صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۱ تير ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۱  ، 
شناسه خبر : ۳۴۸۷۴۷
چهره پنهان سیاست‌ـ 86
پایگاه بصیرت / سیامک باقری
ناکامی شاخص‌های مدرنیته در توسعه اقتصادی سبب شد تا از اوایل دهه90 رویکرد پست مدرنی در ارائه شاخص‌های توسعه ظهور و رشد کند. اگر مبنای معرفت‌شناسی دوره کلاسیک و مدرن، شمول‌گرایی و پوزیتیویستی بود، در این رویکرد، نسبی‌گرایی، کانون معرفتی آن را تشکیل می‌دهد. این رویکرد ادعا دارد که در پشت گفتمان توسعه، موضوع قدرت‌مداری غرب پنهان بوده است. محققانی، مانند «لیوتار» فرآیند تک خطی را نفاق امپریالیسم غرب می‌نامند که کماکان جنبه غربی دارد و به ویژه در روایت ارتدوکس، نظریات توسعه و نوسازی به خوبی آشکار می‌شود.(غفاری، 1390: 116) این در حالی است که رویکرد پست مدرنی نیز مانند نظریات مدرن، نگاه ماتریالیستی به جهان دارد. از سوی دیگر، نگاه سلبی و ساختارشکنانه این رویکرد بر جنبه‌های ایجابی و ارائه استراتژی عملی برای توسعه غلبه دارد. مهم‌تر اینکه این دیدگاه با وجود تأکید بر موضوع‌های غیرمادی، در نهایت و هدفمند امر به توسعه مادی دارد و رفاه مادی و آسایش دنیوی همه ابعاد توسعه را تشکیل می‌دهد.
با وجود این، دیدگاه‌های پست مدرنی بخشی از نخبگان جوامع توسعه نیافته را به خود جلب کرده و در اندیشه‌های آنها نفوذ کرده است. این اقبال‌ها به مکتب‌های فکری توسعه واقعیت نفوذ ساختاری‌ـ هنجاری شاخص‌های توسعه را بیان می‌کنند و این حقیقت را نشان می‌دهند که نفوذ آموزشی، آنچنان در روح و جان بخشی از نخبگان جهان غیرغربی از جمله ایران، خانه کرده است که دریچه دیگری را به جز شاخص‌های توسعه غرب‌ساخته بر روی خود باز نمی‌بینند. 
یکی از جدیدترین ایده‌های مطرح شده، حکمرانی خوب است که نئولیبرال‌ها مطرح می‌کنند. حکمرانی خوب الگویی است که نهادهای بین‌المللی، همچون سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول، از دهه 1990  آن را ترویج و تبلیغ می‌کنند. بانک جهانی که اولین بار این اصطلاح را به کار برده است، همه ساله با استناد به معیارها و شاخص‌های خود، فهرستی را منتشر می‌کند که به رده‌بندی حکمرانی خوب بانک جهانی مشهور است. در این فهرست، کشورها بر اساس شش شاخص کلی، که خود آنها هم ترکیبی از ریزشاخص‌های متعددی هستند، رده‌بندی می‌شوند.. خاستگاه و منشأ اصلی اندیشه حکمرانی خوب، اقتصاد و توسعه اقتصادی است .فلسفه کاپیتالیسم، در پشت پرده این نظریه کاملاً هویداست و به روشنی می‌توان دید که دغدغه اصلی، حل مشکل چرخه اقتصاد جهانی و دنیای سرمایه‌داری است. به عبارت دیگر، اندیشه حکمرانی خوب بر مفروضات فلسفه کاپیتالیسم استوار است و از این ‌رو، همه اشکالاتی که بر فلسفه کاپیتالیسم وارد است، به نوعی می‌توان بر این نظریه وارد دانست.
نام:
ایمیل:
نظر: