صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۷  ، 
شناسه خبر : ۳۴۵۷۶۱
امروز بی‌شک بعد از ۳۰ سال آوینی را باید جدی‌ترین چهره اثرگذار در حوزه هنر و رسانه بعد از انقلاب نامید. چهره‌ای که نسل جوانان امروز را دنباله‌رو خود در مسیر هنر و قلم کرد. اما آنچه که او برجای گذاشت صرفا فیلمسازی و قلم نیست بلکه نکات عمیق‌ دیگری است.

 امروز بیستم فروردین سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلم است. فیلمساز و متفکری که هنر را از باب انقلاب اسلامی معنا و مفهوم کرد و عرصه جدیدی از هنر دینی را برای مردم ایران و جهان باز کرد.

درباره آوینی اقوال و گفته‌های فراوانی از طر وجود دارد که شخصیت و جایگاه فکری و هنری او را تبیین می‌کند. نسلی از دوستان قدیمی او هنوز در حال فعالیت و کارند و از تفکر و روحایت او می‌گویند و نسل جوان را با دنیای زیبا و حماسی او آشنا می‌کنند.

آوینی سال‌ها است که در میان ما نیست اما مسیری را برای جوانان باز کرد که حال بعد از 30 سال باعث شده تا طیف وسیعی از جوانان در مسیر هنر انقلاب خصوصاً‌ عرصه‌های رسانه‌ای و سینمایی وارد شوند و راهی را بروند که آوینی برای ما برجای گذاشت. مستندسازان، فیلمسازان چه سینمایی و یا پویانمایی، شاعران، نویسندگان و روزنامه‌نگاران، دغدغه‌مندان اهل فکر و خلاصه اهالی هنر در زمینه‌های گوناگون امروز خود را علاقه‌مند به آقا مرتضی می‌دانند و می‌گویند که شاید اگر او نبود، امروز تولیدات و اتفاقات خوبی که در هنر و رسانه انقلاب اسلامی شاهدیم را نمی‌دیدیم. نکته‌ای که محمد خزاعی رییس سازمان سینمایی هم در دلنوشته‌ خود به آن اشاره کرده اشاره بر کاشت بذرهایی توسط آوینی در قلوب نوجوانانی دارد که در آن سال‌ها فیلم‌های او را می‌دیدند و حالا بعد از سالیانی دنباله رو او هستند:

هوالاول والاخر، در پس ذهن من همیشه صدایی است که هیچوقت نمی خواهم از دست برود یا فراموش شود، آوای دل انگیز و محزونی که عجیب در بستر خاطرات نوجوانی ام خانه کرده است. آن صدا، مرغ سرکنده ای را می ماند که دل از آرامش آشیانه کنده و شوق پرواز دارد، غریبانه بی قرار و دلخون است اما طنینش ابدیت را نشانه رفته است. گاه از خود میپرسم آیا پژواک حزن آلود آن صدا بود که روایت فتح را در ذهنمان جاودانه کرد یا آنکه جاماندن در ایستگاه گلگون فکه، آن بغض نشکسته و آن آه به بار نشسته را در تار و پود سیما و صدای راوی فتح به ودیعه گذاشته بود تا برایمان از کربلای ایران روایت کند. آقا سید مرتضی سلام، این روزها چند باری است که گاه و بی گاه به تقویم نگاه می‌کنم. به واقع سی سال از رفتنت گذشت! سی سال، گاه شمار یک نسل است. عددی است برای نقل گذشت یک عمر. به واقع سی سال از شهادتت گذشت ! فصل‌ها از پس هم آمدند و رفتند و سال‌ها نو شدند و حال در کمال ناباوری سی سال است که رفته ای...آن زمان نوجوانی بودیم و حالا رد زمان شمایلمان را با گرد سپید آراسته است اما همچنان به تو، به روایت فتح، به قاب همیشه ملتهب دوربینت، به صدای آسمانیت و به همه لاله های واژگون دشت پرخون فکه مدیونیم… چه صحیح و دقیق گفتی که «شهدا مانده اند و روزمرگی زمانه ما را با خود برده است» چه خوب دریافته بودی این رمز و راز را... آن روز اگر چه تو درگیر روزمرگی زمان خود نبودی،اما خوب این بلیه را رصد کرده و میشناختی و حالا، تو در صف و زمره شهدا جاودان مانده ای و روزمرگی، ما را با خود برده است. آقا سید مرتضی  در این ماه مبارک و شب های قدر که مقارن سی امین سالگرد شهادتت است، ما را دعا کن تا همانطور که زنهار داده بودی از صف « قبرستان نشینان عادت سخیف» بیرون آئیم و به وظایف تاریخی خویش عمل کنیم. ای سید شهید تو که به قبیله عشق پیوستی و انشاا… از سفره منور امیرالمومنین(ع) متنعمی، دعایمان کن که در اهتمام به عهدی که - تو می دانی - صادقانه، در دل بستیم استوار بمانیم. یاریمان بده تا در کوچه پس کوچه های مصلحت اندیشی های سرشار از حقارت و در مواجهه با کم فروشان سوداگر دین و فرهنگ مردم، عهد و پیمانمان را با شهدا فراموش نکنیم و زرق و برق هیاهوی بسیار برای هیچ ما را نفریبد. دعایمان کن تا شرمنده تو، رفقای شهیدت و مردمان این سرزمین نشویم. پرده نقره ای در این سرزمین حالا حالاها به انعکاس حماسه، به نقل قصه قهرمانانی چون تو، به امواج نور همرزمانت، به صداقت ریگهای فکه و به دلیرمردان منتظر در ایستگاه شهادت بدهکار است.

اما از شخصیت آوینی در ابعاد هنری و فکری‌اش چه ویژگی‌های مهمی را می‌توان برای نسل جوان علاقمند به هنر انقلاب استباط کرد؟

مرحوم نادر طالب زاده رفیق و همکاری قدیمی آوینی درباره همین وجهه معنوی و دینی آوینی در فیلم‌هایش می‌گوید: این که گفته شد "مستند اشراقی " عبارت کاملاً درستی بود. به معنای واقعی یک کار خلاقه (spiritual) روحانی بود. کاری که بر اساس حضور و یک روحانیت خاص شکل گرفته بود. مرتضی کسی است که به لحاظ عبادی و سلوکی حضور دارد. این فرق مرتضی با بقیه بود. شما می‌بینید بعضی از افراد با بقیه متفاوتند و یک جذابیتی دارند. برای این ‌است که کامل‌تر هستند و در "حال " زندگی می‌کنند. آوینی اینگونه بود و این ویژگی در آثارش نیز مشاهده می‌شد. اثر آوینی یک مستند عادی نبود و حتماً تفکری پشت آن بود...آوینی بیشتر اوقات پشت دوربین نبود و افراد دیگری حضور داشتند که خودش آنها را آموزش داده بود. به آنها آموخته بود که به چه نحوی به موضوع نگاه کنند، با چه لنزی تصویر بگیرند، به آنها آموخته بود که فطری به ماجرا نگاه کنند. البته این خیلی سخت است که بخواهد به افرادی که می‌خواهند بروند داخل صحنه، این زاویه‌ها و عمق میدان‌ها را تأکید کند؛ اما به هر صورت فیلم‌برداری آنها هم با موفقیت همراه بود.

با توجه به سخنان طالب‌زاده می‌توان نوعی صاحب سبک بودن در فیلم‌سازی آوینی را یکی از ویژگی‌های مهم کاری او برشمرد.

برای فهمیدن بهتر شخصیت آوینی می‌توان به یکی از مستندهای ساخته شده درباره او اشاره کرد که بخش‌های ناگفته و کمتر گفته شده او را واکاوی کرده است: مستند "آقا مرتضی". یکی از نکات قابل قبول این مستند آرشیوی بود که تا به حال در هیچ فیلم و مستندی نشان داده نشده بود. تصاویر نابی که علاقه‌مندان این شهید را به حیاط حوزه هنری در سال 1371 می‌برد. صحنه‌های گریه ابراهیم حاتمی کیا همراه با مسعود فراستی که مشخص است در حال زمزمه کردن درباره این شهیدند و با آن اشک می‌ریزند. گریه‌های بهروز افخمی که مانند یک داغدیده سیلی از اشک را روانه می‌کند.

"آقا مرتضی" آوینی پرکار و اهل جهادی را نشان می‌دهد که چندین کار را همزمان در حال انجام داشته است؛ از مستندسازی تا دفتر مطالعات هنر دینی و از آن سو دبیری مجله سوره تا حضور در محافل سخنرانی و نقد فیلم و... . این حجم از پرکاری با این همه برکت نشانه دغدغه و ایمان این شهید بزرگوار بوده است. اما جالب اینکه با این همه اشتیاق برای هنر انقلاب، او همواره مورد تهاجم و تکفیر برخی بود. حسین معززی نیا منتقد سینما و نویسنده‌ای که از نوجوانی با این شهید همدم بود، در این باره در مصاحبه‌ای به تسنیم گفته بود: این وضعیتی ( نگاه برخی که آوینی بعد از انتشار کتاب عالم هیچکاک غرب‌گرا شده است) که شما اشاره می‌کنید، از همان لحظه‌ انتشار کتاب هیچکاک، یا حتی قبل از آن، از داخل چاپخانه و با دستکاری در نام ناشر کتاب آغاز شد، ماجراهایی درست کرد که بلافاصله با انتشار مقالاتی در روزنامه‌ها‌ی کیهان و جمهوری اسلامی و بعد هم حرف‌های درگوشی در محافل خصوصی ادامه پیدا کرد و باعث تکفیر سیدمرتضی آوینی شد، و نوشته‌شدن عباراتی از قبیل «دیگر نمی‌شود به مجله‌ سوره زد»، «آقای سردبیر به خدا هم فکر کنید» و... اما چند هفته بعد همان‌ها که چنین نظراتی داشتند زیر تابوت آوینی مشغول تطهیر خودشان شدند و فراموش کردند دارند کسی را تشییع می‌کنند که دقیقاً سه ماه قبل از شهادت، چندین هفته از وقتش را صرف تماشای فیلم‌های هیچکاک، فکر کردن و نوشتن درباره‌‌ آن فیلم‌ها کرده است. من قضاوتی نمی‌کنم، شما بگویید این تناقض را چطور باید توضیح داد؟

بنابراین تحمل و صبوری آوینی در نسبت با دردها و فشارها نیز یکی دیگر از وجوه عالی او به عنوان یک هنرمند است. از همین ماجرای توجه او به هیچکاک نیز می‌توان خوش فکری و توجه او به ساحت‌های گوناگون هنری را نیز شناخت.

مسعود نقاش‌زاده دیگر همکار آوینی در مجله سوره و کارگردان سینما، درباره وجهه فکری آوینی می‌گوید: در مدتی که او را  می‌شناختم و ایامی که به او نزدیک بودم، او بی‌وقفه در حال تکاپوی فکری بود و حقیقت‌جویی و آرمان‌خواهی، ویژگی اصلی این تکاپو و تلاش فکری بود. او تکاپوی جدی اندیشه‌ای در پارادایم حقیقت‌جویی و آرمان خواهی داشت. البته تکاپوی فکری او که در قالب مقالات نظری  منعکس می‌شد، متکی به یک تجربه مستندسازی کمابیش 10 ساله هم بود. شهید آوینی از همان اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مستندسازی را شروع کرده بود. روشن است که نوشتن این مقالات نمی‌توانست فقط متکی به تجربه مستندسازی یا فیلمسازی باشد.سیدمرتضی آوینی تجربه عمیق و پر دامنه‌ای در ادبیات، فلسفه، شعر و نقاشی و به طور کلی هنر داشت. اما باور جدی داشت که تمدن غرب محصول فلسفه غرب است است و بنابراین برای شناخت تمدن غرب و سینما که یکی از مظاهر این تمدن است، باید فلسفه غرب را شناخت. به این ترتیب باید توجه کرد که برای مرتضی آوینی، سینما فقط ابزاری برای تبلیغ یا بازنمایی ایده‌های فرهنگی مورد علاقه اش نبود؛ بلکه سینما برای او هنری موثر و مبتنی بر یک آبشخور عمیق فلسفی بود.

بررسی تمام وجوه فکری و هنری سید مرتضی آوینی کار ساده‌ای نیست و نمی‌توان همه را در یک گزارش یا یادداشت آورد. اما با عطف با موضوع این گزارش یعنی اثرگذاری آوینی در نسل جوان، باید گفت نسل امروز تنها نباید با دنباله‌روی آوینی در هنر و فیلمسازی مسیر او را جست‌وجو کند، زیرا مسیر او خلاصه در فیلم و نگارش مقالات نیست بلکه حقیقت جویی و آرمان‌خواهی او است که خود را در قالب هنر و قلم به خوبی نشان داده و از او یک شخصیت متفاوتی نسبت به دیگر هنرمندان و متفکران ایران بعد از انقلاب ساخته است.

بنابراین نسل جوان امروز، تعمق و توسع در مباحث فکری-هنری غرب و شرق، سبک معنوی در کار هنری، همینطور تزکیه نفس و کار مؤمنانه را نیز باید در میان زیست هنری و رسانه‌ای خود با جدیت بیشتری ادامه دهد تا راه واقعی و کامل آوینی سپری شود.

 

منبع: تسنيم

نام:
ایمیل:
نظر: