در هفتههای گذشته، کشور عراق مشغول تدارک برگزاری یکی از مهمترین رویدادهای ورزشی چند دهه اخیر به میزبانی خود بود. این رویداد ورزشی که جام فوتبال «خلیج عربی» نامگذاری شده است، با مشارکت تیمهای فوتبال هشت کشور عربزبان منطقه در شهر بصره برگزار میشود.
برگزاری این رویداد ورزشی از همان روز نخست مورد توجه رسانهها و افکار عمومی کشورمان قرار گرفت؛ چرا که همزمان با برگزاری این رویداد و استفاده از نام تحریف شده خلیجفارس، تمبر یادبودی نیز با نام «خلیج عربی» در این کشور به چاپ رسید. افزون بر این، نخستوزیر عراق نیز در سخنرانی افتتاحیه این رویداد از واژه جعلی «خلیج عربی» استفاده کرد؛ در حالی که این عنوان ساختگی مبنای حقوقی و تاریخی نداشته و خلیجفارس همواره با نام اصلی آن در منابع گوناگون تاریخی مورد اشاره قرار گرفته است.
این خطای فاحش سیاستگذاران عراقی هر چند تنها تقلایی در راستای بازسازی روابط منطقهای و اقتصادی با کشورهای عربزبان حوزه جنوب خلیجفارس است؛ اما این نخستین بار نیست که برخی کشورها با هدف مقابله با حضور سازنده ایران در منطقه غرب آسیا، عامدانه به جای نام معتبر و اصیل «خلیجفارس» از عبارت مجعول «خلیج عربی» استفاده میکنند!
باید به این نکته توجه داشت که در دهههای گذشته و در جریان رقابتهای منطقهای خرده کشورهای منطقه با کشورمان، بدخواهان منطقه با هدف تحریک احساسات تودهها و دو قطبیسازی فضای افکار عمومی منطقه بین دو بلوک فارس و عرب، جنبه هویتی خلیجفارس را محل تعرض خود تعریف کردهاند.
این رویکرد انحرافی نخستین بار از سوی «جمال عبدالناصر» رهبر وقت کشور مصر در ابتدای دهه 50 میلادی بنیان گذاشته شد. عبدالناصر که در آن ایام به منزله یک ملیگرای عرب مطرح بود، در جریان سخنرانی خود در سال 1329 خورشیدی با هدف تحریک احساسات افکار عمومی کشورهای عربزبان، «خلیج فارس» را به نام تحریف شده «خلیج عربی» معرفی کرد.
باید به این نکته توجه داشت که جنبشهای ملیگرای عرب در طول دهههای گذشته با طرح سؤال «خلیج چه کسی؟» به دنبال تغییر هویت خلیجفارس بودهاند. ذکر این نکته ضروری است که از اواسط دهه 1340 خورشیدی و در سایه تشدید جنگ سرد و بروز عوارض جهانی ناشی از آن منطقه خلیجفارس به یکی از کانونهای اصلی تنشهای ژئوپلیتیک جهان بدل شد. افزون بر این، عناصر تعارضبرانگیزی نیز در این منطقه وجود داشتند که مهمترین آن اختلافات تاریخی و مذهبی است؛ به گونهای که برخی تاریخدانان حوزه خلیجفارس را پر تعارضترین منطقه جهان برشمردهاند؛ به همین دلیل هم جریان ملیگرای عرب به رهبری عبدالناصر با تکیه بر این موضوع سودای رقابت با کشورمان و تبدیل شدن به زعیم نه تنها جهان عرب، بلکه جهان اسلام را در سر میپروراند.
عبدالناصر معتقد بود برای مقابله با ایران باید «عربیت» خلیجفارس را بیدار کرد. در همین راستا، دستور داد در کلیه تبلیغات و محتواهای مربوط به خلیجفارس از عنوان جعلی خلیج عربی استفاده شود. تلاش مذبوحانه و به ظاهر پانعربیستی وی برای شکلگیری علایق عربوطنی در خلیجفارس موجب شد تا غرب آسیا و منطقه خلیجفارس در دهههای بعد در معرض واگرایی و ضعف در مقابل نفوذ استعمارگران سودجوی غربی قرار گیرد.
