هرتزل(هرتصل) بنیانگذار صهیونیسم در کتاب خود «دولت یهود» با دفاع از تشکیل دولت یهودی در سال 1898 «اوگاندا» را برای مرکز دولت یهود پیشنهاد کرد؛ ولی کنگره یهود با این پیشنهاد مخالفت کرد. بعدها فلسطین یا منطقهای در جوار آن برای دولت یهود پیشنهاد شد که این پیشنهاد در سال 1908 در کنگره یهود به تصویب رسید و دستور خرید اراضی فلسطینیها و اعطای وام از بانک یهود در شهر یافا صادر شد.
یکی از رهبران صهیونیست، تشکیل دولت یهودی در فلسطین و رسمیت یافتن آن را به کابینه انگلستان پیشنهاد داد و خواستار مهاجرت 3 تا 4 میلیون یهودی متفرق در اروپا به آنجا شد که انگلستان پذیرفت و وارد تأسیس این دولت شد. سرانجام با صدور اعلامیه بالفور در سال 1917، انگلستان تشکیل دولت یهود را تأیید کرد و مهاجرت یهودیان به فلسطین شدت گرفت. پس از جنگ جهانی اول، در سال 1920 شورای عالی متفقین برای تعیین تکلیف بلاد عربی تشکیل جلسه داده و سوریه و لبنان را تحتالحمایه فرانسه قرار دادند و عراق و فلسطین را به شرط اجرای وعده بالفور به انگلستان دادند. یهودیان با کمک انگلیس زمینهای زیادی را از اعراب خریده و تصاحب کردند. تلاش دول غربی به ویژه انگلیس به بار نشست و سرانجام در 14مه 1948 همزمان با پایان قیومیت بریتانیا بر فلسطین، دولت اسرائیل با صدور منشور استقلال، اعلام موجودیت کرد. اهداف دولتهای اروپایی به ویژه انگلیس و فرانسه در قبال منطقه غرب آسیا بسیار راهبردی و دراز مدت و با چهرههای آشکار و پنهان طراحی شده است، که اهم این اهداف عبارتند از:
تشکیل امپراتوری از نیل تا فرات
سلطه بر منطقه از نیل تا فرات به معنای دستیابی به نقاط استراتژیک و منابع نفتی و آبی و سلطه بر کشورهای اردن، لبنان، سوریه، عراق و اشراف به برخی از کشورهای دیگر مبتنی بر ادعای دروغین و جعلی بخشیده شدن قلمرو نیل تا فرات به اسلاف آنان است.
«بن گورین» از بانیان اصلی اسرائیل خطاب به دانشجویان با اشاره به نقشه فعلی اسرائیل میگوید: «این نقشه، نقشه کشور ما نیست. ما نقشه دیگری داریم که شما جوانان و دانشجویان مدارس اسرائیل باید آن را تحقق ببخشید. ملت اسرائیل باید قلمرو خود را از فرات تا نیل توسعه دهد. این ایده و انگیزه، بهترین و مؤثرترین نقطه اتکای دول اروپایی برای حمایت از این رژیم برای دستیابی به منافع خود به شمار میآید.»
مقابله با خیزشهای اسلامی و وحدت جهان اسلام
از دیگر اهداف سران استعمارگر در تأسیس و حمایت از رژیم صهیونیستی نگرانی از ظرفیتهای بالقوه جغرافیای جهان اسلام، به ویژه منطقه غرب آسیا و بیداری ملتهای مسلمان و بازگشت به اسلام و مقابله با جبهه کفر و استکبار و استعمار بوده است. متأسفانه، به علل گوناگون جهان اسلام در حوادث مهم در طول چند قرن از انقلاب کبیر فرانسه تا انقلاب اسلامی در ایران، همچون رنسانس، انقلاب چین، انقلاب شوروی و جنگ جهانی اول و دوم و شکلگیری شورای متفقین و امثال اینها غایب بوده و نقش چندانی نداشته است، اما با توجه به برخی جنبشها همچون جنبش تنباکو، نهضت مشروطیت، نقش مردم عراق در برابر استعمار انگلیس، دشمن نگران جدی توسعه و گسترش این جنبشها بوده و بنابراین، استقرار رژیم صهیونیستی میتواند نقش مهمی را در برابر این خیزشها ایفا کند. انتخاب یک جریان با سه ویژگی نژادپرستی، غیردینی و ضددینی به عنوان حافظ منافع، دقیقاً در راستای مقابله با آیین اسلام و خیزشهای دینی بوده است. نوع عملکرد رژیم در برابر اسلام و مسلمانان شاهد بزرگی بر مدعای مذکور است.
یکی از پژوهشگران جهان عرب مینویسد، بریتانیا با همکاری برخی دیگر از کشورهای اروپایی در سال 1907 کنفرانسی را برگزار کرد و در پایان در بیانیهای اعلام شد، بزرگترین خطری که ممکن است متوجه غرب شود، بیرون رفتن سواحل دریای مدیترانه از دست بریتانیاست، چون این دریا که حلقه اتصال بین شرق و غرب را تشکیل میدهد، در دست مسلمانان است و مسلمانان یک ملت واحدی هستند و زمینهای وسیع و منافع سرشاری دارند و احتمال میرود که این ملت بزرگ یک بار به پا خاسته و خویش را از قید اسارت آزاد کند. بنابراین، به کشورهای بزرگ توصیه میشود این ملت واحد را متلاشی کرده و از اتحاد و بیداری آنها جلوگیری کنند و در مرحله اول باید آفریقا را از آسیا مجزا و منفصل کرد و اینگونه اتصال را بین این قارهها قطع کرد.
تسلط به منابع انرژی
از دیگر اهداف انگلیس و فرانسه از تأسیس یک دولت یهودی در قلب منطقه غرب آسیا، سلطه بر منابع انرژی و مواد خام به صورت ارزان و استمرار این منافع با تعیین و حمایت از یک رژیم به عنوان ژاندارم منطقه بوده است. عربستان، ایران، عراق، امارات و برخی دیگر از کشورها مقام اول نفت و گاز را در جهان دارند و دولتهای اروپایی بیشترین نیاز را به این انرژی داشتند و دارند. پیشبینی یک رژیم با ویژگیهای مذکور نقش مهمی را در تأمین و تضمین عهدهدار بوده است.
سلطه غرب(انگلیس) بر منطقه مهم فلسطین
نقطه استقراری این قوم سرگردان و تأسیس دولت در یک نقطه راهبردی براساس محاسبات دقیق و با اهداف مشخص بوده است؛ زیرا این نقطه میتواند دربرگیرنده منافع خاص آنان باشد، همچون
ـ دستیابی به جایگاهی برای اشراف، حمایت و حفاظت از آبراه مهم کانال سوئز؛
ـ پیوندگاه و نقطه تلاقی سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا؛
ـ مرکز حساس برای اشراف بر کرانههای جنوبی دریای مدیترانه و دریای سرخ؛
ـ پایگاهی برای مقابله با نفوذ چین و شوروی.
ایجاد پایگاه برای مقابله با نفوذ دیگر قدرتها
انقلاب سوسیالیستی در چین و شوروی با توجه به ماهیت ضدامپریالیستی و ضد سرمایه آنان، در آن دوران خطر جدی برای دولتهای اروپایی و تغییر و تحول در منطقه غرب آسیا بود. نفوذ شوروی در اروپای شرقی، در آفریقا و گرایش مصر، لیبی و الجزایر به بلوک شرق، نفوذ شوروی در سوریه، عراق و یمن زنگ خطر جدی برای انگلیس و فرانسه به شمار میآمد، لذا تقویت و حمایت همهجانبه از این رژیم در راستای جلوگیری از نفوذ چین و شوروی اهمیّت داشت.
طراحی رژیمی برای ایجاد اختلاف
ماهیت رژیم صهیونیستی و تداوم حرکت آن بر ایجاد و اختلاف بین جوامع، همچون اختلاف قومی، اختلاف مذهبی، مذهبسازی و مسلکسازی پایهگذاری شده است. آنچه در دهههای آغازین این رژیم بروز و ظهور داشت، ترویج تفکر پان عربیسم در جهان عرب، پان ترکیسم در قلمرو ترکیه و پان ایرانیسم در ایران در جهت ایجاد مرزبندی بین کشورها و سران ملت مسلمان بود. ترویج مسلک بهائیگری و حمایت از جریان افراطی وهابیگری و به تازگی داعش، النصره در عراق و سوریه در این راستا قابل تحلیل است.
سلطه بر دولت با شیوه استعمار نو
با توجه به عبور استعمارگران بر اثر آگاهی ملت از استعمار کهنه، دولتهای استکباری با تغییر شیوهها، وارد عرصه استعمار نو شده و به جای تصرف سرزمین با مهرسازی و وابستهسازی سران دولت درصدد تصرف و سلطه بر دولتها برآمدند و در یک دوره طولانی با بهرهگیری این شیوه به اهداف استعماری خود جامه عمل پوشاندند. گزینش رضاخان در ایران از سوی انگلستان و دستنشاندگی محمدرضا پهلوی از جانب آمریکا و گزینش آتاتورک در ترکیه و فیصل در عراق و عناصر دیگر در کشورها، از جمله کارکرد این شیوه بوده است.