با تشکیل مجلس شورای ملی در 1324 ه.ق، هر یک از علما دیدگاه خاصی درباره آن ارائه دادند. مخالفان که در رأس آنها «شیخ فضلالله نوری» قرار داشت، مشروطه را مغایر با قوانین شریعت اسلامی میدانستند و از مشروطه مشروعه حمایت میکردند؛ اما موافقان، مشروطه را ضامن حفظ اسلام در نظر میگرفتند. آنها مخالفان مشروطه را حامی حکومت استبدادی میدانستند که به بهانه مشروعهخواهی از حکومت محمدعلی شاه حمایت میکنند. سیدلاری هر چند در بین علمایی که از مشروطه دفاع میکردند، چهرهای شاخص و برجسته به شمار میآمد؛ اما مبانی اندیشههای سیاسی سید به دیدگاههای جناح مشروعهخواه نزدیکتر بود. البته مشروطه از نگاه سید، شباهتها و تفاوتهایی با دیدگاههای علمای مشروطهخواه تهران و نجف، از جمله آخوند خراسانی داشت. اعتقاد به انطباق مشروطیت با اسلام را میتوان در آرا و افکار لاری و دیگر علمای دینی مشروطهطلب به روشنی بازجست.(1)
توجه سیدلاری به اهمیت شورا در اسلام با توجه به احادیث، روایات و نیز با این استدلال که پیشرفت جوامع، به دلیل اجرای اصل شورا بوده است.(2) بیشتر علمای مشروطهخواه، همانند لاری، مخالفت با مجلس را مخالفت با امام زمان(عج) و مرتکبان را مفسد فیالارض میدانستند و همگی در جهت حفظ اسلام حرکت میکردند. برای نمونه، نائینی با تألیف کتاب «تنبیهالامه و تنزیهالمله» در سال 1327 ه.ق، در شناسایی حکومت اسلامی گام برداشت؛ اما با وجود این شباهتها، تفاوتهای اساسی نیز بین آنها وجود داشت. بیشتر علما و مراجع، برپایی حکومت مشروطه در زمان غیبت امام زمان(عج) را بر سلطنت مطلقه ترجیح میدادند و معتقد بودند، در این شرایط بیشتر از هر حکومتی، حقوق مردم را تأمین خواهد کرد و موجبات ظلمستیزی و برقراری عدالت اجتماعی در بین مردم را فراهم خواهد آورد. در مقابل، حکومت مورد نظر سیدلاری صبغهای کاملاً دینی داشت؛ یعنی نه تنها مشروطیت نبود، بلکه دقیقاً نقطه مقابل آن به حساب میآمد؛ زیرا مشروطه یک نظام دینی نیست؛ بلکه نظام عرفی است که در آن با اتکا به آرای آزاد مردم، ضمن تقسیمبندی در حوزههای شرع و عرف و تمایز آنها از یکدیگر، نوعی حکومت برقرار شود. البته علمای مشروطهخواه به هویت غیردینی مشروطه و عرفی بودن آن آگاهی داشتند، اما آن را با شرایط فرهنگی ایران تطبیق میدادند و با ابزارهای فقهی و اصولی خود معرفی و تبیین میکردند.. آنچه او بیشتر به آن میاندیشید، رواج شریعت و حکومت شرع بود و به همین دلیل برخلاف مثلاً شیخ اسماعیل محلاتی که نوعی رابطه با غرب را که طبق آن نیازهای ملی مرتفع شود، میپذیرفت، سید حتی «مصنوعات خارج از ید و عمله و اسباب و آلات و چروخ و کارخانههای خاصه مخصوصه کفره» را که طبق دیدگاه او با رطوبت و نجاست آنها آلوده شده، حرام آشکار میدانست (3)
منابع در دفتر نشریه موجود است.