صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۵ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۰  ، 
شناسه خبر : ۳۴۳۴۰۳
چهره پنهان سیاست‌ـ ۶۷
پایگاه بصیرت / سیامک باقری
یکی از جنبه‌های الگوی نفوذ هویت‌محور، نفوذ تربیتی و آموزشی است. این الگوی نفوذ، راهی برای تربیت انسان‌های مورد نظر است، به گونه‌ای که مانند آنها بیندیشند و مطابق خواسته‌های آنها در کشور هدف عمل کنند. در این الگو، پرورش بدون آموزش امکان‌پذیر نخواهد بود. وقتی فرد آموزش می‌بیند، تحت تأثیر نوعی پرورش هم قرار می‌گیرد که ناشی از آموخته‌ها و مهارت‌های آموزشی است. از سوی دیگر، آموزش و تربیت رابطه وثیقی با فرهنگ، فرهنگ‌پذیری و جامعه‌پذیری دارد و فرهنگ هر جامعه‌ای تا حدود زیادی بازتاب نظام آموزشی و تربیتی آن جامعه است. بنابراین، نفوذ آموزشی و تربیتی، اثرات بنیادینی بر جامعه می‌گذارد. 
وابستگی فرهنگی اولین پیامد نفوذ آموزشی و تربیتی است؛ به همین دلیل، امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «اگر بخواهیم استقلال حقیقی را به دست آوریم، باید سعی کنیم تمامی اشکال نفوذ‌ـ چه سیاسی و چه فرهنگی‌ـ را از بین ببریم.»(موسوی‌خمینی، همان ج 6: 262‌ـ 261) چراکه به اعتقاد ایشان، استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگی نشئت می‌گیرد.  واضح است که هر نوع آموختنی را نمی‌توان نفوذ تهدیدآمیز دانست یا هر نوع آموزشی را هر چند با نیت نفوذ باشد، نمی‌توان تحقق یافته تلقی کرد. شهید مطهری در خصوص اقبال می‌گوید: «از جمله مزایای اقبال این است که فرهنگ غرب را می‌شناخته و با اندیشه‌های فلسفی و اجتماعی غرب آشنایی داشته... لذا وی در عین دعوت به فراگیری علوم و فنون غربی از هرگونه غربگرایی و شیفتگی به ایسم‌های غربی، مسلمانان را بر حذر می‌داشت.»(مطهری، 1368: 48) شهید مطهری در توضیح ویژگی برجسته سیدجمال‌الدین اسدآبادی نیز فراتر رفته، می‌گوید: «او می‌خواست مسلمانان، علوم و صنایع غربی را فراگیرند؛ اما با اینکه اصول و تفکر مسلمانان، یعنی جهان‌بینی آنها، جهان‌بینی غربی گردد و جهان را با همان عینک ببینند که غرب می‌بینند، مخالف بود.» (همان: 18)
شهید چمران یکی دیگر  از شخصیت‌های علمی بودند که در مراکز آموزشی غرب درس خوانده و در آنجا زندگی کردند، اما نه تنها اصالت و هویت خود را از دست ندادند، بلکه مستحکم‌تر هم شدند.  بر عکس نمونه بالا، در تاریخ ایران کم نیستند کسانی که برای تحصیل به غرب رفتند و مدتی در غرب زندگی کردند، ولی نتوانستند هویت خود را حفظ کنند. این دسته افراد مصداق وصفی است که جلال آل‌احمد در غربزدگی نوشت: «آدم غربزده‌ای که عضوی از اعضای دستگاه رهبری مملکت است پا در هواست، ذره گردی است معلق در فضا. یا درست همچون خاشاکی بر روی آب. با عمق اجتماع، فرهنگ و سنت رابطه‌ها را بریده است.»(آل احمد، 1357: 250)

 

نام:
ایمیل:
نظر: