صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۳۴۵۱۷۶
پایگاه بصیرت / فتح‌الله پریشان

نهضت مشروطه نقطه عطفی در مبارزات سياسی و اجتماعی دوران معاصر ملت ایران به شمار می‌آید؛ دوره‌ای که جامعه ايرانی تحول چشمگیری را در ايجاد و بسط قانون، عدالت و برابری اجتماعی شروع و نظام سیاسی ایران از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه تغییر کرد. هرچند دیری نپایید که شاه قاجار دستور به توپ بستن مجلس را داد و نهضت مشروطه را به سراشیبی سقوط انداخت. با وجود این، پيام و اهداف نهضت مشروطه هيچ‌گاه به فراموشی سپرده نشد و تجربه‌های انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت و مردم درصدد نابودی نظام سلطنتی و قطع سلطه بیگانگان بر کشور بر آمدند و موفق شدند. حال سؤال این است که آیا می‌توان رفتار برخی از نیروهایی که در نهضت‌های پیشین در ایران از خود بروز دادند، با شرایط اکنون مقایسه کرد؟
در جریان انقلاب مشروطه، نهضت‌هایی شکل گرفت که هدف آنها ایجاد استقلال در ایران و قطع دست بیگانگان از چپاول ثروت کشور بود،‌ ضمن اینکه بیشتر آنها را می‌توان برگرفته از آموزه‌های اسلامی دانست. بدون وجود اسلام، تشیع و تفکری ضد ظلم در قاموس شیعه نمی‌توان نهضت‌هایی را تصور کرد که با ایدئولوژی غیر اسلامی قیام کردند. حتی وجود امیرکبیر به منزله یک فرد انقلابی را در دستگاه قاجار نمی‌توان بیرون از این دایره فرض کرد.
او اگرچه در مسند قدرت بود، اما ساختاری در آن زمان حاکم بود که با او مشکل داشت،‌ وابستگی شدید سلطنت ناصرالدین شاه به عوامل خارجی و نفوذی که آنها در دربار شاه داشتند، هیچ‌گاه از سوی صدراعظم پذیرفته نشد و در پایان، او با توطئه سفارت انگلیس به شهادت رسید.
نهضت‌های دیگری، همچون نهضت جنگل یا قیام باقرخان و ستارخان نیز از جمله واکنش‌های مردمی و ‌آزادی‌خواهانه از سوی رهبران قیام علیه ظلم، چپاول و غارت منابع ملی بود. بیشترین دلیل پیدایش چنین نهضت‌هایی را می‌توان حضور و نفوذ بیگانگان در حاکمیت کشور دانست.
یکی از دلایل شکست نهضت‌های صد سال گذشته در ایران را می‌توان همراه نبودن اکثریت مردم آن زمان با جریان نهضت و رهبران آن دانست،‌ در این میان عوامل دیگری نیز وجود داشت که ماندگاری آنها را کوتاه کرد.
نهضت جنگل با رهبری میرزا با وجود اینکه در ابتدا همراهان پای رکابی داشت و مردم نیز خود را حامی آن نشان دادند، اما در میان راه با خیانت برخی روبه‌رو شد،‌ حتی آنهایی که علاقه بسیاری به میرزا داشتند، اگرچه به او خیانت نکردند؛ اما فریب دشمن را خوردند و به وعده‌های آنها دلخوش کردند.
در میان یاران میرزا دو نفر تأثیرگذار بودند، دکتر حشمت و احمد کسمایی. دکتر حشمت به میرزا خیانت نکرد، اما فریب وعده‌های دشمن را خورد و به دست آنها اعدام شد و جان باخت؛ ‌اما احمد کسمایی به میرزا خیانت کرد و خود و نیروهایش را از نهضت جنگل جدا کرد و به دام دشمن افتاد.
اگر این خیانت‌ها، فریب خوردن‌ها و پای کار نماندن‌ها نبود،‌ چه بسا نهضت‌های صد سال گذشته موفق می‌شدند و می‌توانستند کشور را از شرّ بیگانه و حاکمان وابسته نجات دهند.

نام:
ایمیل:
نظر: