خشم همسایگان اوکراین
در این معادله، همسایگان اوکراین بیش از بازیگران اروپایی و آتلانتیکی دیگر، نسبت به آثار و تبعات استمرار جنگ اوکراین نگران هستند. «سیمور هرش» روزنامهگار محقق و افشاگر آمریکایی در وبسایت خود خبر داد گروهی از کشورهای اروپایی به رهبری لهستان از ولودیمیر زلنسکی رئیسجمهور اوکراین خواستهاند به جنگ حتی به قیمت استعفای خود پایان دهد. بر اساس اظهارات هرش، این گروه تحت هدایت لهستان... بیسروصدا از زلنسکی خواسته راهی برای پایان دادن به جنگ بیابد حتی در صورت لزوم، استعفا دهد. به گزارش خبرگزاری تاس به نقل از این روزنامهنگار آمریکایی، گروه مذکور شامل کشورهای بالتیک و کشورهای اروپای شرقی ازجمله مجارستان، لتونی، لیتوانی و استونی است. اخیراً نیز این کشورها، تاکید کردهاند از دستور سران اتحادیه اروپا مبنی بر استمرار لغو تعرفههای گمرکی برای غلات و محصولات کشاورزی اوکراین پیروی نخواهند کرد. با این حال منابع آگاه میگویند رئیسجمهور اوکراین نظرش را عوض نمیکند و در حال از دست دادن حمایت خصوصی همسایگان خود است. همین مسئله خود را در آیندهای نزدیک در حوزه دیپلماسی آشکار و سیاست خارجی بازیگران غربی نشان خواهد داد.
قمار دوسرباخت زلنسکی
رئیسجمهور اوکراین اکنون نمیتواند یک حقیقت مطلق را انکارکند! اینکه سرنوشت جنگ اوکراین هرچه باشد به سود وی نخواهد بود! امروز در سال ۲۰۲۲ میلادی، اوکراین تبدیل به یک زمین سوخته شده و حداقل ۱۵ درصد از خاک این کشور در شرق و جنوب از دست رفته است. حتی اگر جنگ اوکراین در همین لحظه پایان پیدا کند و آتشبس دائمی محقق شود، دهها سال بازسازی خسارات ناشی از جنگ و احیای مناطق بحرانزده و بافت جمعیتی این کشور به طول خواهد انجامید. این یعنی خسارت محض! اوکراین همه داشتههای واقعی خود را در سراب عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا از دست داد! فراموش نکنیم که این سراب را ولادیمیر پوتین و روسها برای اوکراینیها رقم نزدهاند، زیرا عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی و اروپای واحد در گرو تصمیم یا عدمتصمیم کاخ کرملین نیست! کسانی اوکراین را در این مسیر بازی دادهاند که امروز در حال ارسال تسلیحات و پول به کییف جهت ادامه جنگ و عدم شکلگیری مذاکرات دوجانبه میان مسکو و کییف هستند. در این خصوص، لندن و واشنگتن دو متهم اصلی پرونده فرسایشی شدن جنگ محسوب میشوند و زلنسکی نیز کورکورانه مشغول بازی در این زمین سنگلاخ است!
استعفا یا مرگ زلنسکی؟!
یکی از موضوعاتی که سیمور هرش به آن اشاره کرده است، اصرار کشورهای اروپای شرقی به زلنسکی مبنی بر استعفا از قدرت است. این قاعده بازی در زمین غرب است! قطعا زلنسکی نباید نسبت به فاجعه تمامعیاری که آمریکا و اعضای اروپایی ناتو بر سر اوکراین آوردهاند حتی سر سوزنی ناراضی باشد. در قاموس سیاستمداران آمریکایی و اروپایی، هر کشور و سیاستمداری تاریخ مصرف معینی دارد و حتی استفاده ابزاری از آن نیز تابع نیازها و منافع آنهاست. در ماورای دلسوزی ظاهری رسانههای غربی برای اوکراین و ساکنان آن، یک گزاره پنهان، اما ملموس در حال خودنمایی است: اوکراین در دید مقامات غربی، ارزش پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا را ندارد. اکنون به نظر میرسد تاریخ مصرف زلنسکی نیز برای غرب به پایان رسیده است. نکته مهمتر اینکه ابراز مخالفتهای صورت گرفته از سوی همسایگان اوکراین با فرسایشی شدن بیشتر نبرد، میتواند در آیندهای نزدیک به وجه اشتراک و مطالبه جمعی سایر اعضای ناتو (غیر از آمریکا و انگلیس) تبدیل شود. جریان غربگرای اوکراین از ابتدای هزاره سوم تاکنون تصمیم گرفتند کشورشان را به حیاط خلوت غرب تبدیل کنند و از تعریف و تمجیدهای وسوسهانگیز کاخ سفید و اتحادیه اروپا لذت ببرند؛ بنابراین بهتر است رئیسجمهور اوکراین بیش از این خود را بابت خنجر از پشت مقامات غربی سرزنش نکند! عقبگرد اوکراین به قبل از نیمه قرن بیستم (زمان جنگ جهانی) ثمره خوشبینی مفرط زلنسکی و همراهانش نسبت به آمریکا و اتحادیه اروپا بوده است.
آخرین پرده نمایش ناتو
قطعا در کنار اوکراین، ناتو نیز اصلیترین بازنده جنگ محسوب میشود. از ابتدای وقوع جنگ اوکراین، برخی بازیگران اروپایی نسبت به وقوع تنشی غیر قابل کنترل در منطقه جغرافیایی خود هشدار دادند، اما سران ناتو درصدد القای همبستگی مطلق و جمعی خود در برابر مسکو بر آمدند. قطعاً پس از انعقاد هرگونه پیمان صلحی میان طرفین منازعه (اوکراین و روسیه)، شاهد بروز شکافهای نهفته زیادی در ناتو خواهیم شد که به صورت خاص، بر روی روابط واشنگتن با بازیگرانی مانند پاریس، برلین و رم تاثیرگذار خواهد بود. واقعیت این است واشنگتن و لندن به عنوان دو بازیگر آتلانتیکی فعال، دیگر بازیگران اروپایی را وارد یک منازعه طولانیمدت و فرسایشی کردهاند. بدونشک، روسیه تا زمانی که نسبت به عدم گسترش ناتو به شرق اطمینان نداشته باشد، جنگ را متوقف نخواهد کرد. این همان حقیقتی است که لندن و واشنگتن نیز به عنوان دو بازیگر اصلی و مخرب جنگ اوکراین نسبت به آن واقف هستند. بازیگران اروپایی، مخاطرات جنگ اوکراین را اکنون بیشتر از آمریکا حس میکنند. اروپاییان در حال محکم کردن گرههای راهبردی و منطقهای کوری هستند که در نهایت، مسیر حرکت آنها در نظام بینالملل را مسدود میکند. این خودزنی راهبردی اروپا، ثمرهای جز انزوا و حتی اضمحلال اتحادیه اروپا ندارد.