را به آنها تحمیل کرده است. به این ترتیب، با اقدامات هوشمندانه و پیچیده به دنبال جنگ شناختی به منظور ادراک سازیهای تازه مبتنی بر منطق لیبرال سرمایهداری است.
4ـ گستردگی و کارآمدی ابزارهای شناختی؛ گستردگی استفاده از رسانهها به منزله ابزار جنگ شناختی، بهویژه شبکههای مجازی و برنامهریزی دشمنان برای نفوذ در این رسانهها سبب شده است دشمن برای مدیریت ادراکات عمومی و نخبگی در کشور تلاش کند. در این میان، بنبستنمایی و تلقین آیندهای سیاه به جامعه مخاطب در زمره مهمترین و اولویتدارترین اهداف دشمن در بستر رسانهای و شبکههای مجازی کشور است. موفقیت این شیوه در مقایسه با دیگر روشها و کمهزینه بودن و مؤثر بودن آن در تسلیم ملتها و دولتها موجب بهکارگیری وسیع آن از سوی دشمنان ملت ایران شده است.
راهبرد عملیاتی دشمن در تصرف مغزها
1ـ دخل و تصرف در تحلیلها و دادهها؛ دشمن با اطلاعات غلط و تحلیل دادههای دستکاری شده، تلاش منسجمی را برای ادراکسازی و تغییر محاسبات مردم و مسئولان از پدیدهها و مسائل در پیشگرفته و درصدد تأثیرگذاری بر نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری مسئولان، ادراکسازی منفی از سیاستها و اقدامات مسئولان در ذهنیت جمعی جامعه است. جبهه دشمن در این مرحله میکوشد علیه ایدهها، ساختارها، کارگزاران، سیاستها و اقدامات جمهوری اسلامی با تحلیل و تصویرسازی غیرواقعی و با دوگانهانگاری منافع مردم با منافع نظام، جمهوری اسلامی را نزد مردم بیاعتبار و فاقد اثربخشی معرفی کند.
2ـ ایجاد فضای احساسی و عاطفی کور نسبت به واقعیتها؛ دشمن با ایجاد فضای کاذب احساسی و عاطفی کور در زمینه مسائل و موضوعات حادث شده در کشور، درصدد تصرف ذهن فعال، استدلالی و منطقی مخاطب در شناخت آزادانه و تحلیل صحیح پدیدههاست تا بتواند روایت جعلی و تحریفشده خود را در ذهن و افکار مخاطب جا بیندازد. با فعالسازی احساسات منفی، مانند احساس تنفر و کینه در مخاطب نسبت به حکومت و کارگزاران آن و نهادهایی، همچون بسیج، سپاه و نیروی انتظامی، قوه استقلال فکری و استدلال منطقی و شناخت صحیح را از مخاطب گرفته و با تکرار و تلقین مداوم گزارههای خبری جهتدار درصدد جهتدهی به اذهان، افکار و رفتار متناسب با اهداف استعماری خود است.
3ـ تغییر در ارزشها و هنجارهای اجتماعی؛ ارزیابی مثبت یا منفی از یک پدیده، به ارزشهای افراد بستگی دارد. اگر بتوان در جامعهای ارزشهای مردم را تغییر داد، آنها آنچه را قبلاً «بد» میدانستند، بعد از مدتی «خوب» ارزیابی خواهند کرد. دشمن با روشهای فرهنگی و تبلیغاتی و الگوسازی کاذب از جلوهها و مظاهر لیبرال دموکراسی درصدد مرجعیتزدایی از مراجع و ارزشهای معنوی و ایدئولوژیک الگوی جمهوری اسلامی است. در واقع، آنها به دنبال جایگزین کردن ارزشهای مادیگرایی تجملی، عرفیشدگی انسانمدارانه و وطنگریزی به جای ارزشهایی، همچون خداپرستی، سادهزیستی، فروتنی و همبستگی ملی و دینی در ایران هستند.