همانگونه که اشاره شد، تأکید بر به کارگیری عبارت ساختگی «خلیج عربی» در رقابتهای ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی منطقه ریشه دارد؛ اما سؤال اینجاست که برای مواجهه با این شیطنت سیاسیـ تاریخی چه باید کرد؟
مرور اقدامات کشورمان در مواجهه با این توطئه نشاندهنده کم اثر بودن اقدامات و راهبردهای اتخاذ شده است؛چرا که نه تنها تعرض به هویت خلیج همیشه فارس کاهش نیافته؛ بلکه شاهد ظهور و بروز نمونههای جدیدی از تعرض به این هویت تاریخی هستیم که نمونه اخیر مورد اشاره در بصره، از آن جمله است. با کمی جستوجو در فضای مجازی شاهد خواهید بود که عمدتاً نهادهای فرهنگی ما در داخل کشور و در فضای فارسی به تولید محتوای تبیینگرایانه درباره حقانیت هویت خلیجفارس دست زدهاند و عملاً در حوزه افکار عمومی منطقه و به زبانهای رایج در غرب آسیا و حتی انگلیسی محتوا و رخدادهای تبیینگرایانه چندانی طراحی و اجرا نشده است.
در واقع، نهادهای فرهنگی کشور به جای تمرکز بر مخاطب حوزه بینالملل با تأکید بر مخاطبان عربزبان حوزه خلیجفارس، سرمایه، توان و انرژی خود را در عرصه تبیینگری حقانیت هویت خلیجفارس معطوف به مخاطبان ایرانی و فارسیزبان کردهاند! به نظر میرسد، این نوع اقدام در دفاع از حقانیت هویت خلیجفارس بیشتر ماهیتی گزارشکارانه داشته و به همین دلیل نیز نه تنها از هجمهها علیه هویت خلیجفارس کاسته نشده؛ بلکه شاهد افزایش تعرضات هویتی به این دریای نیلگون هستیم تا جایی که حتی در چند کیلومتری مرزهای کشورمان و در شهر بصره عراق جام فوتبالی بینالمللی با عنوان جعلی خلیج عربی برگزار میشود!
برای مواجهه هوشمندانه با این نوع تعرضات هویتی، دستگاه سیاست خارجی همراه با نهادهای پر تعداد فرهنگی کشورمان که بیش از سی مورد آنها نقش و مسئولیت بینالمللی دارند، باید در دو سطح کوتاهمدت و بلندمدت اقدامات پیشنهادی ذیل را در دستور کار خود قرار دهند:
در سطح کوتاهمدت دستگاه سیاست خارجی باید به شکل قاطع به تعرض علیه هویت تاریخی و اصیل خلیج همیشه فارس واکنش نشان داده و از مجاری و راهکارهای رسمی و دیپلماتیک، به ویژه حقوق بینالملل این قبیل تعرضات را محکوم کند. در این زمینه، احضار سفرا و نمایندگان سیاسی کشورهای متعرض به وزارت خارجه کشورمان و انتقال مراتب اعتراض ملت ایران به آنها ضرورت دارد. سفرای کشورمان نیز باید در این حوزه از حالت انفعال خارج شوند! کمااینکه در روزهای گذشته شاهد واکنش به هنگام دستگاه دیپلماسی در برابر استفاده از این واژه دروغین بودیم.
در سطح بلندمدت نیز ضروری است نهادهای فرهنگی کشورمان، به ویژه رایزنیهای فرهنگی و دیگر سازمانهای عریض و طویل دارای مأموریت در حوزه بینالملل از طریق طراحی و تولید محتواهای مخاطبپسند، از جمله داستان، رمان، فیلم و سریال، بازی رایانهای و حتی برگزاری جشنوارههای فرهنگی و هنری با پیامهای درونسازی شده در رابطه با تبلیغ و تثبیت هویت تاریخی خلیجفارس افکار عمومی کشورهای هدف را با این مفهوم که کمتر از سوی دولتهایشان به آن پرداخته میشود، آشنا کنند. البته رسانههای بینالمللی کشورمان نیز باید در این حوزه فعال شده و از طریق تولید محتواهای خبری و مستند اصالت تاریخی خلیجفارس را در کشورهای هدف برجسته کنند.