سخنان پربار اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با زنان و نگاه عمیق ایشان به ضرورت اتخاذ رهیافت هجومی در باب مسائل مطروحه درباره زن از سوی فرهنگ غربی، بار دیگر موضوع حضور اجتماعی زنان و نقشآفرینی این قشر در عرصه مسائل جامعه را در صدر مسائل رسانهها قرار داد. این موضوع که یکی از نقاط مورد بحث و چالشبرانگیز در جوامع و فرهنگهای گوناگون بوده است، در جامعه ایران نیز برخوردهای توأم با افراط و تفریط و نگاههای غربزده یا متحجرانه در مواجهه با مسئله زن و حضور اجتماعی وی را ایجاد کرده است.
زن و خانواده در غرب و اسلام
بررسی تطبیقی زن و خانواده با دو رهیافت غربی و اسلامی در پرتو نگاه رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان، نشان از این واقعیت داشت که نوع نگاه اسلام به زن، برخلاف نگاه تنگنظرانه و ابزاری فرهنگ غربی، از معرفت متعالی همراه با شناخت عمیق فطری برخوردار است. اسلام از جایگاهی والا به زنان مینگرد و نقشی متعالی و خلاقانه در دو ساحت «انسانسازی» و «جامعهپردازی» متناسب با ظرفیتها و تواناییهای ذاتی زنان به آنها اعطا میکند. امام خمینی(ره)، معمار انقلاب اسلامی ایران، زن را انسان و مربی بزرگی معرفی کرده و در معرفی بُعد انسانی زن فرمودهاند: «قرآن کریم انسانساز است و زنها نیز انسانساز هستند. اگر زنهای انسانساز از ملتها گرفته بشود، ملتها به شکست و انحطاط کشیده خواهند شد.» این نگاه را بگذارید در کنار نگاه غیرانسانی غرب به زن که تنها از بُعد فیزیکی، زیبایی و ظرافت زنانه در راستای تلذذ نفسانی و مادی از آن، بهرهجویی میکند. درحقیقت، همین موضوع است که سبب میشود امروز زنان هوشیار و حقیقتجوی غربی از حقارت کالاپنداری خود در زندگی بهظاهر مرفه کشورهای توسعهیافته خسته شوند و از اقیانوس مدنیت وحشی غربی و جاهلیت مدرن بردگی جنسی و جنسیتی، به ساحل عزت و انسانیت و معنویت اسلامی ره بپویند و موجبات نگرانی فرهنگ غرب و دنیای سرمایهداری را فراهم و آنها را وادار کنند تا به تحریف، تخریب و تحریک اسلام و مسلمانان دست بزنند تا مگر لختی در این امر تأخیر بیندازند.
زن و خانواده محور بنیادی تعلیم و تربیت
یکی از دلایل اهمیت مسئله زن، پیوند آن با موضوع خانواده است. نهاد خانواده در هر جامعهای اهمیت راهبردی دارد؛ چراکه نهاد مقدس خانواده، رکن بنیادین و هسته اصلی اجتماع بشری است. اولین شرط داشتن جامعهای سالم و پویا، حفظ سلامت و پایداری خانواده است که این موضوع نیز در گرو نقشآفرینی تعالیبخش زن در زندگی و خانواده است. درواقع، اگر خانواده هسته اصلی جامعه است، زن هم عنصر اصلی و پایه قوام و دوام خانواده است. چنانچه این هسته اصلی با مشکلی مواجه شود، بهدنبال خود، بحرانهای عدیده هویتی و آسیبهای اجتماعی قطار خواهد شد.
بررسی آیات، احادیث و تحقیقات بیشمار دانشمندان، همه گویای این مسئله هستند که زنان، محور تعلیم و تربیت هم در بستر محیط و فضای خانواده و هم در بستر جامعه هستند؛ درصورتیکه بتوانند نسبت به اهمیت نقش خود بهخوبی آگاه شوند، نقش بیبدیل و تأثیرگذاری در ساحت جامعه انسانی و اخلاقی و همچنین رشد و پیشرفت آن ایفا خواهند کرد. از طرفی نقش و مسئولیت زنان در تقویت کارکردهای اصیل خانواده برای ایجاد یک نظام اجتماعی متعادل و متعالی، بسیار پراهمیت است؛ بنابراین، تحکیم خانواده و تلاش برای استحکام آن و تربیت انسان، اصلیترین نقش زن در خانواده است که این امر نافی ایفای نقش سازنده زنان در عرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و علمی در جامعه نیست؛ بلکه حتی این نوع نگاه، بهطرقی تقویتکننده نقش زنان و اهمیت بیبدیل آنان در ساحت یک نظام اجتماعی است. این در حالی است که نظام سرمایهداری و لیبرال غربی، این نقش اساسی زن و خانواده را تغییر داده است. البته به تعبیر رهبری، دود این تغییر به اذعان عالمان منصف غربی، به چشم خودشان رفته و با فروپاشی خانواده، آنها را نگران کرده است؛ اما جالب است که با وجود این تجربه گرانسنگ که در منظر و مرئی همه جوامع قرار دارد، برخی از افراد و فرهنگها به دنبال ترویج و توسعه این فرهنگ منحط و ضد تربیت و ضد خانواده هستند.
البته در این میان، خانواده ایرانی هم در دهههای اخیر، مانند بسیاری جوامع دیگر، در معرض خطر و تحولاتی مهم قرار گرفته است. افزایش خصومتهای خانوادگی، آمارهای هشداردهنده طلاق، بزههای اجتماعی، اعتیاد به مواد مخدر و فضای مجازی، کمشدن روحیه سازشپذیری و ضعف در کارکردهای خانواده، بخشی از این نگرانیهاست که متأثر از سبک زندگی غربی، دامن بخشی از جامعه ایرانی را هم گرفته است که لازم است به جد، به این موضوعات توجه کرد. خانواده ایرانی، کانون جوشان مهر و محبتی بیپایان برای تربیتپذیری، انسانسازی، جامعهپردازی، فرهنگپذیری و انتقال مفاهیم ارزشمند ایرانیـاسلامی است و باید با زبان روزآمد و شاخصسازیهای تربیتی، ارزشهای بازگشت به چنین خانوادهای را برای نسل جدید که نسل نت است و سیاستزده سبک زندگی غربی در پرتو کمکاری نهادهای ایرانی است، جذاب و شیرین کرد.
برای نمونه، در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با زنان فرهیخته، معظم له چقدر زیبا به مسئله زن، اهمیت خانهداری و مرزبندی آن با خانهنشینی اشاره کردند و ژرفای فریب فرهنگ غرب در پروپاگاندا علیه «زن و خانواده» فعال، مؤثر و انسانساز مسلمان ایرانی را عیان میکنند: «اصلیترین نقش یک زن از نظر اسلام، همین نقش خانهداری است. منتها مهم این است که خانهداری به معنای خانهنشینی نیست. بعضی، اینها را با هم اشتباه میکنند؛ وقتی میگوییم خانهداری، خیال میکنند میگوییم داخل خانه بنشینید، هیچ کار نکنید، هیچ وظیفهای انجام ندهید، تدریس نکنید، مجاهدت نکنید، کار اجتماعی نکنید، فعالیتهای سیاسی نکنید؛ معنای خانهداری این نیست. خانهداری، یعنی خانه را داشته باشید؛ در کنار داشتن خانه، هر کار دیگری که از عهده شما برمیآید و میل به آن و شوق به آن را دارید، میتوانید انجام بدهید.»(1401/10/14)
سخن پایانی
این نقشآفرینی زن در خانواده و اجتماع را بهوفور در تاریخ اسلام میبینیم. حتی زنان در ترویج، توسعه و دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) نقش اساسی داشتهاند. مصداق بارز چنین زنانی از زمان صدر اسلام تا کنون قابل رصد، شناخت و درسآموزی است. زندگی سراسر ایثار حضرت خدیجه(س) و دختر آن بانوی بزرگوار، حضرت زهرا(س) و نیز حضرت زینبکبری(س)، گواه این موضوع است که آنها با تربیت در دامن اسلام، نقشی اساسی و بنیادی در تقویت دین و عمل به دستورات آن و کمک به جامعه بشری بهمنظور رشد و تعالی انسان و دفاع از اسلام ایفا کردند. زنان معاصر ایران اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نبودند و بسیار مؤثر و سرنوشتساز در بزنگاههای تاریخی، از جمله دوران مشروطه، جنبش تنباکو، انقلاب اسلامی ایران، دوران دفاع مقدس و شرایط پیچیده امروز به واسطه طراحی دشمن در ساحت راهاندازی جنگ شناختی نقش ایفا کردهاند؛ چه از حیث تکلیف فردی و اجتماعی خود و چه بهواسطه پروراندن و تربیت مؤثر فرزندانی که هر کدامشان نقش اساسی در دفاع از کیان میهن داشتهاند.