صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صبح صادق >>  خرد >> گزارش
تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۳۴۸۸۷۹
پایگاه بصیرت / احسان بهاری
حرکت‌های عدالت‌خواهانه حق طبیعی همه آحاد مردم است؛ اما آنچه مداقّه در آن باید مسبوق بر هر حرکت عدالت‌خواهانه‌ای باشد، توجه به لازمه‌ها، اصول و شیوه‌های صحیح عدالت‌خواهی و همچنین عوامل تهدیدکننده عدالت‌خواهی است، در غیر این‌صورت عدالت‌خواهی به نوعی انحراف و ابتذال تبدیل می‌شود. در این مختصر سعی شده است مواردی چند از عوامل تهدیدکننده عدالت‌خواهی بررسی شود.
 
مصداق‌سازی
از عواملی که عدالت‌خواهی را به حاشیه و انحراف می‌کشاند، انتقادهای شخصی و مصداق‌سازی به جای پرداختن و بسط گفتمان عدالت‌خواهی است. در این روش و اسلوب اولاً، احتمال خطا زیاد است و موارد بسیاری مشاهده شده است که منتقد بر پایه داده‌ها و اطلاعات ضعیف، شخصی را مورد اعتراض قرار می‌دهد؛ در صورتی که واقعاً چنین نبوده و به تهمت و افترا منجر می‌شود، ثانیاً، این روش ضربه‌ای مهلک بر پیکره جریان‌های عدالت‌خواه وارد می‌آورد؛ چراکه در صورت اشتباه بودن تحلیل و اطلاعات، هم اعتماد جامعه را نسبت به آن شخص و جریان‌های هم‌سو سلب می‌کند و هم راه را برای فرار مفسدان اصلی فراهم می‌کند و چه بسا آنان را در موضع طلبکار و مظلوم قرار می‌دهد. رهبر معظم انقلاب در این باره می‌فرمایند: «گفتمان عدالت‌خواهی را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصی و مصداق‏سازی نکنید. وقتی شما روی یک مصداق تکیه می‏کنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیله‏ای به دست می‏دهید برای اینکه آن زرنگ قانون‏دانِ قانون‏شکن‌ـ که من گفته‏ام قانون‏دان‌های قانون‏شکن خطرناکند‌ـ بتواند علیه شما استفاده کند.»(1387/2/14)
 
عدالت‌طلبی منهای معنویت
از دیگر عوامل مهم به انحراف کشیده شدن جریان‌های عدالت‌خواهی، سلب معنویت از عدالت‌طلبی است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، «اگر عدالت را از معنویت جدا کنیم‌ـ یعنی عدالتی که با معنویت همراه نباشد‌ـ این هم عدالت نخواهد بود. عدالتی که همراه با معنویت و توجه به آفاق معنویِ عالم وجود و کائنات‏ نباشد، به ریاکاری و دروغ و انحراف و ظاهرسازی و تصنع تبدیل خواهد شد.» (1384/6/8)
انسان معنوی در تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی همواره رضای خالق و اجر الهی را در نظر دارد و برای چیزی جز امر الهی به کوشش در جهت تحقق عدالت، در پی عدالت نیست.
عدالت و ظلم‌ستیزی، تنها و منحصراً در صورتی محقق می‌شود که فرد عدالت‌خواه، متلبس به معنویت حقیقی و خالصانه و برای رضای حق متعال به دنبال عدالت باشد، در غیر این صورت به شعارهای ظاهرگرایانه، تصنعی و انحرافی تبدیل خواهد شد و در وادی ریا و دروغ و تزویر سر درخواهد آورد؛ چراکه معنویت اصیل و حقیقی در ذات خود ظلم‌ستیزی و ناسازگاری با طاغوت را به همراه دارد و این خصیصه از ویژگی‌های ذاتی عدالت است. به عبارت دیگر، عدالت ذاتاً با ظلم ناسازگار است و این دو نقیض یکدیگرند. بنابراین معنویت اصیل در ذات خود عدالت‌خواهی را به همراه دارد و عدالت منهای معنویت نیز سرانجامی جز انحراف و ظاهرسازی نخواهد داشت.
 
بی‌تقوایی در فرآیند عدالت‌خواهی
چه زیبا فرمود امیرمؤمنان که «لایَهلِکُ علی التَّقوَی سِنخُ اصًلٍ و لایَظمَأُ عَلیها زَرعُ قومٍ»؛ هرآنچه بر اساس تقوی پایه‌گذاری شود، نابود نگردد و کشتزاری که با تقوی آبیاری شود، نابودی ندارد. (نهج‌البلاغه، خطبه 16). از مواردی که مصداق عدالت‌خواهی تهی از معنویت به شمار می‌آید، عدم تقواست که سبب می‌شود فرد به اصطلاح عدالت‌خواه تنها بر اساس ظنیات و یک سری مدارک غیر محکمه‌پسند کوس رسوایی شخصی را به صدا درآورد و آبروی فردی را ببرد که این عمل نه تنها منافی شرع و اخلاق است؛ بلکه به بدنه جنبش عدالت‌خواهی نیز ضربه وارد خواهد کرد و نیز سبب تخریب چهره حکومت و بدبینی مردم نسبت به کل مسئولان و نظام خواهد شد. بگذریم از اینکه مفاهیم مقدسی، چون انقلابی‌گری، خشم انقلابی و عدالت‌خواهی به منزله پا نهادن بر همه مهمات و اصول نیست و در بسیاری از موارد عدالت‌خواه باید بر اساس اصل «الاهم فی الاهم» پیش رود و با توجه به مصالح اصلی جامعه به افشاگری دست بزند.
 
خود حق‌پنداری
خود حق‌پنداری نیز از مصادیق عدالت‌خواهی تهی از معنویت است که عامل مهمی در منحرف شدن حرکت‌های عدالت‌خواهی خواهد بود. متأسفانه، آفتی که در برخی محافل عدالت‌خواه دیده می‌شود و در نهایت آسیب‌های جدی بر پیکره این امر مبارک وارد کرده و ضربه به خود عدالت‌خواهان را به دنبال خواهد داشت، نوعی احساس «خود حق‌انگاری» است که افراد را به «غرور» دچار می‌کند.
این احساس «غرور» سبب می‌شود تا فرد با این توهم که دارای مطلقیت در حق است و هرآنچه می‌گوید عین حق است، دچار نوعی اعتیاد به «افشاگری جنجالی» شود، به گونه‌ای که با دستیابی به کوچک‌ترین قرینه و مدرکی دال بر فساد، آن را به تنور افشاگری در صفحات شبکه‌های اجتماعی می‌چسباند، بی‌آنکه مراحل سخت و دقیق صحت‌سنجی، پیگیری‌های پیش از انتشار عمومی و سایر شروط شرعی و اخلاقی و قانونی برای «امر به معروف و نهی از منکر» را به سرانجام برساند.
از قضا، این دقیقاً نقطه‌ای است که می‌تواند به پاشنه آشیل این فرد تبدیل شود، به این نحو که حلقه‌های قدرتمند و ذی‌نفوذ قدرت و ثروت، که بیشترین ضرر و ضربه را از افشاگری‌های درست و مستدل و نظام‌مند می‌بینند، با هدف گرفتن همین ولع و شهوت برای افشاگری، از طریق عوامل خود به سوژه نزدیک می‌شوند و برای جلب اعتماد او، مدارک و اسناد خاصی را در اختیار او می‌گذارند، تا او را به خود وابسته کنند. از همین‌جا، فرد افشاگر به تدریج در یک دام می‌افتد و مفتون از این «دسترسی»، مطالبی را منتشر می‌کند که او را در یک دام‌چاله حقوقی‌ـ قضایی قرار خواهد داد. در این میان، بازنده نهایی جریان موسوم به «عدالت‌خواهی» است که اعتبار آن ضربه جدی می‌بیند و برنده واقعی، مفسدان حقیقی هستند که از افشاگری درست و جریان‌های ضدفساد زخم‌خورده هستند.  
 
رفتارهای پوپولیستی
رفتارهای عوام‌فریبانه و پوپولیستی در جریان عدالت‌خواهی به جای ریشه‌یابی و عملکرد دقیق، معقولانه و ریشه‌ای از دیگر عوامل تهدیدکننده و به زوال برنده جریان عدالت‌خواهی است. رفتارهایی همچون افشاگری‌های بی‌سند و مدرک و زنجیره‌ای، برچسب زدن بر اساس عکس و امثالهم به شخصیت‌ها و فرزندان‌شان، جنجال به راه انداختن در فضای مجازی بدون پایه‌های حقوقی محکم و...، که بسیاری از این کنش‌های ضعیف را می‌توان در رفتارهای سلبریتی‌ها مشاهده کرد؛ به طور حتم این‌گونه رفتارها یا به سبب ناآگاهی فرد نسبت به اصول صحیح عدالت‌خواهی است یا با اغراضی انجام می‌گیرد تا این جریان را به محاق برد. بر این اساس، جریان‌های عدالت‌خواهی باید نسبت به این‌گونه رفتارها هوشیارانه عمل کنند و در زمین آنها بازی نکنند. 
نام:
ایمیل:
نظر: