بررسی سه موج نفوذ آموزشی غرب با رویکرد لیبرال سرمایهداری در ایران که در سال گذشته تقدیم حضور مخاطبان فرهیخته صفحه خرد و اندیشه شد، ما را به این نتیجه رهنمون کرد که نظام سرمایهداری در سیر تکامل خود از قرن 19 به بعد سرمایهگذاری ویژهای برای توسعه نفوذ آموزش و پرورش در دیگر کشورها انجام داد. به تعبیر «شومپیتر»، «آموزش و پرورشی که ما امروز میشناسیم و به شیوهای که توسط اروپاییان از اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم گسترش یافت، بخشی از ساخت اجتماعی و اقتصادی سرمایهداری بوده است.»(کانوی، 1367: 57) نفوذ آموزشی و تربیتی در این دورهها به نظام سرمایهداری غرب کمک کرد تا با وجود استقلال سیاسی مستعمرهها، پیوندهای اقتصادی و فرهنگی آنها با نظام سرمایهداری بیشتر شود و میزان وابستگی آن با گذشت زمان افزایش یابد.
نکته مهم و کلیدی در این دوران این است که اگر تغییراتی در ساختار آموزشی کشور مرکز یا مادر رخ میداد، در صورت لزوم به نظامهای آموزشی کشور پیرامون سرایت میکرد. همچنین، نظام سرمایهداری لیبرال در سیر تکاملی خود و به تناسب تکامل جوامع، نفوذ آموزشی و تربیتی را نامحسوستر و پیچیدهتر کرد. از این رو، هر دوره از موجهای ذکرشده بیانکننده پیچیدگی بیشتر نفوذ الگوی آموزشی و تربیتی است.
اکنون در عصر اطلاعات و شبکهای شدن جوامع، نفوذ آموزشی و تربیتی بسیار پیچیدهتر، پنهانتر و خفیتر از گذشته شده است. در نفوذ آموزشی و تربیتی نوین، ساختن و تربیت انسان براساس رهیافت تمدن غربی از سطح نخبهپروری به همه آحاد جامعه تعمیم یافته است. فناوریهای ارتباطاتی جدید، انگیزه مضاعفی را به قدرتهای جهانی داده تا با آموزش و تربیت جهانی، هویت و شخصیت همه آحاد جوامع و ملتها را غربی کنند. دامنه نفوذ آموزشی و تربیتی در موج جدید، از تکوین فرد تا تولد و رشد و بزرگسالی و کهنسالی را در بر میگیرد.
اکنون آنچه در فرآیند نفوذ رخ میدهد، فراتر از غربزدگی یا خودباختگی است. افراد تحت تأثیر موج چهارم نفوذ، غربیشدههایی هستند که به صورت ریشهای از هویت خود تهی میشوند. در این فرآیند کنشگرانی تربیت میشوند که اساساً نمیتوانند به جز آنچه بازیگر عامل میخواهد، فکر کنند، بخواهند یا بیندیشند؛ زیرا ارزشها و هنجارهای غربی در فرآیندهای ساختاری و نظاممند محسوس و نامحسوس، به گونهای در ناخودآگاه انسان درونی و نهادینه میشود که شاکله و شخصیت انسان متحول شده و بدون هرگونه حساسیتی، هویت غیر جایگزین هویت اصلی او میشود. چنین فردی در فرآیند نفوذ تربیتی موصوف، آموزههای لیبرالیسم را وحی مُنزل میپندارد و حقوق بشر را به مثابه مانیفست نهایی بشری و ملاک عمل همه نظامها ارزیابی و قضاوت میکند.