صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۴  ، 
شناسه خبر : ۳۴۶۴۶۵
چهره پنهان سیاست‌ـ ۷۷
پایگاه بصیرت / سیامک باقری
هر گاه از «نفوذ» سخن به میان می‌آید، بلافاصله کارگزاران یا عاملان نفوذ به ذهن متبادر می‌شود، حال آنکه نفوذ همواره عاملیت یا کارگزارمحور نیست. یکی از شکل‌های این نوع نفوذ، نفوذ ساختاری است. نفوذ ساختاری سازوکاری برای تحمیل و شکل‌دهی شاکله کنشگران است. 
همچنین، نفوذ ساختاری، نوعی رابطه اجتماعی و فرهنگی است که در آن، یک طرف قادر است سلطه و سیطره خود را به طور کامل و تمام عیار اعمال کند، در حالی که طرف دیگر، از هرگونه خودیابی، خودسازی، خودفهمی، انتخاب و فعلیت بخشیدن به قابلیت‌ها و ظرفیت‌های وجودی خود ناتوان است.(دهقانی فیروزآبادی، 1382: 10) نفوذ ساختاری از این حیث ساختاری است که در چارچوب مدل قدرت ساختاری اعمال نفوذ می‌کند. قدرت ساختاری نیز، قدرتی است كه رفتار انسان را از طریق نهادها، قوانین و مقررات و رژیم‌های بین‌المللی یا بین‌المللی کردن آنها شكل می‌دهد. 
«سوزان استرنج» که مبدع این مفهوم است، قدرت ساختاری را به معنای قدرت تعیین قواعد بازی دیگران و قدرت شکل‌دهی به انتخاب‌های سایرین دانسته و مشخص می‌کند که چگونه یک دولت می‌تواند دستور کار بین‌المللی را شکل داده و گزینه‌های پیشروی سایر کشورها را محدود یا تسهیل کند.(شریعتی‌نیا و توحیدی، 1392: 131)
بنابراین، در نفوذ ساختاری و نهادی مجموعه‌ای از قواعد، رویه‌ها و رژیم‌های بین‌المللی به شکل شبکه تار عنکبوتی حکمرانی جهانی غرب را به شیوه‌ای نرم پیاده‌سازی می‌کند، به گونه‌ای که فرد یا مجموعه تحت نفوذ، رفتاری متفاوت از این ساختار تعریف شده را غیرممکن یا غیرمتمدنانه می‌پندارد. 
گاهی اوقات، نفوذ نهادی با توسل به چهره دوم قدرت صورت می‌پذیرد. در این شرایط، بازیگران بین‌المللی با توجه به نفوذ خود در نهادهای بین‌المللی، دستور کارهای جهانی را ایجاد کرده و سپس همه دولت‌ها یا دولت خاصی را ملزم به رعایت و تمکین به آن می‌کنند. 
در این زمینه محققان نوواقع‌گرا در روابط بین‌الملل نیز اذعان دارند، هنجارها و رژیم‌های بین‌المللی، متغیر وابسته قدرت هستند، یعنی رژیم‌ها، آلت دست قدرت‌های بزرگ هستند. رژیم‌های جدید را نیز معمولاً قدرت‌های هژمونیکی خلق می‌کنند که از قدرت نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک خارق‌العاده بهره‌مندند.(مشیرزاده، 1385: ۱۲۹)
نام:
ایمیل:
نظر: