صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  صفحه آخر >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۱ دی ۱۴۰۱ - ۱۸:۲۷  ، 
شناسه خبر : ۳۴۳۰۰۳
پایگاه بصیرت / محسن کاویانی
جای دمشق این بار سمتِ عشق عازم شد
اسمش که قاسم بود جسمَش نیز قاسم شد
 
در پیکرش دیدم گریزِ روضه‌خوان‌ها را
هم روضه قطع‌الیَمین هم ارباً اربا را
 
افتاده روی خاک دستی پاک و نورانی
انگشتری با خاتمِ سرخِ سلیمانی
 
حالا همه لابی‌گری را خوب فهمیدیم
تضمینِ امضای‌ کَری را خوب فهمیدیم
 
عباس‌ها را می‌کُشی ای شمرِ خودکامه
زیرا که بیزارند آنها از امان‌نامه
 
عباسِ ما رو کرد دستِ مُنحرف‌ها را
دیدیم آخر برْکَتِ اف‌ای‌تی‌اف‌ها را
 
ای دشمن خونخوار بنشین و تماشا کن
هنگام رزمِ ماست گورَت را مُهَیا کن
 
ای آنکه با تو پُر شده میقاتِ بعضی‌ها
ای کدخدا و قبله حاجاتِ بعضی‌ها
 
هرچند در داخل تو با یک عدّه همدستی
لعنت به آنها! بعد از این با ما طرف هستی
 
این خاک رهبر دارد و خاکی پر از رهروست
آری، دگر پایانِ دورانِ بزن دَر روست
 
ای کشور محبوبِ آقازاده‌های ما
چیزی نمانده که بیفتی تو به پای ما
 
دیدی چگونه باختی حالا قُمارت را
سردارِ ما با رفتنِ خود ساخت کارت را
 
ما را تو با این کارِ خود بیدارتر کردی
سردارِ ما را شک نکن سردارتر کردی
 
در هر نبردی او به نامردان فشار آورد
با رفتنَش هم نیز پیروزی به بار آورد
 
او کاوه بود و رفت بالاتر درفشِ او
حتی سَرَت ارزش ندارد قَدرِ کفشِ او
 
با مرگ هم دیگر در این طوفان نمی‌میریم
چیزی نمانده! انتقامی‌ سخت می‌گیریم
 
ما اهل صلح و منطقیم از جنگ بیزاریم
اما از این پس با تو قاسم‌کُشتگی داریم
 
چیزی نمانده تا که برخیزیم سوی تو
همرنگ مویت می‌شود از ترس روی تو
 
چیزی نمانده تا بفهمی آه یعنی چه
در صفحه‌هامان ذکرِ بسم‌الله یعنی چه
 
چیزی نمانده تا ببینی با پریشانی
در پایتخت خود اتوبان سلیمانی
 
موشک به خاکَت می‌خورد از چند ناحیه
کاخِ سفیدت می‌شود فردا حسینیه
 
ما با تو می‌جنگیم تا وقتی نفس داریم
ما پشت‌مان عمری است طوفانِ طبس داریم
 
دنیای بی‌سردارمان هرچند تاریک است
فردای روشن می‌رسد، خورشید نزدیک است...!
 
محسن کاویانی
نام:
ایمیل:
نظر: